ویرگول
ورودثبت نام
mikamoka
mikamoka
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

دیرتر ولی آرام تر ...

می خواهم کمی دیرتر در مورد اعتراضات یا به تعبیر برخی اغتشاشات بنویسم. گاهی وقت ها اگر دیرتر حرفمان را بزنیم هم اتفاق خاصی نمی افتد ... در عوض با ذهن آرام تر می نویسیم.

من موافق حکومت هستم یا مخالف ؟ جواب به این سوال به احتمال زیاد پیش فرض ها ذهنی خواننده را به گونه ای تغییر می دهد که دیگر تقریبا متن نوشته مهم نیست ... بلکه همان جواب سوال اول مهم است. برای همین سعی می کنم از موضع مخالفت یا موافقت چیزی ننویسم.

مسیر بهبود شرایط ایران از کجا می گذرد؟

خواسته مردم مشخص است. کنترل تورم، اقتصاد پر رونق تر ، اینترنت آزادتر ، پذیرش سلیقه های بیشتر و ... خلاصه ای زندگی ای که برخی ها نام زندگی نرمال را بر روی آن گذاشته اند. مشکلات فعلی روشن اند. چیزی که خیلی روشن نیست ، ریشه مشکلات اند. روش بهبود شرایط ایران بستگی دارد به اینکه ، ریشه مشکلات را در کجا بدانیم.

ریشه مشکلات ایران در کجاست ؟ (ساده بگو)

ذهن بسیاری از انسان ها، برای قابل تحمل تر کردن زندگی ، نسخه ای می پیچید برای تفکر به نام ساده سازی و ساده انگاری. شما اگر بخواهید برای هر مساله در زندگیتان به تمام جنبه های هر مساله ای که رخ می دهد فکر کنید ، تقریبا دیگر روی خوشی از زندگی نمی بینید. برای همین مغز وارد عمل شده و مسایل را ساده می کند.

ساده سازی یعنی ریشه مشکلات را یکی یا چندی از این عبارات بدانیم: آخوندها، بی دین ها، حکومت، دشمن خارجی، مخالفین نظام، حرام خورها ، مذهبی ها، غیر مذهبی ها ، چادری ها ، مفسدین اخلاقی، بانک ها، پولدارها ، تفکرات لیبرالی، تفکرات کمونیستی و ...

آیا واقعا با یک کلمه یا چند کلمه ، ریشه مشکلات مشخص می شوند؟

خیر. قطعا خیر. به عنوان یک مثال از عامل بسیار مهمی که خیلی کم در صحبت ها در مورد آن چیزی گفته می شود : جغرافیا و به طور ویژه، آب.

آیا هرگز به این فکر کرده اید که نقش آب در حل مشکلات یک کشور چقدر است. کتاب ما چگونه ما شدیم از صادق زیبا کلام در اولین فصل خود به تاثیر وفور یا کمبود آب در نوع فرهنگ و اقتصاد کشورها و به خصوص اروپا و ایران می پردازد. شما با یکی جست و جوی ساده در مقالات تخصصی به این پی می برید که یکی از مهم ترین علل (و در برخی منابع مهم ترین علت) پیشرفت آمریکا ، وجود رودخانه می سی سی پی است. (توجه :زمین های قابل کشت در حوزه این رودخانه تقریبا به اندازه کل قاره اروپاست).

کشور ما کشور کم آبی است ، همیشه بوده و همیشه خواهد ماند. چون جغرافیایش کم آب است. برای همین به طور ذاتی درگیر بسیاری از مشکلات است که دیگران درگیر آن ها نیستند. شما وقتی کشاورزی ندارید، خیلی چیزهای دیگر را ندارید.

مردم ، یکی از مهم ترین علل مشکلات ما

سیاست مداران و سلبریتی ها همیشه از مردم به نیکی یاد می کنند. مردم فهیم، مردم غیور، مردم با فرهنگ ، مردم متمدن و ... . آیا واقعا مردم ایران به این خوبی اند؟ بیایید کمی به آمار نگاه کنیم: تمام مسولین و مدیران فاسد ما از همین مردم اند. تمام کارمندان رشوه خور، تمام دلالان دروغگو، تمام پزشکان پول دوست ِ بی وجدان ، تمام قاضی هایی فاسد، تمام نشستگان بر سفره بیت المال و خلاصه تمام آن کسانی که به آنها فحش می دهیم نیز ، از این مردم اند.

ما در آمار تصادفات جاده ای در جهان اول هستیم، سایپا و ایران خودرو هم مقصرند اما چه کسی است که نداند ما فرهنگ رانندگی نداریم. ما در آمار مطالعه در پایین جدول جهانی هستیم. هزینه کتاب بالاست ؟ کیست که نداند فست فود فروشی های این کشور چند صد برابر کتاب فروشی ها، فروش دارند. ما در صفحات مجازی به شدت هتاک و بی ادبیم. ما در تعاملات اجتماعی خشن ایم. پیش فرض ذهنی ما ، کلاه بردار بودن سایرین است. این وضعیت مردم ، تقصیر کسی دیگر نیست.

دموکراسی ، رجوع به آرای مردم (کدام مردم؟)

همین مردم !

درست است که خیلی ها، نظارت شورای نگهبان را بر انتخابات ، سدی در برابر دموکراسی می دانند. اما آیا در انتخابات شوراهای شهر ، که شورای نگهبان دخالتی ندارد، اوضاع بهتر است ؟ یا شوراهای شهر با آن فسادهای اخلاقی و پولی معروفشان به ما نشان می دهند که مشکل ما نظارت شورای نگهبان نیست. مشکل مردم اند و کسانی که به عنوان نماینده مردم انتخاب می شوند چون از دل همین مردم اند.

در ضمن انواع و اقسام دولت ها ، از اصلاحاتی ترین به نام خاتمی تا پوپولیست ترین به نام احمدی نژاد، از بی تفاوت ترین به نام روحانی تا دستوری ترین به نام میرحسین، مشکلات کشور را از بیخ برنکنده اند. این هم نشان می دهد ، هیچ رئیس جمهوری به اندازه خودِ جمهور، مهم نیست.

چه باید کرد ؟ (انتهای این زلف خراباتی کجاست ؟ )

جسارتا ، مردم باید عوض شوند! جمهور باید عوض شود! ما باید عوض شویم!

با تغییر حکومت ، با تغییر قانون اساسی ، با کم و زیاد کردن قوانین ، با از دست دادن امنیت ، با زمینه سازی برای جنگ داخلی اعم از جنگ های قومیتی یا مذهبی، با فراهم کردن شرایط برای جنگ های خارجی، با اعدام سران این حکومت و هلهله سر دادن برای سران حکومت بعدی ، با سرنگونی نظام و تغییر رژیم و خلاصه با تمام تغییرات لحظه ای ...

مردم عوض نمی شوند! جمهور عوض نمی شود! ما عوض نمی شویم!

سخن پایانی

به نظر من (که شاید هیچ اهمیتی هم ندارد) ظرفیت های جمهوری اسلامی برای پیشرفت بیشتر از حدی است که تا به حال از آن استفاده شده است. منظورم از ظرفیت ها تعداد بالای انتخابات، امکان راه یابی افرادی از پایین ترین سطوح جامعه به بالاترین مناصب سیاسی اجتماعی ، آموزش رایگان دولتی و همگانی، دانشگاه های دولتی و ... است. ما تا وقتی از این ظرفیت ها استفاده نکرده ایم ، دنبال چه چیزی می گردیم ؟ اگر مردم نمی توانند از همین ظرفیت ها استفاده کنند ، آیا در نظام بعدی می توانند از ظرفیت های بیشتر استفاده کنند؟ بعید می دانم!






جمهوری اسلامیتغییر نظاممهسا امینیحجاب اجباریاعتراضات
"عاشق شدن حرفه ی بچه هاست ، عاشق ماندن هنر مردان و دلاوران". نادر ابراهیمی، آتش بدون دود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید