محمدحسین طاهری
محمدحسین طاهری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

ما و تجربه‌ی «شُدَنِ» غربی

تجربه‌ی غرب در هزاره‌ی گذشته، تجربه‌ی حیات دینی و تاریخ فرهنگی ملت‌های مختلف را تحت‌الشعاع قرار داده است. وقتی از این تجربه صحبت می‌کنیم، دقیقا از چه‌چیزی حرف می‌زنیم؟ غرب چیست؟ جایگاه فلسفه در این‌گونه «شدن»ی که غرب تجربه کرده و آن را در جهان توسعه داده است، چیست؟ ما چه نسبتی با این تجربه داریم؟ چه نسبت‌های دیگری می‌توانیم با این تجربه برقرار کنیم؟

در سمت دیگر باید پرسید که نسبت انقلاب اسلامی با این تجربه چیست؟ نظام اسلامی برای مواجهه با این تجربه چه راه‌هایی در پیش خود می‌بیند؟ آیا ما غرب‌ستیزیم یا غرب‌زده؟ آیا ما غرب‌گزینیم یا غرب‌گریز؟ آیا راهی جز این چهار راه وجود دارد؟



غرب یک صورتی از جامعه‌پردازی است. این صورت‌ جدید، با انحلال دستاوردهای پیشینِ حیات اجتماعی بشر در صورت‌بندی‌ای نو و به اصطلاح مدرن، توانسته است توجه مردمان مختلف را به خود جلب کرده و شیوه‌ی جامعه‌پردازی خودش را در آفاق مختلف توسعه بخشد. اگر این تعریف از غرب را بپذیریم، درواقع، هم گذشته‌ی ما در غرب حضور انحلالی دارد و هم غرب در ما. اکنون با این اوصاف، پاسخ ما به پرسش‌های مذکور چیست؟

جامعه پردازیتجربه غرب
تاملاتی در صیرورت جمعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید