نوآوری واژه پر تکرار در حوزههای مختلف دانشی، صنعتی، هنری و در واقع انسانی است. به منظور درک بهتر این مفهوم عالی، تعریف ابعاد و مشخص کردن حد آن کمک شایانی در فهم این موضوع میکند. در این مقاله سعی شده است تا ابعاد نوآوری مطرح و توضیح مناسبی در رابطه با هر یک داده شود.
نوآوری در محصول و فرایند دو بعد یا جنبه از نوآوری است که یکی در تولید و دیگری در اصلاح، ریشه دارد. نوآوری در محصول به معنای ارائه یک محصول یا خدمت جدید از سوی یک کسب و کار است. این بعد از نوآوری که حاصل فرایند فکری و ایدهپردازی یک نوآور است، آوردهای مضاعف را از طریق ایجاد مسیر درآمدی جدید فراهم میکند. نوآوری در فرایند که برخلاف نوآوری در محصول اصلاح و بهبود روشهای تولید و عرضه یک محصول یا خدمت را هدف قرار میدهد. پس از ایجاد و انجام امور مرتبط با محصول، ایراداتی در فرایند مشاهده میشود که در صورت اصلاح، کاملاً موثر خواهد بود. در واقع هدف نهایی از نوآوری فرایند، تقویت بهرهوری است تا بتوان حداکثر ظرفیتهای اجرایی را به کار گرفت.
نوآوری در موقعیت و پارادایم به بحث در مورد تغییر میپردازد. نوآوری در موقعیت اشاره میکند به تغییر در زمینهای که کالا یا خدمت در آن عرضه میشود. گاهی به منظور افزایش فروش و به دست آوردن مخاطب بیشتر باید زمینه ارائه را تغییر داد. این تغییر میتواند در بخش مجازی و بالعکس و یا عرضه در موقعیتهای جغرافیایی باشد. نوآوری در پارادایم که تغییر مدل ذهنی و منطق رفتارهای سازمانی را موجب میگردد. در بررسی فرایندهای حاکم بر استراتژیهای تدوینی و همچنین رفتارهای موجود در ساختار حتماً به نقطهای خواهید رسید که بهتر است برای بهینه کردن بخشها در پارادایم اصلی حاکم نوآوری ایجاد کنید و ممکن است این نوآوری تا شکستن ساختارهای موجود و ارائه مدلهای جدید ذهنی پیش رود تا بتوان حداکثر استفاده از فرایند را داشت.
به عنوان نتیجه، هیچ گاه نباید از نوآوری در بخشهای مورد انتظار ترس داشت. گاهی مرزهای نوآوری قابل تشخیص نیست و شما از مجموعهای از نوآوری برای رسیدن به هدف استفاده میکنید؛ بنابراین مهمترین بخش دستیابی به نوآوری است نه تنها اعمال آن.