به منظور درک بهتر ایدهها در حوزههای مختلف و متنوع، در ابتدا باید با آموزش مناسب آثار موجود در این بخش را به درستی تحلیل کرد تا ساختارهای موجود آشکار و در نهایت بتوان روش به کار رفته را آموخت. این فرایند از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که هر کدام به اندازه خود دارای اهمیت است؛ درک این فرایند به شما این قابلیت را میدهد که پس از آن بتوانید این مراحل را برای ایدههای خود پیاده کنید.
بسیاری از کارآموزان در حوزههای هنری و علمی در بازه زمانی ابتدایی شروع یادگیری خود تنها به بررسی آثار موجود و گذشته میپردازند تا روش کار استادان بزرگ را بیاموزند. واکاوی و بررسی اجزای تشکیل دهنده هر پدیده به صورت مجزا، عملی است که در تحلیل آنها انجام میشود. در اختراعات با بررسی محصول، فرایند یا خدمت میتوان به بخشهای مختلف آن پی برد. در حقیقت در ابتدا با استفاده از مفاهیم مهندسی معکوس سعی در شناسایی بخشهای آن میکنیم. در تشخیص فرایند هر اختراع، گام نخست شناسایی عملکرد محصول است تا بتوان از طریق آن به مسئله پی برد؛ در واقع با بررسی عملکرد که همان راهحل پیشنهادی است مسئله مورد بحث مشخص میشود. پس از تشخیص مسئله، باید محصول را به بخشهای مختلف عملکردی تقسیم کرد تا نوآوریهای موجود را راحتتر بتوان شناسایی کرد. قسمتهای مختلفی که ممکن است در ایده یا محصول اهمیت داشته باشد عبارت است از: روش عملکرد، شکل و مواد به کار رفته در آن که هر کدام به زیربخشهایی با توجه به محصول تقسیم بندی خواهند شد. با تحلیل هر بخش و در حین بررسی، ایدههایی برای محصول حاضر به ذهن خواهد رسید که قابلیت اصلاح و در برخی موارد معرفی محصول جدیدی را فراهم میکند. اهمیت این مهارت در کارخانههای بزرگ و در بخش توسعه و پژوهش به صورت قابل ملموسی مشاهده میشود. تحلیل یعنی رفت و برگشت مداوم بین محصول یکپارچه و اجزای آن و بررسی هر یک از ویژگیهای منحصر به فرد آن.
بنابراین، برای حرکت به سمت ایدهپردازی خلاقانه در زمینه نوآوری و اختراع در گام ابتدایی باید نحوه شناسایی و تحلیل ایدههای موجود را آموخت تا با استفاده از آن مبانی و مفاهیم بتوان راهحلهای جدید و بهینهتری را نسبت به موارد موجود ارائه داد.