فهم سیاست و تحول در بنیانهای آن بدون فهم شهر ممکن نیست. علم سیاست از دیرباز به دانش و مهارت ادارهی شهر شهرت دارد؛ اما شهر چیست؟ شهر کجاست؟ شهر از کی و کجا و چگونه پدید آمد؟ این پرسش اگرچه سوال از یک مفهوم بدیهی بهنظر میرسد، اما بسیاری از گرههای دانش سیاست به همین مفهوم برمیگردد. ما گمان میکنیم در شهر زندگی میکنیم، چون ساکن روستا نیستیم؛ اما واقعیت شاید چیز دیگری باشد! آیا مطمئن هستید که زندگی شما در شهر رقم میخورد؟ اگر شما در شهر زندگی میکنید، خواسته یا ناخواسته به مهندسیشدن در یک فضا تن داده و قرارداد نانوشتهای را امضا کردهاید.
کنکاش در این باره را با تعریف سازمان ملل از شهر آغاز میکنیم:
«شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر از کشاورزی است و دارای مختصاتی است که از طریق دولتی محلی، اداره میشود». شاخصهای تفکیک شهر از روستا، عبارت است از: وسعت، وضعیت و نوع فعالیت اقتصادی، درجه قشربندی اجتماعی، درجهی درجه پیچیدگی روابط و مناسبات، چگونگی بهرهگیری از نهادهای اجتماعی و میزان و ترکیب جمعیت.
دو مطلب مهم در تعریف شهر نهفته است: «درجهی پیچیدگی مناسبات انسانی» و «درجهی قشربندی اجتماعی یا طبقات شهر». چنین به نظر میرسد که پیچیدگی مناسبات انسانی در شهر به قشربندی و طرحریزی طبقات شهر برمیگردد.
فهم سیاست و تحول در بنیانهای آن بدون فهم شهر ممکن نیست.
این مطلب ادامه خواهد داشت...
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri