منبع: سایت ویجیاتو
محرمانه اسپنسر فیلمی به کارگردانی پیتربرگ و نویسندگی شان اوکی و برایان هلگلند است که فیلمنامه آن بر اساس رمان «سرزمین عجایب» اثر بیپارکر (که پس از مرگ بیپارکر توسط اِیس اتکینز ادامه پیدا کرده است) نوشته شده است، در ادامه برای نقد فیلم «Spenser Confidential» با ویجیاتو همراه باشید.
گویی پیوند پیتربرگ و مارک والبرگ قرار است حالا حالاها ادامه داشته باشد، در حقیقت فیلم «محرمانه اسپنسر» پنجمین همکاری سینمایی این کارگردان با بازیگر مورد علاقهاش است.
در میانه فساد حاکم بر اداره پلیس شهر بولتون تنها اسپنسر با بازی مارک والبرگ است که در جهت خلاف جریان فساد سیستم شنا میکند، همین موضوع سرآغاز مخالفت جان بویلان افسر ارشد اداره پلیس با بازی مایکل گاستون و تقابل او با افسر سالم این اداره است که نتیجه آن چیزی جز حذف اسپنسر نیست.
فیلم با سکانس فلشبک از لحظه درگیری و نزاع اسپنسر با بویلان شروع میشود، بعد از آن فیلم کات میخورد و زمان پنج سال به جلو میرود. کلمه زندان بی هیچ منطقی با فونت بولد پنجاه نوشته میشود، این تاکید در چند جای دیگر فیلم (کلمه بوستون و یا لابستر و غیره…) نیز با همان بیمنطقی قبلی باز تکرار میشود. اسپنسر از اداره پلیس اخراج شده است و پس از پنج سال حبس آزاد میشود.
چیزی که فیلم را برجسته و قابل تحمل میکند، تدوین درست و فیلمبرداری عالی و متمایز آن است. اما قصه و داستان، پاشنه آشیل فیلم «Spenser Confidential» است، جایی که انتظار میرفت با توجه به پشتوانه رمان، نقطه قوت آن باشد.
ایده منجی یا نجات دهنده آنهم برای اصلاح یک نظام آلوده به فساد در شهر بوستون و از بین بردن چند پلیس فاسق و تبهکار و بست دادن آن به اصلاح کل جامعه یا دنیای فیلم، اگرچه کمی سرگرم کننده بنظر برسد اما ایده کهنه ایست که دیگر به هیچ وجه برجستگی سینمایی نخواهد داشت.
فیلمنامه «Spenser Confidential» آنقدر حفرههای عجیب دارد که گویی فیلمنامهنویسان آن حتی یکبار فیلمنامه را مرور و یا بازنویسی نکردهاند. مثلا در سکانس آزادی اسپنسر از زندان، با اینکه بعدا متوجه میشویم او از همان ابتدا از فساد سیستم و افسر ارشد خود یعنی بویلان خبر داشته است، اما کارگردان دلیل این زد و خورد را از نگاه تماشاگر مخفی میکند و تنها توضیح میدهد که بویلان همسر خود را به باد کتک گرفته است.
بعد از آزادی اما در رفتار اسپنسر قصدی برای فهمیدن جزئیات این فساد دیده نمیشود، او حتی تصمیم میگیرد شهر بوستون را ترک کند و بی هیچ دلیل قانع کنندهای تنها یک راننده ساده کامیون سنگین باشد. در میانه زمان فیلم اما باز اسپنسر به یکباره تصمیم خود را تغییر میدهد و نه تنها میخواهد سر از موضوع در آورد بلکه مجرم را به سزای اعمال خود برساند. شاید پیش کشیدن موضوع کامیون تنها در سکانس آخر فیلم کاربرد داشته است.
البته پیتربرگ در طول فیلم تا حدودی برای شخصیت پردازی اسپنسر تلاش میکند، اینکه اسپنسر برای ادامه زندگی خود هدف دارد و آنهم بازگشت به اداره پلیس و پس گرفتن کار خود است. این درحالی است که او پس از آزادی نه تنها کار خود را از دست داده بلکه حالا سگ خانگیاش نیز دیگر او را به سختی میشناسد. پیوند زدن یکی از پلانهای سکانس آخر با پلان مربوط به نزاع در سکانس اول نیز گرچه بسیار بیمعنی و نامفهوم است اما در ادامه مسیر رسیدن به هدفی است که برای شخصیت اصلی فیلم طراحی شده است.
مشکل اما در جایی است که در واقع تماشاگر چگونه میتواند شخصیت اسپنسر را در حالی درک کند که در ابتدا هیچ چیز جلو دار او نیست و بعد به یکباره عقب میکشد و باز بی هیچ توضیحی ادامه میدهد و تلاش میکند تا سر دسته این جنایت و فساد را به زیر بکشد.
از هر نظر که به فیلم «Spenser Confidential» نگاه کنیم با یک فیلم تلف شده اما سرگرم کننده روبرو خواهیم بود.
ماجراها و شخصیتهای فرعی خلق شده نیز تنها برای پر کردن ظرفیت زمانی فیلم اضافه شدهاند. به طور مثال ماجرای همسر اسپنسر با بازی ایلیزا شلسینگر و آن رفتار شبه کمدی و غیر متعارف از عشق و نفرت دقیقا چنین کاربردی دارد و یا ایجاد مثلث میان اسپنسر و شخصیت هنری با بازی آلن آرکین در مقام پدر معنوی و مربی بوکس و یا کاراکتر هاوک با بازی وینستون دوک با همان شمایل شخصیت ام باکو در فیلم بلک پانتر در پیشگاه فریاد رس و نجات دهنده در لحظات بنبست، اگرچه میتوانست پتانسیل زیادی در فیلم داشته باشد اما کم فروغتر از آن چیزی است که انتظار میرفت.
شاید بجز استفاده از موسیقی خوب مهمترین دلیل سرگرم کردن فیلم «Spenser Confidential» این است که پیتربرگ توانسته توازن خوبی بین کمدی و درام اکشن میان شخصیتها و موقعیتها ایجاد کند، این تعادل به گونهای است که حتی بدمنهای فیلم آن پلیدی خشک فیلمهایی از این نوع را ندارند و از همین رو فیلم میتواند به مثابه یک اثر پاپ کورنی ظاهر شود و تماشاگران خود را به مدت زمان صد دقیقه، سرگرم کند.
منبع: سایت ویجیاتو