قبل از هر چیزی بگم که تو این مقاله هیچ چیز به عنوان فکت در نظر گرفته نشده و همه چیز بر اساس دانش و تجربه شخصی است. تو این مقاله قطعا موارد خیلی زیادی وجود دارند که بحث درباره اون ها زیاد خواهد بود پس صرفا به عنوان یک case study بهش نگاه کنیم.
در همین ابتدا یک سوال چالشی، آیا رشد نمودار CLICK در سرچ کنسول به معنای موفقیت پروژه است؟
جواب منفی است! حتی رشد خیلی شارپ در نمودار کلیک در سرچ کنسول بعضی اوقات به معنای شکست سنگین و هزینه سنگین و بی فایده در اون پروژه است.
نکته این جا است که به دلیل اینکه Performance Marketing در ایران تازه جاافتاده و افراد کمی تو این شاخه فعالیت میکنند و همچنین شرکت ها هم، همچنان به اهمیت وجود همچین نقشی در سازمان های خودشون پی نبردند، در نتیجه خیلی از گزارشات و تحلیل ها اشتباه است و هزینه های الکی و بی فایده ای میشه. این نکته ای که میگم متاسفانه در بعضی از اساتید سئو در ایران هم مشاهده میشه، و طبق تجربه، افرادی که دید و دانش مارکتینگی و پرفرومنسی بالاتری دارند، پروژه ها رو با قیمت های بسیار منطقی تر و همچنین استراتژی صحیح تری پیش میبرند.
به طور کلی بخش های مختلفی که در این مقاله بهش میپردازم موارد زیر هستش:
میلاد شولی عزیز در رویداد آغازینو درباره انواع kpi های سئو صحبت کرد که خیلی جذاب بود و میتونید به ارائه عالیش مراجعه کنید. به طور معمول، تارگت هایی که درباره seo گذاشته می شوند، click, position کیوردهای مختلف هستند.
از دیدگاه شخصی اگر بخوام به قضیه نگاه کنم، اینه که حقیقا با انواع دیتای خام و تحلیل نشده ارتباط خوبی نمیگیرم. click,postition و سایر اعداد و ارقام واقعا خوب هستن اما آیا کافی هم هستند؟
تارگت های سئو از سایدهای مختلف مارکتینگ بیان میشه، خیلی از تارگت ها از سمت تیم سئو پیشنهاد میشه و سایر موارد از سمت تیم پروداکت و مارکتینگ میان. پس خیلی باید حواسمون جمع باشه که چنانچه تارگت اشتباه بذاریم کلا مسیر رو هم اشتباه خواهیم رفت و حتی ممکنه به خاطر عدم رسیدن به تارگت هایی که کلا پایه و اساس اشتباهی دارند کارمون به اخراج از اون شرکت منجر بشه.
طبق تجربه شخصی، چیزی که در گزارشات مارکتینگ بیان میشه اینه که، Acquisition Channel های مختلف، کنار هم گذاشته میشن و پارامترهایی مثل cpa/cpo/cpg/cpu/cac /total goal و غیره سنجیده میشن.
به طور مثال گفته میشه که از تاریخ 1/1/1401 تا 1/2/1401 جدول زیر رو داریم:
در نهایت امر، CMO و PM یا مدیر دیجیتال مارکتینگ بر اساس همین گزارشات بودجه بندی و استراتژی خودشو میچینه.
پس به نظر شخصی و با توجه به تجربه و دلایلی که جلوتر تو مقاله میبینیم، داشتن دید استراتژیک، دانش مارکتینگ، اشنایی با Data analyze، تحلیل عمیق دیتاهای سئو، آشنایی بالا با ابزارهای search console/google analytics/google data studio برای تحلیل و همچنین گزارش دهی نیاز است.
خب همین پاراگراف بالا قطعا مخالفان و موافقان زیادی خواهد داشت، به طور مثال خیلی ها میگن که چه نیازی به یادگیری google analytics هستش؟ یا بعضی ها میگن آشنایی نیازه و آشنایی بالا دیگه نیاز نیست و غیره که در ادامه با مثال میریم جلو.
بخش جذاب مقاله اینجاست، جایی که مواردی که عینا برای خود من اتفاق افتاده رو بیان میکنم.
در اون عکس بالا اگر دقت کنید، نوشته شده که یکتانت x تومن هزینه شده و y خروجی داشته.
نکته اینجاست که در کمپین های مختلف معمولا retargeting سهم خیلی بالایی از میزان goal ها را دارد. حالا نکته اینجاست که در ریتارگتینگ کاربر الزاما در ابتدا از یک کانالی اومده که ما تونستیم ریتارگتش بکنیم، پس چرا همه چیز باید به پای یکتانت نوشته بشه؟ (از هر ابزاری استفاده میکنید مهم نیست، اوردن اسم یکتانت به هیچ عنوان به معنای تبلیغ یا تایید این پلتفرم نیست).
یا یک مشکل دیگه اینکه طرف بار اول از organic اومده تو سایت ما و دفعه دوم از direct و خرید کرده است. در این حالت اگر goal رو روی خرید تنظیم شده باشد، goal به نام direct ثبت میشه!!!! و هیچ سهمی به organic داده نمیشه!! wtf?????
حالا این جا به بحث آشنایی بالا در ابزارهایی مثل google analytics میرسیم. اگر چنانچه افرادی که در سمت های performance marketing/product manager و غیره دارید، حتما گزارشاتشون رو چک کنید. توجه کنید که اگر اون ها دانش بالایی داشته باشند این موارد رو اونها باید با تیم سئو و سایر تیم ها هماهنگ کنند و نیازی به محاسبه شما نیست. اما خیلی اوقات این دانش وجود ندارد و عملا بیشترین حق هم معمولا از تیم seo خورده میشه.
مبحثی در این جا داریم به نام attribution model که مخصوص این چالش هستش و بخش assisted conversion گوگل آنالیتیکس هم بسیار به بررسی این باگ کمک میکنه.
این مشکل رو من هم سایت هایی با هویت goal به عنوان ثبت نام و هم goal به عنوان خرید داشتم.
حالا اینجا خب همه چیز به نفع سئو گفته شد، ولی آیا گزارشات ما متخصصین seo هم خیلی خوبه؟ حقیقت اینه که نه! اغلب ما در گزارش، تحلیل و تدوین استراتژی چالش داریم.
حالا چندتا در رایج ترین اشتباهات در گزارشات seo رو در پایین مینویسم:
حرف های بالا و چیزی که برای خود من اتفاق افتاده است اینه که داشتن دانش مارکتینگ، data driven بودن و آشنایی با یه سری مفاهیم و ابزارها باعث شدند که خیلی راحت تر در سازمانی که داخلش در حال فعالیت هستم کار کنم.
اعداد مطرح شده در این مقاله خیلی واضح هستش که همه الکی هستن.
چرا اصلا این حرف ها زده شد؟ ببینید واقعیت اینه که در گزارشات، مثلا cmo میبینه که cpg یکتانت خیلی پایین تر از seo هستش و خب هزینه یکتانت رو افزایش و seo رو کاهش میده و حتی شاید نتیجه بگیره که کلا seo برای بیزینسش منطقی نیست. این واقعیت هستش دوستان و ما باید روی بحث تحلیل و گزارش دهی تمرکز زیادی داشته باشیم.
از طرف دیگه اگر سمت تیم seo هم اعداد شفاف نباشه میبینیم که هزینه زیادی اتفاق افتاده، نمودارها و اعداد همه سبز ولی فروش و درآمد پایین و در نهایت دوباره seo منحل خواهد شد.
تشکر از :