محمدحسین طاهری
محمدحسین طاهری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

ذهن و عین: «عالم درون» و «عالم بیرون»

یکی از جریان‌هایی که معمولا در نخستین دروس آموزش فلسفه مورد توجه قرار می‌گیرد، جریان «سوفیست‌ها» است؛ تاجایی‌که فیلسوفان را جریانی در مقابل سوفیست‌ها معرفی می‌کنند. در این تصویر، سوفیست‌ها انسان‌های منفعت‌طلبی هستند که از راه ایراد خطابه می‌توانند در دادگاه‌ها حضور پیدا کرده و نتیجه‌ی دادگاه را در تعیین این‌که حق با کیست، تعیین کنند. تعیین‌کننده‌بودن تنظیم یک سخن در این امر که چه چیزی حق و چه‌چیزی نا حق است، این گمان را پدید می‌آورد که اساسا در عالم، حقیقتی وجود ندارد و این ما هستیم که با مهارت سخن‌وری‌مان می‌توانیم تعیین کنیم که چه چیزی حق «باشد» یا «نباشد»؛ نه این‌که با ذهن‌مان کشف کنیم که چه چیزی حق و چه چیزی ناحق «است» یا «نیست».

جدای از این‌که این نگاه به سوفیست‌ها و سوفسطایی‌گری چقدر درست یا نادرست است، مساله‌ی مهمی در بحث از سوفیست‌ها وجود دارد؛ این‌که آیا جهان درون ما، جهان بیرون را می‌سازد یا نه، ما تصویری از جهان بیرون را اصطیاد می‌کنیم؟ آیا اصالت با عین است یا ذهن؟ به‌نظر می‌رسد، نکته‌ی آغازینی که نویسنده‌ی کتاب «آموزش فلسفه» مطمح نظر قرار داده، توجه به رابطه‌ی عین و ذهن به‌مثابه یک پرسش فلسفی است؛ البته ایشان این مساله را در پرده‌ی نزاع سوفیست‌ها و فیلسوفان به‌تصویر می‌کشند و از پرداختن به اصل مساله‌ی فلسفی در درس اول پرهیز می‌کنند.

علی‌ای‌حال، چنین به‌نظر می‌رسد که یکی از ممیزه‌های تفکر فلسفی از دیگر صور اندیشه و تفکر، توجه به نسبت جهان درون با جهان بیرون در قالب «عینیت» و «ذهنیت» است؛ مساله‌ای که بعدها در دوران روشنگری در قالب رابطه‌ی «ابژه» و «سوژه» صورت‌بندی جدیدی پیدا می‌کند و فلسفه را از مقام «توصیف عالم» به مقام «تغییر عالم» حرکت می‌دهد.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%A8%DA%98%D9%87


آموزش فلسفهعین و ذهنابژه و سوژه
تاملاتی در صیرورت جمعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید