مهران فرخنده
مهران فرخنده
خواندن ۷ دقیقه·۶ سال پیش

کتاب "1984" از جرج اورول /کتابی که هر ایرانی باید بخواند

نفسم وقتی گرفت که می‌بینم، خودمان؛ 1984 را زندگی می‌کنیم.
نفسم وقتی گرفت که می‌بینم، خودمان؛ 1984 را زندگی می‌کنیم.

کتاب «1984» از "جرج اورول" یک سال در کتابخانه‌ام خاک خورد و هفته‌ای که گذشت، فرصتی شد تا گردوخاکش را کنار بزنم و شروع کنم به خواندن رمانی که تعریفش را خیلی شنیده بودم. از اواسط کتاب، دلیل محبوبیت شدید کتاب را متوجه شدم، چرا که نوشتار؛ کاملاً قابل لمس با زندگی روزمره‌مان است. زمانی که بدانید این کتاب در سال 1949 منتشر شده است، شاید حتی وحشت هم بکنید، زیرا غیرقابل باور است که کتاب، بتواند آینده را پیش‌بینی کند و وقتی نفسم گرفت که می‌بینم، خودمان آن آینده کذایی را در حال حاضر زندگی می‌کنیم!!

اگر امیدی وجود داشته باشد فقط طبقه کارگر است. -از متن کتاب
George Orwell (1903-1950)
George Orwell (1903-1950)

جرج اورول کیست؟

اول به شرح مختصری از نویسنده، به نقل از ویکی‌پدیا، نگاهی بیندازیم:

اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل (زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ – درگذشتهٔ ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰) داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ می‌شناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهٔ قرن بیستمی، فروش داشته‌اند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتاب‌ها می‌نوشت، بهترین وقایع‌نگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته می‌شود.

کتاب 1984 و کتاب قلعۀ حیوانات

"جرج اورول" را همه با کتاب معروف «قلعۀ حیوانات»ش می‌شناسند. این کتاب بخاطر تمثیل‌های فراوان، که می‌توان بصورت مستقیم با جامعه و کشورمان مقایسه کرد و از شدت شباهت‌ها خشمگین شد، در میان اکثریت جامعه به سرعت شناخته شد و کتاب «1984»، دومین کتاب مشهور از این نویسندۀ انگلیسی در جامعۀ ایران می‌باشد. شاید محبوبیت زیاد این کتاب در ایران، ساختار بهم پیوستۀ داستان با واقعیت موجود در زندگی‌مان باشد.

کتاب که به پایان رسید، با خودم داشتم فکر می‌کردم؛ که ای‌کاش می‌شد برای تمامی مردم، این کتاب را تجویز کرد، همانند قرص‌های اعصاب ماهانه‌ای که زندگی‌شان را جهنم کرده است. که ای‌کاش قدرتی وجود داشت که آن‌ها را مجبور به مطالعه می‌کرد، که ای‌کاش... و هزار ای‌کاش دیگر.

من فکر می‌کنم، این کتاب مناسب باشد برای کسانی که از سیاست و تاثیرش بر زندگی‌شان بی‌خبرند یا استدلال می‌کنند که «من از سیاست بیزارم، پس کاری به آن ندارم و او هم به من کاری ندارد». هر شهروند تا زمانی که در یک جامعه زندگی می‌کند، یعنی دارد فعالیت سیاسی می‌کند و نسبت به فعالیت‌های سیاسی آن جامعه نیز طبیعتاً مسئولیت دارد. پس چه بسا، این کتاب اولین قدم برای آگاهی لقب بگیرد.

تا هنگامی که بهوش نیایند، نمی‌توانند دست به انقلاب بزنند و تا هنگامی که انقلاب صورت نگیرد، بهوش نخواهند آمد. -از متن کتاب

کتاب 1984 از جرج اورول دربارۀ چیست؟

در این کتاب، که از اواسط آن به یک بیانیۀ شاخص سیاسی در نظام‌های تمامیت‌خواه برخورد می‌کنیم، جامعه به سه بخش کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای رده‌بالا حزب تقسیم می‌شود. شخصیت اصلی داستان، "وینستون اسمیت" است که عضو عادی حزب می‌باشد. برادر بزرگ، رهبر این جامعه است؛ به مانند چشمی که همه‌چیز را تحت نظارت عمیق خود دارد و هیچکس نمیتواند آن را گول زند. "وینستون" به تنهایی زندگی می‌کند. اوج داستان در فصل اول، از جایی شروع می‌شود که او در دفتری معمولی می‌نویسد: مرگ بر برادر بزرگ. نوشتن در جامعه، برخلاف قوانین است و هر نوشته‌ای به قیمت از دست رفتن جان انسان می‌شود.

کتاب 1984، به طرز اعجاب آوری سرکوب‌های اجتماعی در جامعۀ خیالی آن را به راحتی تصویر می‌کند. از یک رهبر نیمه خدا که مورد ستایش عموم در یک جامعۀ فاسد است، می‌نویسد و از طبقه ثروتمند، متوسط و فقیر می‌گوید و از علت پایدار ماندن حکومت‌های فاسد. مفهوم جنگ را برایمان توضیح می‌دهد که از گذشته تا کنون به چه صورت تغییر یافته است، به گونه‌ای که امروزه کشورها با یک دیگر جنگ نمیکنند، بلکه هر کشور اتباع خودش را سرکوب می‌کند. از حکومت‌های فاسد می‌گوید که تاریخ گذشته را آنگونه که به سودشان است تغییر می‌دهند، گویی تاریخ از جایی شروع شده است که آن‌ها آمده‌اند و قبل از آن چیزی وجود نداشته است.

"اورول" در بخشی از کتاب، انتقادی از جامعۀ متوسط می‌کند که تنها تا زمانی دم از حمایت از کارگر، برادری، همدلی، عدالت، یکسانی و غیره می‌زند که بتواند جایگاه طبقۀ ثروتمند را از آن خود کند و بعد از آن گویی طبقۀ کارگر را به فراموشی می‌سپارند و دوباره روز از نو، روزی از نو.

در جامعۀ تصویر شده، تمامی مردم به شدت زیرنظر قرار گرفته شده‌اند. با دستگاه‌هایی شبیه به دوربین، مردم حتی در خانه‌های خود نیز حریم خصوصی ندارند. حتی فکر کردن به یک عملی برخلاف میل حکومت، باعث بازداشت شدن آن‌ها می‌شود. رابطۀ جنسی -حتی در میان زن و شوهر- به شدت مکروه است و این عمل را نه برای لذت، بلکه برای تولید مثل فقط می‌توانند انجام دهند. تظاهرات زیادی برعلیه دیگر کشورها توسط حکومت ساخته و پرداخته می‌شود و قشر کارگر، مجبور به اجرای درخواست آنان است. قوۀ تفکر خیلی وقت است که تحلیل رفته و دیگر مردم نمی‌توانند حتی فکر کنند. اعضای حزب که دیگر کارایی نداشته باشند و یا از وضعیت فعلی، راضی نباشند به سادگی تبدیل به یک مهرۀ سوخته می‌شوند و از صحنۀ زندگی محو می‌شوند. به گونه‌ای که انگار از اول نیز وجود نداشتند.

"اورول" هم‌چنین از توده‌های مردم می‌نویسد که تا وقتی معیاری برای مقایسه نداشته باشند، از وضع فعلی خود راضی خواهند بود. شاید این دلیلی است که اکثر ایرانیان، قبل از انقلاب را به نیکی یاد می‌کنند و استدلال‌شان این است که هرچه نباشد مردم خوشحال‌تر و راضی‌تر بودند. صرف‌نظر از بهتر یا بدتر بودن شرایط، مردم آن دوره به راحتی نمی‌توانستند، به مانند امروزه، از وضعیت مردم دیگر کشورها اطلاعی کسب کنند و شرایط هرچه که بود را، به علت نداشتن معیار سنجش، پذیرفته بودند و بدون اینکه بدانند در اطرافشان چه‌خبر است، به زندگی خود ادامه می‌دادند. با ورود تکنولوژی اما به سرعت همه‌چیز در حال تغییر است. مفاهیم به شدت دگرگون شده‌اند و دیگر کسی نمی‌تواند بداند 50 سال دیگر، مفاهیمی نظیر خانواده، زندگی، کار، ازدواج و ... به چه صورت تعریف خواهند شد. خصوصاً با ظهور شبکه‌اجتماعی نظیر اینستاگرام، تلگرام و ... و تاثیر دیوانه‌وار آن‌ها بر زندگی‌مان. نکتۀ مثبت اما این است که دیگر به راحتی نمی‌توان حقیقت و واقعیت را از مردم دور نگه داشت و انتظار داشته باشیم که به حقوق اولیه خودشان اعتراض نکنند. طبقۀ کارگر، دیگر معیار سنجش در دست‌ش است، اما به هرحال مدتی طول خواهد کشید تا تودۀ مردم بتواند حق خود را پس بگیرند. انقلاب مستضعفان، در صورت عدم آگاهی و دانش و فقط از روی گرسنگی، سرانجامی نخواهد داشت. هرچند امروزه، با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه شده‌ایم که پیدا کردن حقیقت از بین آن‌ها کار راحتی نیست. این جمله را "آلدوس هاکسلی" در کتاب «دنیای قشنگ نو» استدلال می‌کنه. "هاکسلی" اعتقاد داره حقیقت در انبوهی از اخبار غیرمرتبط دیگر پنهان می‌شود و او از آن می‌ترسید که ذهن ما مصرف‌کننده غیرفعال اطلاعات شود یا تبدیل به آدم‌های پوچ خودشیفته شویم. حتماً شرحی از کتاب «دنیای قشنگ نو» را مدتی دیگر، پس از مطالعه، در ویرگول منتشر خواهم کرد.

توده‌ها فقط به این علت که تحت فشار قرار گرفته‌اند، قیام نمی‌کنند و در واقع تا هنگاهی که اجازه داده نمی‌شود که معیاری برای مقایسه در دست داشته باشند حتی متوجه هم نمی‌شوند که تحت فشار قرار گرفته‌اند. -از متن کتاب

مسئلۀ "جرج اورول" در این کتاب، دگرگونی مفاهیم است. مفاهیمی همچون عشق، علاقه، صلح، جنگ، دروغ، زندگی، جامعه، خانواده و ... . به طور ویژه، حقیقت و واقعیت نیز، از مفاهیمی است که پس از مطالعۀ کتاب، تفاوتش را درک خواهید کرد. شاید این دو مفهوم به یکدیگر نزدیک باشند، اما لزوماً به یک معنا نیستند. حقیقت آن چیزی‌ست که به عنوان یک اصل اولیه پذیرفته شده و قابل تغییر نیست، اما واقعیت آن چیزی‌ست که به خورد من و شما می‌دهند. به زبان ساده؛ فرض کنید در یک خانوادۀ فقیر، پسری در کودکی گم می‌شود و هیچگاه خانواده‌اش را پیدا نمی‌کند. خانم و آقایی ثروتمند او را به فرزندی قبول می‌کنند. پس از چند سال، واقعیت این است که این پسر دارای خانواده‌ای ثروتمند است، اما حقیقت این نیست.


فضای کتاب به شدت سیاه است و پایان آن، حداقل برای من غافلگیرکننده بود. شاید هم من زیادی سعی میکنم که خوشبین باشم! :)

کتاب با ترجمه‌های مختلف در بازار موجود است و در بین دستفروشان خیابان انقلاب تهران نیز نسخۀ بدون سانسور آن را می‌توانید پیدا کنید. من ترجمۀ "مهدی بهره‌مند" رو خوندم و از کیفیت باقی ترجمه‌ها و سانسورهای احتمالی خبر ندارم.

در پایان، خوشحال می‌شم نظرتون رو در مورد این کتاب برایم بنویسید.

کتابجرج اورول1984سیاستجامعه
دانشجوی کامپیوتر | شطرنج‌باز سابق | علاقه‌مند به کتاب | برنامه نویس | دیجیتال مارکتر | مشتاق به جامعه‌شناسی | و در اینجا، دربارۀ چیزهایی که برام جالبه، می‌نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید