منبع: سایت ویجیاتو
فیلم «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی و نویسندگی «امیر داسارگر» فیلمی است که تلاش میکند تا با بیان داستان حول محور چند نوجوان، سینما را با این رده فراموش شده در تمامی این سالها آشتی داده و او را با سینما و مفاهیم آن آشنا کند، اما کماکان دچار همان آفتی میشود که اکثر فیلمهای این گروه دچارش هستند. در ادامه برای بررسی اثر با ویجیاتو همراه باشید.
کاملا مشهود است که «منطقه پرواز ممنوع» فیلمی برآمده از دل مشغولیها و باورهای فیلمساز آن است که در قالب سینمای نوجوان و برای او بازتاب داده شده است.
محمد مهدی، نصیر و روحالله ، با بازی متین پاکزاد، متین کرمانی و علیرضا اکبری، سه رفیقی که در عنفوان سن جوانی به سر میبرند، تصمیم میگیرند در کارگاه چوبی که به کمک مصطفی، پدر محمد مهدی با بازی هادی حجازیفر ساختهاند دور هم جمع شوند تا خود را برای پروژه ساخت پهپاد و شرکت در مسابقات ملی دانشآموزی هوا فضا آماده کنند، اما غافل از این که در این راه به طور کاملا اتفاقی پی به فعالیت یک گروه جاسوسی برده و درگیر مسائل آن میشوند.
شاید بیراه نباشد که بگوییم فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در تلاشِ بیان تصویری برآمده از تاسی عقاید حماسی کارگردان و جلوه آن در پرده نمایش، فیلم خوب و موفقی درآمده است، اما در حقیقت داستان نوجوانان حماسی داسارگر بیش از اینکه آینه تمام نمای زندگی نوجوانان نسل درگیر شده در فضای مجازی منزوی شده امروزی باشد، شبیه نوجوانی نسل خود او است. شاید به همین دلیل این فاصله و تلخی عدم شناخت کارگردان از نوجوان نسل امروزی، منجر به ابتر ماندن هدف و عقیدهای شده است که داسارگر آن را احتمالا قبل از ساخت فیلم و در زمان نوشتن فیلمنامه در سر خود میپرورانده است.
حال اگر از همه اینها هم بگذریم و چشم خود را روی آنها ببندیم، میخواهم بدانم چرا در فیلم و یا بهتر بگویم در داستان فیلمنامه داسارگر، اثری از دختران نوجوان کشورمان دیده نمیشود، مگر آنها قسمتی از جامعه نوجوان را تشکیل نمیدهند! اگر فرض بگیریم یک دختر نوجوان به همراه خانواده خود برای دیدن این فیلم به سالن نمایش سینما برود (و یا در نمایش خانگی روبروی تلویزیون)، دختر نوجوان این خانواده خود را باید در آینه کدام یک از شخصیتهای داستان دنبال کند تا خود خویش را در آن بیابد که شاید دلسرد و سرخورده سالن نمایش فیلم را ترک نکرده باشد. اگر اینگونه توجیح کنیم که داستان فیلم «منطقه پرواز ممنوع» قصه سه نوجوان پسر است، این درست، اما باز هم این همه نبودن و جای خالی، قابل توجیح نیست.
ضعف اصلی فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در فیلمنامه به شدت ساده آن است، اینکه مخاطرات وارد شدن این سه نوجوان ماجراجو به چنین حوزهای آن طور که باید و شاید در فیلم برجسته و قابل لمس نمیشود یک ضعف بزرگ است.
در حقیقت ماجراجویی و شجاعت محمد مهدی، نصیر و روحاالله در برخورد اول و پس از آن ورود به دل این گروه ظاهرا خطرناک و جاسوسی و اقدامات مزاحمتآمیز این سه نوجوان بر سر راه آنها حتی با علم و درک اینکه درحال دیدن فیلمی برای رده سنی نوجوانان هستیم، در چند سکانس بسیار سادهتر و بیخطرتر از آن چیزی است که تماشاگر انتظارش را دارد.
به طور مثال وقتی این سه نوجوان برای اولین بار پهپاد خود را از دست میدهند، فیلمبردار به خوبی و از دید آنها و در مسیر جستجو، چشماندازها، سرسبزی کوه، دشت و درختان را در قاب سینمایی به تصویر میکشد اما این جستجو نتیجه نمیدهد و این سه نوجوان پهپادی را که مدتها روی آن مشقت و سختی بسیاری کشیدهاند براحتی از دست میدهند، اما و در چند سکانس بعد، این سه به راحتی هرچه تمامتر بیآنکه به چالشی بیفتند، بدون سختی در فراهم کردن لوازم اولیه، دوباره پهپاد جدید خود را ساخته و دوباره آماده میکنند.
به طور کلی فیلمنامه فیلم «منطقه پرواز ممنوع»، یاداشتهای پراکندهای است که میتوان آن را دقیقا همسو با حس درونی کارگردان و فیلمنامهنویس آن دانست، پراکنندگی که حاصل ذهن داسارگر است و نه واقعیت نوجوان امروز جامعه ما.
امیر داسارگر با اجرا کردن تم ماجراجویی بر پایه شجاعت و غرور نوجوانی، در فیلمنامه کار درست و ارزشمندی را شروع کرده است اما استفاده بیش از اندازه او در نشان دادن طیف وسیعی از اتفاقاتی که به قطع و یقین دغدغه او است، همچون پرتاب موشک، جاسوسان محیط زیست، موضوع مدافعان حرم، زمین خواری و غیره… آنقدر زیاد است که نه تنها فیلم را به شعارزدگی کشانده است بلکه این حجم از اشارات او به دلیل آن که ربطی مستقیم به توالی و نظم داستانی قالب بر اثر ندارند، فیلم را دچار گسستگی کرده است.
در پایان و در یک نگاه نتیجهگرا میتوان گفت اگرچه فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بر محوریت نوجوان و پایداری او برای رسیدن به موفقیت که نیاز سینمای امروز ما است، پایانی خوش و امیدوار کنندهای هم دارد اما هنوز فاصله بسیار زیادی با لحن، روحیات و دنیای پیچیده نوجوانان امروزی این سرزمین دارد تا شاید بتوان از آن در قالب یک اثر خوب سینمایی دفاع کرد.
منبع: سایت ویجیاتو