محمد مرکباتی
محمد مرکباتی
خواندن ۱۶ دقیقه·۲ سال پیش

مافیای پی‌پل: شگفت‌انگیزان دنیای تجارت و تکنولوژی

  Fortune عکس دسته جمعی برخی از اعضای مافیای پی‌پل برای مجله
Fortune عکس دسته جمعی برخی از اعضای مافیای پی‌پل برای مجله

مافیای پی پال به گروهی از بنیانگذاران و کارمندان پی پال اطلاق می شود که پس از فروش پی پال به eBay شرکت را ترک کردند تا کسب و کارهای جدیدی را راه اندازی کنند و روی ایده های نوآورانه سرمایه گذاری کنند. اصطلاح "مافیای پی پال" زمانی رایج شد که مجله فورچون در مقاله نوامبر 2007 خود از این اصطلاح برای توصیف این گروه از افراد استفاده کرد.


۱. نحوه شکل‌گیری و به قدرت رسیدن مافیای پی‌پل

پیتر تیل(Peter Thiel) تاجر و سرمایه‌گذار آمریکایی بود که از دانشگاه استنفورد فارغ‌التحصیل شده، مکس لوچین(Max Levchin) نیز برنامه‌نویس اوکراینی بود که از دانشگاه دانشگاه ایلینوی فارغ‌التحصیل شده بود. مکس لوچین به توصیه یکی از آشنایانش به دیدار پیتر تیل در دانشگاه استنفورد رفت، آنها با یکدیگر درباره راه‌اندازی ایده‌های مختلف گفت‌وگو کردند و از آنجایی که در سال ۱۹۹۸ انتقال پول به آسانی عصر حاضر نبود آنها به همین منظور تصمیم گرفتند که امکان پرداخت پول را به صورت کاربر به کاربر از طریق کیف پول الکترونیکی فراهم ‌کنند و سرانجام شرکت فیلدلینک(Fieldlink) را بنا نهادند که پس از مدتی نامش به کانفینیتی(Confinity) تغییر پیدا کرد.

در همان زمان کارآفرین خلاق دیگری به نام ایلان ماسک(Elon Musk) قصد داشت که یک بانک کاملاً آنلاین تأسیس کند. او در سن ۲۷ سالگی اولین استارتاپ خود(zip2) را به مبلغ 307 میلیون دلار به شرکت Compaq فروخته بود و حدود ۲۲ میلیون دلار از این معامله بدست آورد. ماسک برای سرعت بخشیدن به روند راه‌اندازی استارت‌آپ جدید خود سریعاً تیمی از مهندسان را دورهم جمع کرد و سرانجام آنها توانستند در نوامبر سال 1999، بانک آنلاین x.com را راه‌اندازی کنند.

تا پیش از ظهور Confinity و x.com، اگر کاربری تمایل داشت که از سایت‌های خرده‌فروشی مانند eBay وسیله‌ای تهیه کند، باید چک پرداخت را با پست به فروشنده ارسال می‌کرد؛ به همین منظور زمان لازم برای دریافت محصول و پرداخت وجه به‌شدت افزایش پیدا می‌کرد. این دو شرکت توانستند راه‌حل این مسئله را ارائه کنند و از این فرصت به خوبی استفاده کنند و به رشد قابل قبولی در همان سال‌های ابتدایی دست‌یابند.

شرکت‌های Confinity و x.com همزمان در حال توسعه و پیشرفت بودند، Confinity خدمات محدودتری را نسبت به x.com ارائه می‌کرد ولی به دلیل استراتژی موفق بازاریابی‌اش رقیب اصلی آن محسوب می‌شد اما آتش رقابت از آنجایی زبانه کشید که eBay در اواسط ۱۹۹۹ تصمیم به خرید شرکت Billpoint گرفت و با این کار، رقیب جدید و قدرتمندی وارد بازی می‌شد.

شرکت Confinity به سرعت در حال از دست دادن سرمایه‌‌های خود بود و در مقابل با آنکه x.com پول و سرمایه بیشتری برای ذخیره داشت ولی درگیر مشکل عدم مقبولیت و محبوبیت، علی‌الخصوص پس از رسوایی مربوط به نقل‌و‌انتقالات مشکوک و عدم امنیت حساب‌ها بود و به همین دلیل دو شرکت تصمیم به ادغام با یکدیگر در مارچ سال ۲۰۰۰ گرفتند.

نماد PayPal بر صفحه نمایش و کارت x.com در دستان ایلان ماسک و پیتر تیل
نماد PayPal بر صفحه نمایش و کارت x.com در دستان ایلان ماسک و پیتر تیل

شرکت جدید تحت عنوان x.com و با استراتژی و نشان PayPal که محصول اصلی شرکت Confinity بود، شروع به حرکت کرد و باتوجه به این موضوع تغییراتی نیز در ساختار مدیریتی شرکت جدید بوجود آمده بود که باعث ایجاد اختلاف و کندی در شرکت شده بود و منجر به از دست دادن مبلغ زیادی سرمایه شد.

مهندسان confinity محصول اصلی خود یعنی PayPal را بر اساس دیتابیس Oracle توسعه داده بودند ولی x.com بر اساس تکنولوژی‌های مایکروسافت توسعه داده شده بود. به همین دلیل ایلان ماسک تصمیم گرفت پلتفرم شرکت جدید نیز بر اساس تکنولوژی‌های مایکروسافت پیش برود که همین تصمیم باعث ایجاد تنش بین کارمندان و ناراحتی بسیاری از مهندسان کانفینیتی شد.

موضوع اختلاف میان مهندسان گوشه‌ای از مشکلات شرکت جدید بود، ماسک در جایگاه مدیرعامل به صورت همزمان در حال مبارزه با چندین چالش بود و از طرفی دیگر باید با رقیب سرسختی به نام eBay مبارزه می‌کرد. او شخصاً یک میلیون دلار برای خرید دامنه x.com هزینه کرده بود و قصد داشت که به جای تمرکز بر نام تجاری PayPal، از نام برند x.com استفاده کند. از این رو پیش از سفرش به سیدنی برای گذراندن ماه عسل و تماشای مسابقات المپیک دستور حذف برند PayPal را از وب‌سایت شرکت داد و برای بار دیگر باعث برانگیختن خشم و ناراحتی بسیاری از کارمندان شد.

دیوید ساکس که یکی از مدیران شرکت بود در غیاب ایلان ماسک از اعمال تغییرات در وب‌سایت امتناع کرد و همراه با کارمندانش به هیات‌مدیره اطلاع داد در صورتی که ایلان ماسک از مدیریت کمپانی کنار گذاشته نشود، به‌صورت جمعی استعفا خواهند داد و سپس اعضای هیأت مدیره در جلسه‌ای، تصمیم به برکناری ماسک از مقام مدیرعاملی گرفتند که با مخالفت ماسک روبرو شدند.

اصرار ماسک برای حفظ مقامش نبود بلکه او بر روی موفقیت نهایی پروژه تمرکز داشت و به همین دلیل، پیتر تیل و مکس لوچین به او اطمینان دادند که کارها را بر اساس برنامه پیش خواهند برد و اجازه نخواهند داد که فقدان ماسک در مقام مدیرعامل ضربه‌ای به عملکرد شرکت وارد کند

پس از برکناری ماسک از مدیریت، شرکت با چالش‌های بسیار زیادی روبه‌رو شد اما به هر نحوی که بود توانستند از آن شرایط بحرانی با موفقیت عبور کنند و سرانجام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۱، نام شرکت به PayPal تغییر پیدا کرد.

پس از مدتی در سال ۲۰۰۲ شرکت PayPal به صورت عمومی در بازار بورس Nasdaq با قیمت 13 دلار به ازای هر سهم عرضه شد و توانست با عرضه اولیه سهامش حدود ۶۳ میلیون دلار کسب کند و این پایان کار نبود، بلکه آنها در ادامه همان سال توانستند بیش از 50 درصد به ارزش خود بیافزایند.

این رشد خیره‌کننده توجهات بسیار زیادی را به خودش جلب کرد و همینطور بسیاری از شرکت‌های بزرگ را به‌ خرید PayPal ترغیب کرد. در‌نهایت eBay که سابقه‌ی همکاری و رقابت طولانی‌مدت‌تری با تیم PayPal داشت موفق شد این استارتاپ را با پرداخت مبلغ ۱/۵ میلیارد دلار بخرد.

معامله خرید PayPal توسط eBay پس از حبابِ دات‌کام اتفاق افتاد و می‌توان به نوعی آن را یک سکوی پرتاب برای بنیانگذاران و کارمندانش جهت گام برداشتن به سمت ایده‌های نو و سرمایه‌گذاری‌های جدید برشمرد.

ایلان ماسک به‌عنوان سهام‌دار ارشد که مالک 11.72 درصد سهام PayPal بود حدود 175 میلیون دلار از این معامله دریافت کرد. همچنین پیتر تیل نیز که مدیرعامل و مالک 3.7 درصد از سهام PayPal بود حدود 55 میلیون دلار از این معامله دریافت کرد و مکس لوچین هم که مالک 2.3 درصد از سهام شرکت بود حدود 34 میلیون دلار دریافت کرد.

۲. دلایلی که باعث موفقیت این گروه شد

شبکه اصلی مافیای پی‌پل بین 13 تا 20 نفر است اما به گفته‌ی پیتر تیل تعداد کلی اعضای مافیای پی‌پل می‌تواند به ۲۲۰ نفر هم برسد که اکثر این افراد پس از فروش PayPal به eBay نتوانستند با فرهنگ جدید شرکت کنار بیایند و از آن استعفا دادند.

آنها با توجه به تجاربی که در PayPal کسب کرده بودند، درست در زمانی که تقریبا بسیاری از افراد در دنیای تکنولوژی دست از کار کشیده بودند، به سمت توسعه ایده‌های نوآورانه خود رفتند، یا بر روی ایده‌های یکدیگر سرمایه‌گذاری کردند. آنها متعهد شدند تا دنیا را تغییر دهند و در این مسیر از یکدیگر حمایت کردند، هم‌اکنون می‌توان آن‌ها را جزو کسانی دانست که نبض دنیای تکنولوژی را در دست دارند.

جمعی از اعضای مافیای پی‌پل به همراه ایده‌هایشان
جمعی از اعضای مافیای پی‌پل به همراه ایده‌هایشان

اولویت داشتن رفاقت

شاید بسیاری مافیای پی‌پل را شبکه‌ای از افراد که در دنیای تکنولوژی تاریخ‌سازی کرده‎‌اند توصیف کنند ولی به عقیده پیتر تیل بهتر است برای توصیف آنها از واژه "دوستی" به جای "شبکه" استفاده شود.

پیتر تیل - "من ترجیح می‌دهم از واژه‌ی “دوستی” به جای شبکه استفاده شود. من فکر می‌کنم “دوستی” یک قطعه‌ی حیاتی در محل کار است. چیزی که در دنیای ما بسیار نادیده و دست‌کم گرفته می‌شود. البته اغراق آمیز است اگر بگویم در آخر همه آنها واقعاً دوستان خوبی بودند."

به گفته‌ی پیتر تیل آنها در ابتدا بهترین دوستان خود را استخدام کردند، در ادامه نیز همه‌ی آن‌هایی را که فکر می‌کردند بتوانند دوستان خوبی برایشان باشند را به جمع خود افزودند. البته باید توجه کرد که اکثر این افراد جزو دانشجویان خلاق و پرتلاش دانشگاه‌ها همانند استنفورد و ایلینوی بوده‌اند.

تمرکز بر هدف، انعطاف پذیر و تلاش بی‌وقفه برای یادگیری

آنها توانایی یادگیری سریع چیزهای جدید و انجام کارها به روش‌های جدید را بدست آورده بودند، آنها این مهارت را یک ضرورت میدانستند و به همین دلیل در کنار خود گروهی از افراد که توانایی یادگیری سریع را داشتند جمع کردند تا بتوانند در دنیای پویا و در حال تغییر استارت‌آپ‌ها زنده بمانند. این دیدگاه آنها باعث شد تا PayPal بتواند حتی با وجود رقبای خارجی، کلاه‌برداران اینترنتی و بحران اقتصادی به سمت موفقیت حرکت کند.

از آنجایی که در دوره مدیریت خود در PayPal درگیر مشکلات مختلفی بودند، این دیدگاه بسیار به آنها کمک کرد، در واقع فشار ناشی از مشکلاتی که پی‌پل با آنها سر و کار داشت این شرکت و مدیرانش را تبدیل به یک الماس کرد. برای مثال آنها ویژگی‌هایی را در پلتفرم خود اضافه کرده بودند که بسیار برای آن روزها نوآورانه بود و هنوز هم در عصر حاضر توسط استارت‌آپ‌های دیگر پیاده‌سازی می‌شود. یک نمونه از این ویژگی‌ها قابلیت ارسال پول برای افرادی که حساب پی‌پل ندارند بود، این افراد می‌بایست تا برای خود حسابی ایجاد کنند و حساب خودشان را تائید کنند و سپس می‌توانستند که به پولشان دسترسی داشته باشند.

پس از حبابِ دات‌کام اوضاع دنیای تکنولوژی مناسب نبود، بین سال‌های 2002 تا 2004 عقیده بسیاری در سیلیکون‌ولی این بود که تکنولوژی مرده است و برای سرمایه‌گذاری و کارآفرینی باید حوزه‌های دیگری را انتخاب کرد که پیتر تیل این اتفاق را "collective amnesia" یا "فراموشی جمعی" می‌نامد، جایی که بسیاری از سرمایه‌گذاران به سمت روش‌های قدیمی سرمایه‌گذاری یعنی خانه و مسکن رفتند، اما این اتفاقات آنها را مأیوس نکرد و آنها قویا بر اهدافشان متمرکز بودند و خودشان را با شرایط تطبیق دادند.

زمانی که این گروه با فروش PayPal به eBay موافقت کرد بسیاری این معامله را یک اشتباه بزرگ برای این افراد می‌دانستند و عقیده داشتند که آنها در حال از دست دادن تلاش چندین ساله خود هستند اما آنها از PayPal چیزهای با ارزش‌تری مانند تجربه، دانش و اعتماد به نفس برای راه‌اندازی ایده‌های جدید که توانایی تغییر دنیا را دارد بدست آوردند.

درک منطقی‌تر از مفهوم کارآفرینی

آنها می‌دانستند که فناوری تکراری نیست و هر لحظه مهم در تاریخ فناوری فقط یک بار اتفاق می افتد. در واقع آنها عقیده داشتند نقطه ای وجود دارد که چیزها برای اولین بار توسعه می یابند، و نقطه ای وجود دارد که عادی و استاندارد می شوند و حتی تعجب آور هم نیستند و همین تفکر باعث شد تا به سمت ایده‌هایی بروند که بسیار نوآورانه باشند و مشکل بخشی از جامعه را رفع کند.

شروع راه‌اندازی یک کسب و کار شاید کار بسیار ساده‌ای نباشد اما یک کار غیر ممکن هم نیست؛ کارمندان شرکت‌های بزرگ گمان می‌کنند که شروع یک کسب‌وکار جدید آسان است و گاها دشواری شروع یک شرکت جدید را دست کم می‌گیرند و کارمندان شرکت‌های شکست خورده نیز تصور می‌کنند که این یک کار غیرممکن است و باید سراغ کار دیگر یا یک چیز ساده‌تر بروند اما آنها برخلاف سایر همکاران خود در دیگر شرکت‌ها درک منطقی‌تری نسبت به مفهوم کسب و کار داشتند و توانستند تصمیمات بهتری بگیرند.

پیتر تیل - "درس بسیار مهمی که آموخته‌ام این است که راه اندازی یک شرکت بزرگ نه آسان است و نه غیرممکن، جایی در این بین است. می‌توان گفت که واقعاً سخت است، اما شدنی است."

همانطور که گفته شد آنها در هر لحظه درگیر رفع چندین مشکل بودند و به همین دلیل توانایی مدیریت شرایط در لحظات پرفشار و پراسترس را به نحو احسن یاد گرفته بودند و توانستند از این مهارت در شرایط مختلف استفاده کنند.

آنها یک شبکه سنتی از نوابغ دنیای تکنولوژی نبودند بلکه با قوانینی که در پیش گرفته بودند (مانند اعتقاد به جوانان) و جسارت و اعتماد به نفسی که از ریسک‌های موفق خود (مانند سرمایه‌گذاری در Facebook) بدست آورده بودند تبدیل به یک شبکه موفق و مدرن شدند.

دنبال نکردن کورکورانه قوانین

مخالف جمع بودن آسان است، اما مخالف جمع بودن و در مسیر درست بودن بسیار نادر یا دشوار است. پیتر تیل فردی بود که همیشه به دنبال اسرار و راه‌های متفاوت میگشت و اصولا سعی میکرد تا از مسائل و راه‌های رایج فاصله بگیرد.

کیت رابویس - "هنر در بیشتر زمینه‌ها این است که قانون آنچه که انجام می‌دهید را خوب و دقیق درک کنید و سپس بدانید که چه زمانی باید منحرف شوید."

این رویکرد عدم پیروی کورکورانه از روندها یکی از ویژگی های بزرگی بود که به موفقیت پی پال حتی در چنین مکان رقابتی مانند سیلیکون ولی کمک کرد. نکته کلیدی این است که آگاهانه باید برخی از قوانین را زیر پا گذاشت، اما این باید یک استراتژی فکر شده باشد که رویکرد و روش منحصر به فرد ما را برای ایجاد و مدیریت برجسته کند یعنی ابتدا لازم است تا خوب به همه قوانین تسلط داشته و سپس آنها را زیر پا بگذاریم.

برای مثال آنها قانون استخدام مخصوص به خود را داشتند که در آن روزها متفاوت با قوانین رایج دیگر شرکت‌ها در سیلیکون ولی بود. آنها برای استخدام مدیر در بخش‌های مختلف روند را تغییر دادند و تصمیم گرفتند که بهترین کارمندان هر بخش بتوانند به این مقام برسند، برای مثال بهترین کارمند بخش مالی تبدیل به مدیر بخش مالی می‌شد.

همچنین گاها می‌توان نسبت به بهترین روش‌ها شک کرد زیرا پیروی کورکورانه از این روش‌های می‌تواند ما را در چرخه باطل رقابت، کپی برداری و تکرار قرار دهد و برای همین می‌توان گفت که بهتر است تا بهترین روش مناسب خودتان را پیدا کنید و از یک چیز از پیش گفته شده به صورت کورکورانه پیروی نکنید.

کیت رابویس - "بهترین شیوه ها فقط شما را به تکرار چیز دیگری هدایت می‌کند. شما می‌توانید بهترین روش‌ها را قرض بگیرید، اما باید بدانید که چه موقع به طور عمدی از «بهترین شیوه‌ها» پیروی نکنید، یا فقط در وسط چرخه قرار می‌گیرید که هدف نیست."

در آخر درسی که می‌توانیم از این مورد بگیریم آن است که در مورد چیزهایی که همگان برآن توافق دارند مانند روندها و بهترین روش‌ها شک داشته باشیم. کاری که می‌توانیم به جای پیروی کورکورانه از آنها انجام دهیم این است که آگاهانه تصمیم بگیریم که کدام قوانین را زیر پا بگذاریم و چه کارهایی را میتوانیم منحصرا انجام دهیم.

داشتن فرهنگ مشترک

آن روزها در تیم PayPal همه سعی می‌کردند از یکدیگر فارغ از اینکه چه جایگاهی دارند، حمایت کنند. دغدغه اصلی آنها بر ساختن چیزهای جدید و ویژگی‌های خلاقانه بود. آنچه در مورد فرهنگ مافیای پی‌پل نیز قابل توجه است، توانایی آنها در کنترل غرور خود، برای اتحاد و نفع جمعی بود.

یکی از زیباترین تعریف ها در مورد فرهنگ آن روزهای پی‌پل توسط David Sacks ارائه شده است:

دیوید ساکس - "ما هرگز در مورد عناوین فکر نمی‌کردیم زیرا بیش از حد روی چیزهای با ارزش متمرکز بودیم و نمیتوانستیم به این فکر کنیم که چه کسی معاون بازاریابی و چه کسی مدیر ارشد بازاریابی است."

با وجود درگیری‌های خارجی(رقبا، سیاست‌های دولتی و کلاه‌برداران اینترنتی و...)، عواملی مانند تفکر مشترک، توافق جمعی و اصول اساسی باعث شده بود تا درگیری‌های داخلی آنها به حداقل برسد، به یکدیگر نزدیک شوند و تمرکز خود را به سمت پیشرفت ببرند.

۳. آنها چه کردند و چه می‌کنند؟

در لیست به زیر گوشه‌ای از فعالیت‌های اعضای اصلی مافیای پی‌پل اشاره شده است:

