انگاری مجبور هستم هر روز برای توجیه نوشتنم در اینجا و برای اینکه آن کسی که خواندن این متن را شروع کرده آخرش نگوید «خب که چی؟» دلایلم از اینجا نوشتن را باز تکرار کنم. من در زندگی کاری و حرفه خودم متنهای دیگری هم مینویسم ولی دلیلی ندارد اینجا بگذارم. اینجا فقط مینویسم و سعی میکنم با استفاده از کلمات معانی موجود در ذهنم را به درستی منتقل کنم و انتشارشان در اینجا هم صرفا به خاطر این است که تعهدی نسبت به نوشتن داشته باشم و ترکش نکنم. این کار را چند سال قبل به صورت مستمر در صفحه اینستاگرامم انجام دادم و نتایجش را هم دیدهام برای همین نیاز دیدم مجددا تکرارش کنم و اینجا را به عنوان بستر انتشارش انتخاب کردم. پس از نوشتهها توقع چیز عجیب و غریب یا معنادار یا فاخر و از این دست معانی برای نگاشتهها نداشته باشید و اگر دوست داشتید مثل من که الان فقط دارم مینویسم فقط بخوانید.
در قم که ماشین حامل شهدای خدمت خیلی سریع جمعیت را شکافت و رفت. به نظر میرسد تجربه تشییع سردار سلیمانی در قم و تاخیری که در آن افتاده بود و زمانی که از برگزارکنندگان گرفت باعث شده بود چنین تصمیمی بگیرند. با اینکه حجم جمعیت خیلی زیاد بود و تقریبا هر دو طرف بلوار را پر کرده بود ولی از همان اول مسیر کسانی در کنار ماشین راه میرفتند و راه را برای ماشین پیدا میکردند. هنگام رد شدن ماشین میدیدم کسانی که دیوانهوار، با چشمان گریان و سراسیمه در حال طی کردن مسیر کنار ماشین هستند تا بتوانند همراهیاش کنند. امثال ما که ایستاده بودیم تا ماشین بیاید رد شود را میدیدند ولی انگاری موجشان هیچ توجهی به ما نداشت و تنها میخواستند رد شوند. در رادیو میگفت که در مسجد جمکران برنامه خواندن دعای توسل هست و خب اگر اینطور باشد کارشان برای طی مسیر پیامبر اعظم در 20 دقیقه بیتوجیه نیست ولی واقعا این زود رفتنها و زود رد شدنها به قول یکی از توئیتریها، فرصت توجه و تضرع را از مردم میگیرد و همینطوری سرعتی تشییع کردن باعث میشود مردم بهره معنوی کامل را نبرند.
فضای ویرگول را زیاد چک نمیکنم و نمیدانم مثلا در مورد همین اتفاق اخیر چه واکنشهایی در آن وجود دارد ولی با توجه به فضای ایرانی بودنش احتمال خیلی کمی میدهم کسی خلاف جریان مردم حرکت کرده باشد و چیزی نوشته باشد حتی اگر چنین اعتقادی هم داشته باشد. اما در شبکههای خارجی خب چنین محدودیتی وجود ندارد و هرکس هر طوری میخواهد واکنش نشان میدهد. البته کسانی هم هستند که مثلا پیجی داشتند که مسخره میکرده ولی الان پست گذاشته و گفته که با دیدن این اندازه جمعیت واین علاقه مردم به رئیس جمهورشان متنبه شده و میخواهد مسیرش را تغییر دهد که اگر الان بهانهای برای جذب مخاطب نباشد واقعا موضوع مهمی است و اصلا کیس یک دور تاریخ شفاهی است که از او بپرسم چطور بود و چطور شد که اینطوری شد. عاقبت بخیری از هر چیزی مهمتر است.