مطلبی که در ادامه می خونید، پایان نامه و رساله یک تحلیلگر سیاسی یا دانشجوی سال آخر علوم سیاسی و ... نیست؛ بلکه حاصل تفکرات یک مهندس کامپیوتره که با توجه به اون چیزی که تا حالا گذشته و نگاه به وضع موجود، حس می کنه راه حل اینه. پس اگر من خودمونی ام، شما هم خودمونی بخونید :)
اگرچه مجلس شورای اسلامی از مهم ترین ارکان نظام سیاسی کشور ماست و خروجی این ارگان(یا هر چی اسمشو میذارید) به صورت مستقیم بر زندگی مردم تاثیر میذاره، اما بسیار کم تر از اون مقداری که شایسته توجهه بهش بها داده میشه. اهمیت مجلس به حدی زیاده که اگر بازدهی این نهاد از وضع فاجعه بار کنونی کمی افزایش پیدا کنه، پس از مدت معقولی(در حد چندین ماه و نزدیک به یکی دو سال) تاثیرش رو میشه توی کشور دید. اما بیشتر توجها بین قوای سه گانه معمولا به دو قوه دیگه س: دولت و قضا. چرا به نظرتون؟ من فکر می کنم علت اصلیش پیچیدگی بیشترشه و به تبع این پیچیدگی جذابیت کمتری داره. مجلس 290 تا نماینده داره، اما طرف حساب ما توی دولت یه نفره. اگر بخوایم بریم ببینیم تو مجلس چه خبره باید ساعت ها حرف افراد مختلف رو بررسی کنیم، اما توی دولت حرف اول و آخر رو یک نفر میزنه، پس پیگیریش هم راحت تره و هم جذاب تر. اما آیا کسی به این توجه می کنه که خیلی از کارای دولت ماحصل تصمیمات مجلسیاس؟ تا حالا به این فکر کردید توی هر دولتی یه سری اتفاقات بد به صورت ثابت میفته، منشأش الزاما فقط دولت نیست؟ خیلی جاها قوانین ناکافی و ناکارآمد مجلس بوده که باعث مشکلات عدیده شده و همین خلاهای قانونیه که این روزا باعث یه سری اتفاقا میشه که مخ آدم سوت میکشه.
خب اگر تا اینجا رو قبول کردین که مجلس خیلی مهمه و از دولت مهم تره، باید این سوال تو ذهنتون شکل بگیره که خب چه کاری از دست ما بر میاد؟ اگر این سوال شکل گرفته که احسنت به شما و میتونید بپرید پاراگراف بعد؛ اما اگه هنوز تردید دارید چند خط باقی مونده این پاراگراف رو هم زحمت بکشید و بخونید. سال هاست که مجلس داره تشکیل میشه و تا الان که دهمین دوره ش هم انتخاب شده یه روند ثابت و بدون تغییر دیدیم. هر دوره یه سری بدون اینکه شایستگی و صلاحیتشون برای مردم محرز شه به مجلس راه پیدا می کنن و هر بار همین آش و همین کاسه. غیر از اینه؟ میشه هیچ کاری نکرد و این روند هم تا ابد همین طوری پیش بره و بشه محل درآمد برای افرادی که روش ورود به مجلس رو پیدا کردن و با مزایایی هم که به دست میارن صرفا آینده خودشون رو تضمین کنن. میشه هم در قامت یک شهروند مطالبه گر وظایفی که باید توسط نماینده ها انجام بشه رو پیگیری کرد و شرایط بهبود اوضاع رو فراهم کرد. امیدوارم قانع شده باشید. اگر هنوز هم حس می کنید بی تفاوتید شاید بهتر باشه برید سراغ یه کار دیگه، ولی خب باز پیشنهاد میدم به خوندن متن ادامه بدید.
خب؛ چه کاری از دست ما بر میاد؟ اگر در یک عبارت بخوام بگم: «مطالبه جدی!» سوال جدید: مطالبه جدی چی؟! مهم ترین موردی با بررسی عمیق بهش رسیدم مساله شفافیته. مگر این افراد نماینده مردم نیستن؟ پس هر تصمیمی میگیرن، تصمیم منه. آیا من نباید از تصمیم خودم آگاه بشم؟ آیا من نباید بدونم نماینده من به جای من چه تصمیمی گرفته؟ بهتون تضمین میدم، مطمئن باشید اگر روزی این طرح شفافیت آرای نمایندگان تصویب شه، در فاصله کوتاهی به حدی لوایحی که به گسترش فساد و ناکارآمدی کمک می کنن از دستور کار خارج میشن که انگشت به دهن می مونید. شاید بپرسید چرا همچین حرفی میزنم؟ به این خاطر که چند وقت پیش، طرحی با همین عنوان ارائه شد. مردم به صورت تلفنی از نماینده ها درخواست کردن که به این طرح رای مثبت بدید تا تصویب شه. حدود 150 نفر استقبال کردن که بله چه خوبه این طرح و ما استقبال می کنیم. در عمل که طرح به رای گذاشته شد فقط چیزی در حدود 50 رای موافق دریافت کرد! فکر کنم توضیح اضافه لازم نباشه...
اما این حرفایی که زدیم چه ارتباطی به محمد باسط درازهی نماینده سراوان داره؟ مجلس تا الان گارد بسته ای نسبت به مطالبات مردمی داشته. مثالش همون طرح شفافیت که با اون همه پیگیری مردمی در نهایت تصویب نشد و صدای مردم به جایی نرسید و اثرگذار نشد. اگرچه معتقدم اون تعداد از مردم که باید درخواست می دادن برای همچین چیزی، این کارو نکردن و در آینده اگر تعداد افرادی که خواستار شفافیت آرا هستن بیشتر و بیشتر شه این مورد هم قطعا در دستور کار قرار می گیره. اما داستان نماینده سراوان موجی از اتحاد مردمی در اعتراض به رفتار ناشایست محمد باسط درازهی ایجاد کرده. این موج به حدی وسیع و گسترده بود که نماینده سراوان رو وادار به انتشار کلیپی در دفاع از خودش کرد و سعی کرد با قومیتی و مذهبی کردن داستان، توپ رو بندازه تو زمین کارمند گمرک اما داستان بدتر شد و مشخص شد که اون نماینده گمرک هم از برادران اهل سنت بوده. اقدامات این نماینده تو جلسه غیرعلنی مجلس و درخواستش برای استیضاح وزیر اقتصاد در حالی که تو همون روزها در همون استان، 3 کودک مظلوم به خاطر کمبود امکانات توی آتیش سوزی مدرسه جونشون رو از دست دادن، خشم مردم رو شعله ور تر کرد. ناکارآمدی و عدم تشخیص اولویت مسائل کشور دو موردیه که در مورد این نماینده برای مردم روشن شده و جامعه منتظره ببینه در پایان این داستان آیا این نماینده سزای اقدامات ناشایست خودشو می بینه؟ این شرایط موقعیت بسیار استراتژیکیه تا مسئولین متوجه بشن که مردم مطالبات برحقی دارن و در فضایی کاملا مسالمت آمیز تا آخر پیگیر حقوق خودشون هستن و منتظرن ببینن آیا مثل شهروندان عادی با خطای یک نماینده مجلس برخورد میشه یا نه؟ و پس از این برخورد سد مصونیت و گارد بسته مجلسی ها در برابر مطالبات خواهد شکست و فرصتی برای پیگیری شفافیت آرای نمایندگان فراهم میشه.
اگر تا این جای مطلب رو خوندین اول تشکر می کنم و این درخواست رو ازتون دارم که برای بهبود ساختار سیاسی کشور، حتما شما هم نقش خودتون در پیگیری 2 مورد ایفا کنید: 1) برخورد با نماینده سراوان و 2) تلاش برای تصویب شفافیت آرای نمایندگان.
به امید ایرانی آبادتر