  • پیتر تیل: مدیرعامل و مالک 3.7 درصد از سهام PayPal بود که پس از فروش آن به eBay اقدام به ایجاد شرکت سرمایه‌گذاری Clarium Capital کرد. سرمایه‌گذاری 500 هزار دلاری او در فیسبوک از بهترین تصمیمات او شناخته می‌شود، این تصمیم نام او را در میان اولین سرمایه‌گذاران این شرکت قرار می‌دهد. همچنین Palantir Technologies که در حوزه تجزیه و تحلیل داده‌ها فعالیت می‌کند از دیگر شرکت‌هایی است که او راه اندازی کرده.
  • مکس لوچین: CTO سابق PayPal بود که پس از خرید آن توسط eBay، اقدام به تاسیس Slide و Affirm کرده و همینطور جزو سرمایه‌گذاران اولیه در شرکت Yelp می‌باشد.
  • ایلان ماسک: سهام‌دار ارشد و مدیرعامل سابق PayPal بود که در حال حاضر جزو برجسته‌ترین اشخاص دنیای تکنولوژی و مالک و بنیان‌گذار شرکت‌هایی مثل OpenAI ،Tesla ،The Boring Company ،OpenAI SpaceX و Twitter نیز می‌باشد.
  • رید هافمن: معاون اجرایی سابق PayPal، او جزو بنیان‌گذاران LinkedIn بوده و در کنار پیتر تیل به عنوان یکی از سرمایه‌گذاران اولیه در Facebook نیز شناخته می‌شود، مجله نیویورک تایمز به او لقب سلطان ارتباطات را داده است.
  • کیت رابویس: از مدیران سابق PayPal که بعدها در شرکت‌هایی مثل LinkedIn، Slide و Square وظایف مهم مدیریتی را برعهده گرفت و به همراه پیتر تیل از بنیانگذاران Founders Fund می‌باشد. او همچنین سرمایه‌گذاری‌هایی نیز در Linkedin ،Slide ،Youtube ،Yelp و Geni.com انجام داده و به عقیده بسیاری یکی از افراد پر قدرت سیلیکون ولی می‌باشد.
  • رولوف بوتا: او که یکی از مدیران سابق PayPal بود، به یکی از معروف‌ترین شرکت‌های سرمایه‌گذاری سیلیکون ولی یعنی Sequoia پیوست. او همچنین جزو اعضای سابق هیئت مدیره YouTube پیش از پیوستن به گوگل نیز می‌باشد.
  • کین هاروی: او یکی از مدیران سابق PayPal بوده که به همراه پیتر تیل، لوک نوسک و شان پارکر اقدام به تاسیس شرکت سرمایه‌گذاری Founders Fund کرده‌اند.
  • لوک نوسک: او یکی از مدیران سابق PayPal بوده که به همراه پیترتیل، کین هاروی و شان پارکر اقدام به تاسیس شرکت سرمایه‌گذاری Founders Fund کردند.
  • دیوید ساکس: او نیز جزو مدیران سابق PayPal بوده و پس از ترک شرکت اقدام به تاسیس Geni.com و Yammer کرده است.
  • استیو چن: او جزو مهندسان PayPal بوده که به همراه جاوید کریم و چاد هارلی جزو بنیان‌گذاران YouTube می‌باشند.
  • چاد هارلی: او جزو توسعه‌دهندگان PayPal بوده که به همراه استیو چن و جاوید کریم جزو بنیان‌گذاران YouTube می‌باشند.
  • جاوید کریم: او جزو مهندسان PayPal بوده که به همراه استیو چن و چاد هارلی جزو بنیان‌گذاران YouTube می‌باشند.
  • راشل سیمون: او جزو مهندسان PayPal بوده که به همراه جرمی استاپلمن جزو بنیان‌گذاران Yelp می‌باشد.
  • جرمی استاپلمن: معاون سابق بخش تکنولوژی PayPal بوده که به همراه راشل سیمون جزو بنیان‌گذاران Yelp می‌باشد.
  • پرمال شاه: مدیرمحصول سابق PayPal بود که پس از فروش آن به eBay استارت‌آپ Kiva را ایجاد کرد.

مسلما PayPal در یکی از سخت‌ترین دوره‌های تاریخ تکنولوژی راه اندازی شد زیر در آن زمان دید منفی نسبت به شرکت‌های دنیای تکنولوژی میان افکار عمومی به دلیل حباب دات‌کام وجود داشت و می‌توان گفت که جهان کسب و کارهای اینترنتی در آشوب بود؛ با این حال آنها توانستند شرایط را مدیریت کنند و با فروش درست و به موقع PayPal از آن بحران سربلند خارج شوند.

بنیانگذاران PayPal، روابط دوستانه محکمی را بین کارمندان ایجاد کرده بودند. این روابط به شدت عمیق می‌باشد، تا جایی که بسیاری از آنها پس از ترک شرکت به اعتماد و حمایت از یکدیگر ادامه دادند و ایده‌های مشترکی را به کمک یکدیگر پیش بردند.

اعضای مافیای PayPal، یعنی گلچینی از نوابغ تجارت و تکنولوژی در حال حاضر الهام بخش بسیاری از جوانان هستند. آنها نمادی از دنیای جدید هستند، دنیایی که در آن ایده‌های خلاقانه، دوستی و همراهی رمز موفقیت جوانان می‌باشد.

استارتاپتکنولوژینرم افزارکسب و کارفناوری
توسعه دهنده سمت سرور (پی‌اچ‌پی و لاراول)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید