انتظارها به سر رسید! مصادف شدن تام کروز و جنگنده و عملیات نظامی ، برای خیلی ها نوید بخش یک فیلم زیبا است. درست است که این فیلم یکی از قوانین پایه ای نیوتون و سریال تاج و تخت را به شدت نقض می کند (هر عملی عکس العملی دارد ، و هر تصمیمی مجازاتی) ، اما تمام شدن بسیار شیرین و بدون تلفات ، در بعضی از فیلم ها پسندیدنی است.
داستان فیلم گره خاصی ندارد. همه چیز در مورد عملیاتی است که باید تاسیسات هسته ای کشوری را مورد هدف قرار بدهد (که فکر کنم ایران باشد) و سپس فرار و جان سالم به در بردن خلبانان پس از انهدام هدف. اما هنر همین است، وقتی داستان اینقدر خطی و مشخص است، چگونه می توان فیلم را جذاب کرد؟ این چیزی است که کارگردانان و فیلمنامه نویسان ما باید از آن یاد بگیرند.
درست است که داستان فیلم خیلی ساده است، اما به نظر من دو چیز فیلم را زیبا کرده. یکی نشان دادن چالش های یک عملیات واقعی نظامی آن هم در سطح هوایی که ساختن صحنه ها واقعا سخت است، و دیگری نشان دادن بروکراسی ها و روند اداری-اجرایی نیروی هوایی که آن هم حتی اگر واقعی نباشد، برای مخاطب مورد جالب است.
صحنه های پرده سبز فیلم فوق العاده است ، و بیننده به همراه خلبانان ساعتی را در فراز آسمان ها به پرواز در می آید. از لحاظ قدرت فیلم سازی با موضوع جنگ هوایی ، فکر می کنم با یکی از بهترین ها رو به رو هستیم ، اگر نگوییم بهترین تا الآن.
خلاصه اگر می خواهید یک فیلم زیبا ببینید، از انتهای مورد انتظار و شیرین آن لذت ببرید، با پیچیدگی های عملیات هوایی آشنا شوید، و ساعتی را در آسمان ها بگذرانید، این فیلم را به شما توصیه می کنم.