چه چیزی درست یا غلط بودن را مشخص میکند؟ این امر به راستی در طول ادوار همواره مورد مناقشه بوده است.اگر درست یا غلط بودن اعمال را امری از پیش تعیین شده بدانیم،می دانیم که مجبور به اطاعت بی چون و چرا از قوانین الهی میشویم،اما اگر دین را ساخته ذهن خلاق بشر بدانیم،امری که بسیار محتمل تر است،ناچاریم به علت این تراوشات ذهنی بشر پی ببریم،این حیوان دوپای سخنگو،چطور درباره درست یا غلط ها به نتیجه میرسیده؟ چه چیزی بشر را مجبور به تمییز درست از غلط میکرده،آیا قوانین طبیعی این کار را میکردند،یا تمایلات درونی انسان؟ بیایید کمی به عقب برگردیم.تمامی فرض ها را امتحان کنیم،فرض میکنیم معیار ها و ارزش تماما الهی اند،و خداوند آنها را مستقیما برای بشر نازل کرده است.چنین فرضی بسیار خام و ناپخته می نماید،چرا که تناقضات بسیاری بین ادیان قابل مشاهده است،مثلا تفاوت شرب خمر در اسلام و مسیحیت،یا آیین چند همسری.فرض دوم این است که ارزش ها و معیار های کلی (تحت عنوان 7 فرمان نوح رواج دارند،)نازل شده اند،یعنی به طور کلی پایه ی ادیان ابراهیمی را قرار میدهند،بعد از این 7 فرمان،تمامی آنها معجول باشند؛این فرض دوم،شاید تا حدودی بی رحمانه توسط من بیان شده باشد،شاید بتوان مرز بین فرمان های اصلی و معیار های جعلی را مکررا تغییر داد و آنها را بطور جدا خواند،ولی کلیت آن بیان شد؛چیزی که توجه من را جلب میکند،این است که بسیاری از ادیان غیر ابراهیمی نیز در چنین فرمان هایی مشترک اند،و یا ،حتی بعضی ادیان ادیان ابراهیمی نیز در این موارد با یکدیگر اختلاف دارند، و مهم تر از همه،نحوه تکامل یهوه بعنوان تنها خدای بنی اسرائیل،ما را به سمت رد مطلق الهی بودن این معیار ها و قوانین سوق میدهد،شاید،تنها شاید،اینها تفکرات ذهن خلاق از بشری فراتر از زمان خود بودند،که بعد ها توسط افراد مشابهی بسط داده شدند،مورد مقبولیت قرار گرفتند و سپس به مرور زمان،مثل هر تفکر جمعی دیگری ابزار به قدرت رسیدن عده ای شدند.
هم اکنون انسان نوین می تواند علت تمامی این قوانین را شرح دهد،بسیاری را نیز بی فایده اعلام کرده،بسیاری را نیز بی فایده اعلام خواهد کرد،مشکل بتوان به علم تجربی بعنوان تنها را حل مسائل بشری نگاه کرد،با توجه به ماهیت متغیر و خودتصحیح علوم تجربی،نمیتوان آنرا بصورت ایدئولوژی تغییر داد و در زندگی روزمره استفاده کرد.....