سیاست بهعنوان یک ساحت زندگی، یک امر اجتنابناپذیر است؛ لذا همگان طعم سیاست و تاثیر آن را در زندگی خودشان میچشند و نسبت به تحولات سیاسی اعلام موضع میکنند. درعینحال، موضوعات سیاسی سهل و ممتنع هستند؛ بهظاهر ساده ولی در مقام تحقق بسیار دشوار هستند. همه دوست دارند در زندگی اجتماعی از عالیترین درجات آزادی و عدالت و رفاه و امنیت برخوردار باشند؛ یعنی چهار موضوع اصلی سیاست. اما چگونه؟! دانش سیاست، روشی از مطالعات روشمند است که به چیستی و چرایی و چگونگی دستیابی به این موضوعات بهظاهر سهل ولی درواقع ممتع و صعب میپردازد تا عرصه زندگی اجتماعی، به یک میدان و ظرف زندگی خوب تبدیل شود. یعنی زندگی تکتک افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند، خوب باشد.
دانش سیاست در کشور عزیزمان ایران، از سه گسست رنج میبرد:
اولا، میان زندگی سیاسی و حکمرانی ما با دانش سیاست یک شکاف عظیم و جدی وجود دارد؛ ثانیا، میان دانش سیاسیای که در دانشگاههای کشورمان تدریس میشود با سنت فکری و فرهنگ بومی ما فاصلهی جدی حاکم است؛ ثالثا، در همین دانش غیر بومیای هم که تدریس میشود، میان دانش سیاسی و فلسفهی سیاسی یک گسل وجود دارد. ما بدون درنظرگرفتن مسیر پیدایش مسالهها و روشها و مبانی علم سیاست، با علوم سیاسی مواجه میشویم و پیشفرضهای حاکم بر آن را بدون تامل با جان و دل میپذیریم.
این سوال اینک پیش روی ماست که یک ایرانی مسلمان برای بهسازی فضای عمومی سیاسی کشور و دخل و تصرف در ساختارهای سیاسی، به کدامین دانش سیاسی باید روی بیاورد؟
این مطلب ادامه خواهد داشت...