محمدحسین طاهری
محمدحسین طاهری
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

عدالت غیرنهادی و چربش متن زندگی بر ساختارها

آمارتیا سن از حیث فلسفی در کنار افراد شاخصی هم‌چون: اسمیت، کوندورسه، بنتام، استوارت میل و کارل مارکس قرار می‌گیرد؛ بنابراین طبیعی است که ناقد «جان رالز» باشد و نهادگرایی رالزی را نقد کند.

به نظر سن، زندگی بالفعل مردم مهم‌تر از نهادها و قواعد اجتماعی هستند و شاخص عدالت را باید با ارجاع به این ملاک‌ها سنجید، نه ملاک‌های نهادی. برای همین است که خردورزی جمعی، تکثرگرایی، تساهل و بردباری در بهبود وضعیت اجتماعی، عناصری هستند که برای پیشبرد عدالت حائز اهمیت‌تر از نهادهای رسمی‌اند. توجه به همین شاخصه‌ها، اندیشه‌ی عدالت او را به نظریه‌های توسعه نزدیک کرده و موجب پیدایش تاملات تئوریک بین‌رشته‌ای میان توسعه و عدالت شده است.

وی نظریه‌ی خود را «نظریه‌ی قابلیت انسانی» نامیده است. به‌موجب این نظریه،

برخورداری از کالا به تبع برخورداری از درآمد، الزما به مطلوبیت نمی‌انجامد؛

مطلوبیت با قابلیت‌های هر انسانی تعریف می‌شود؛ افراد با درآمدهای برابر، الزاما مطلوبیت‌های یکسانی را تجربه نخواهند کرد و چون برابرکردن درآمدها الزاما نمی‌تواند مطلوبیت‌های برابر را در پی داشته باشد، لذا ما را به عدالت نزدیک‌تر نخواهد کرد.

وظیفه‌ی دولت‌ها برای توسعه‌ی عدالت از دیدگاه سن، گستراندن قابلیت‌های افراد برای دست‌رسی به زندگی دلخواه‌شان است؛ ازاین‌رو عدالت در تاملات او بیش‌تر به‌مثابه ایجاد یک فضا و محیط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته، نه یک غایت سیاسی.


#آمارتیا_سن

#نظریه_عدالت

#کتاب_اندیشه_عدالت

https://www.instagram.com/mh.taheri1980/

https://virgool.io/@mhtaheri

نظریه های عدالتاندیشه عدالتآمارتیا سن
تاملاتی در صیرورت جمعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید