نوشتهی زیر، خلاصهای است از ۷ جلسه سخنرانی استاد عابدینی در هیأت دانشگاه امام صادق که در مناجات سحر ۷ شب پایانی ماه مبارک رمضان در سال ۱۴۰۰ بیان شده است.
لینک دسترسی به صوت اولین جلسه (تلگرام)
هدف از این کار این است که با مرور این خلاصه بتوان در زمانی کوتاهی، مباحث مهم «تواصی» سوره مبارکه عصر را مرور کرد.
تواصی جلسه اول:
دین، با اقامه کردن توسعه پیدا میکنه و رشدش مشخص میشه.
هیأت محل پیادهسازی مفاهیم دین است.
انبیا میومدن با یک عمل و جمع شدن افراد حول عمل، جذب افراد رو انجام میدادند. و سعی میکردند که در خلال این عمل، حرکت از ظاهر به باطن اتفاق بیفتد. مثال: کشتی نوح، ساختمانسازی موسی.
هیأت هم این بستر را دارد.
اینها کمک میکند به بسط هدف حاکمیت.
برای یک عده از افراد، مباحث علمی و فکری، حرکت در اونها ایجاد میکنه. برای عدهای دیگر کارهای اجرایی و عملیاتی حرکتزا میشه. برای عموم مردم، عملها هستند که نقش حرکتی دارند. انبیا هم از عمل کردن با نیروی مردم سعی میکردند این کار رو انجام بدن.
تواصی جلسه دوم:
حلقه مفقوده مبانی نظری دین و صحنهی عمل، نحوه اتصال مباحث نظری و عملی هست.
پیامبر وقتی حکومت رو ایجاد کرد، قالبهای جدید رو خلق کرد متناسب با دین. ولی ما روی قالبهای غرب داریم کار میکنیم.
اگه ده درصد دین اجرا شود ارزشش از هشتاد درصد فهم دینی بیشتر است. یعنی باید بتوانیم دین رو اقامه کنیم.
قرآن میگوید: جوامع به جایی نمیرسند مگر اینکه کتاب خدا را اقامه و عملی کنند.
اقامهی دین موکول به هیچ امری نیست. کوچکترین جمعها از چند خانواده گرفته تا یک گروه بزرگتر تا جوامع بزرگ قابلیت پیادهسازی دستورات دین را دارند.
مومنین در هر جایی که باشند باید دین را اقامه کنند.
کار خوب از نظر دین اینطور هست که از سطح ماده شروع میشود ولی نباید در این سطح باقی بماند و باید به معنویت برسد. مثلا کسانی که کار خیریه انجام میدهند یا کسانی که در هیأت کار میکنند.
انواع نگاهها به کار خیر از منظر قرآن:
نگاه الهی به کار خیر:
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
نگاه ابتغاء مرضات الله:
وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
اینجا باغ نصیب فرد میشود نه فقط چند دانه.
کارمحوری وظیفهی نیروسازی در نظام الهی دارد. یعنی خدا میگوید کاری را که انجام میدهی در مسیر درست بنداز، تا بیشتر اجر ببری.
مثلا تو مواسات:
اولین مرحلهش و نیتش میتونه کمک کردن به دیگران باشه
دومین مرحله تو مسیر خدا کار کردن باشه و همینجور نیات بره بالا و پیشرفت کنه.
تواصی جلسه سوم:
اساس فرستادن انبیا بر اقامه دین هست. یعنی فرستاده شدند از جانب خدا که اوامر و فرامین خداوند که به وسیلهی آنها به مردم میرسد، اطاعت شود.
قالب پیامبر برای اتحاد انصار و مهاجرین: عقد اخوت.
کارهایی که در جوامع شروع میشود باید متناسب با کف ایمان جامعهی مذکور باشد و نه متناسب با وضعیت ایدهآل دین.
تواصی جلسه چهارم:
یکی از مصادیق اقامه دین: تواصی
راهکاری در سورهی عصر برای جامعهسازی.
استفاده از تشبیه اعضای بدن در کل بدن، و افراد در جامعه.
وقتی افراد دور هم جمع میشوند و جامعهای را شکل میدهند، یک روح جمعی در آنها شکل میگیرد. این روح، ویژگیهایی را دارد. مانند یک هویت در فرد، باعث هویت آن جامعه میشود.
ورودی و خروجی در ابتدای کار، زیاد است و باعث رشد جامعه میشود. به مرور ورودی کاهش پیدا میکند و جامعه به سمت کاهش و نقصان و فرسوده شدن میرود. این یک سنت الهی است. در قرآن نعمره ننکسه داریم.
عصر به معنای فشردن. عصارهی میوه.
عصر به معنای روزگار، یا بعدازظهر.
یعنی روزگار، انسانها را در تنگناها و مشکلات، میفشارد و عصارهی انسانها گرفته میشود.
خداوند به این روزگار یا فشرده شدن، قسم خورده است.
که انسان به صورت مطلق رو به خسران است مگر به چهار شرط.
اگر میخواهیم اجتماع رو به رشد برود، باید ورودیها را بیشتر کنیم تا خروجی آن هم بیشتر بشود. به طور طبیعی مثل بدن انسان که به مرور زمان با پیر شدن، فرسوده میشود، جامعه انسانی هم همین اتفاق برایش میافتد. مگر اینکه ورودی آن را شارژ کنیم.
آن چهار شرط:
ایمان داشته باشد. ایمان وسیلهای است که انسان را متصل به ابدیت میکند. انسان را از چهارچوب دنیا و فنا بیرون میآورد و حیات ابدی روحی به انسان میدهد. اگر تمام وجود انسان در وجود مادی او بود، با مرگ به صورت کلی تمام میشد. ایمان وجه باقی انسان است.
در سوره، الا الذین آمنوا یعنی ایمان تام به تمام مسائل نه ایمان جزئی.
جامعه عمل صالح هم داشته باشد.
و تواصوا (در باب تفاعل، یعنی عمل طرفینی) به حق و صبر داشته باشد.
پیوستگی بیشتر جامعه به هم، مانع رکود و توقف میشود و فرسوده شدن آن را میگیرد. پس هر چقدر ارتباط بین افراد جامعه بیشتر شود، از فرسودگی و رکود در امان میماند.
ایمان و عمل صالح، وحدت است. تواصی به حق و صبر، ایجاد ارتباطات وحدت است.
هر چقدر ارتباطات بیشتر شود، وحدت بیشتر میشود. دیگر همه یکی میشوند.
تواصی جلسه پنجم:
قاعده کلی: هر چقدر ارتباطات اجزای انسانی بیشتر بشه، به سمت تکامل حرکت میکنه و به وحدت میرسه و از کثرت جدا میشه.
وقتی یه جمعی بر حسب یه هدفی کنار هم قرار میگیرند و یه فعالیت مشترکی رو شروع میکنند سه دستاورد ایجاد میشه:
۱- هدف فردی و رشد فردی برای تک تک افراد حاصل میشه. به کمال میرسند. به شرط اینکه به هدف توجه داشته باشند.
۲- اعتبار و وجهه اجتماعی ساخته میشه برای اون جمع و قدرت اجتماعی پیدا میکنن در راستای هدفی که داشتند. یعنی یک نفر یک اثر داشت، وقتی صد نفر دور هم جمع بشوند صد اثر کنار هم رو داریم.
۳- از مجموع افراد که کنار هم قرار میگیرند، یه روح جمعی جدیدی شکل میگیره و یه چیز جدیدی خلق میشه. هر چقدر که ارتباطها و پیوند بین افراد بیشتر و مکرر باشه، وحدت بیشتر میشه. علامه طباطبایی در این زمینهها اینجور تعبیر میکنند: یعنی دیگه جمع جبری اثرات افراد نیست و یه چیز جدیدی به وجود میاد. ترکیبی که تو ارتباطات ایجاد میشه با حالت قبلی یکی نیست و متفاوته. حالا این روح جمعی هم میتونه مثبت باشه هم منفی. حرکت جمعی، نتیجه را از مجموع تک تک بیشتر میکنه.
اگر خواستی ببینی چقدر از وجود ایمان و عمل صالح به جایی رسیدی باید ببینی چقدر به حقیقت روح جمعی رسیدی، چون بلافاصله میگه تواصی به حق و صبر بایدداشته باشی. وقتی دیدی دیگه فقط «من» نیستی و همّ و غمّ دیگران هم برات مهم هستن نمیگی به من چه فلانی چه مشکلی داره، به خودت اجازه نمیدی که بقیه تو یه نوع محرومیتی باقی بمونند. در حضور چنین روحیاتی، مشخص میشه که اون دو بعد فردی داره درست کار میکنه.
راه سلوک اجتماعی نتیجهی قهری ایمان و عمل صالح هست و سرعت میبخشه سلوک الی الله رو.
ایمان اصل هست، عمل صالح نتیجهی ایمان هست، تواصی به حق نتیجهی عمل صالح هست و همینطور تواصی به صبر از تواصی به حق میاد. یعنی به صورت سلسلهوار به هم مربوط هستند. داشتن مراتبی از هر کدوم، مرحله بعدی رو به وجود میاره.
تواصی دو طرف یا اطرافی دارد. رابطه همعرضی و همطولی داره. هر چقدر بیشتر بشه، خیرخواهی رواج پیدا میکنه. تواصی برای وحدت است. جامعه رو بیشتر به هم متصل و مرتبط میکنه. همه یکی میشوند.
ارتباطات بدنی، نفسی و روحی به وسیلهی تواصی شکل میگیره و قوت میگیره.
حالا ببینید احادیث احیای امر ما چه جایگاهی پیدا میکنه.
هر چقدر ارتباط قوی بشه، هم بین مومنین هم بین مومنین و امام، دیگه اینا یکی بشوند، سرعت رشد و تکامل افراد، با سرعت حرکت امام هم یکی میشه. این هست که خدا میخواهد سرعت ما رو برای تکامل زیاد و بینهایت بکند و این ابزار رسیدن به اون سرعت رو هم در اختیارمون قرار داده.
انسان وقتی تو هر عصری قرار داره، مدل کاملش، نبی و امام اون دوره هست. اگه کمتر به اون برسه، دچار خسران شده.
تواصی جلسه ششم:
ایمان مثل روشن کردن یک لامپ قوی در فضای خانه است که به برکت آن، از در و پنجره هم نور به بیرون میزنند. پس معلوم میشود داخل خانه یک چراغی روشن است. وقتی حقیقت ایمان در وجود کسی باشد، در اعمال او ظهور و بروز پیدا میکند.
تواصی مردم رو به هم متصل میکند و به صورت واحد در میآورد تا از هلاکت رهایی پیدا کنند.
کار دشمن این است که نگذارد جمعهای تواصی شکل بگیرد. این جمعها از تک تک افراد محافظت میکند تا ورودی سیستم زندهشون بیشتر از خروجی بشه و اینها موجود زنده باقی بمانند.
تواصی فقط به یک مورد هم نیست. تواصی حق در دو مورد اساسی خودش رو نشان میدهد:
۱-در شناخت و شناساندن حق. سایه و حجاب از حق کنار برود و همه حق را درست بشناسند. وقتی خودت شناختی برای دیگران هم تبیین کنی. حق هر چیزی است که انسان را به سمت خدا سوق میدهد.
۲-شناخت دشمن. انسان رهزنان طریق را بشناسند. باطل را هم باید شناخت.
این شناختها باید به عمل کشیده شود. صرفا در این لایه باقی نماند. گاهی اوقات حجابها، غفلتها، عادتها مانع رسیدن به عمل میشود که در خود عملی کردن حق هم باید تواصی کرد تا غفلت رفع شود. محقق لما حققتم و مبطل لما ابطلتم باید باشیم.
عمدتا شیطان از تسهیل کردن باطل شروع میکند تا کمرنگ کردن حق. پس باید مراقبت کرد.
باید زنجیرهی تواصی شکل بگیرد. در این زنجیره، واجبات و محرمات حفاظت بشود.
این هم از مومنان دغدغهمند جامعه شروع میشود. باید هستههای کوچک، اقدام و عمل را شروع بکنند تا به مرور گسترش پیدا کند.
در این مسیر تواصی به حق، تواصی به صبر هم لازم است. زود ناامید نشود. توقع زود جواب دادن کار نداشته باشد.
تواصی جلسه هفتم:
تواصی به حق، آمادگی برای ظهور هست، که شناخت حق، اقامه و اجرای حق و گسترش حق را در پی دارد.
دین یکی از زیباییهایش، دیده شدن مومنان کنار هم هست. اعتماد بنفس، رفع مشکل و زیادتر شدن را در پی دارد. مثل نماز جماعت، نماز جمعه، حج و ...
ما تو این جمعها باید تواصی به حق رو اقامه کنیم، محیط و بسترش وجود دارد باید صرفا عمل کنیم به این. قدرت افراد به قدرت جمع میشه. نیروها تجمیع میشه.
حضور پررنگ: از هر دو طرف خیر و شر، یک دهک فعال اجتماعی دغدغهمند هستند. یک دهک هم از اون طرف حالت ویژگیهای منفی را دارند.
هشت دهک هم این وسط قرار دارند
اگر دهک اول قوی عمل کند و به وسیلهی تواصی جذب نیرو انجام دهد، میتواند دهک دوم را به راحتی به سمت خودش بکشد و جذب کند. برعکس این حالت هم میتواند رخ بدهد و از آن طرف هم اگر قوی عمل کنند میتوانند از دهکهای میانی به سمت خودشان جذب کنند.
گروههای مختلفی که دارند کار فرهنگی انجام میدهند ولی با هم ارتباطی ندارند، اگر ارتباط شکل بدهند قدرتشان بیشتر میشود. مثلا هیئات مذهبی با هم ارتباط داشته باشند و حلقهی تواصی را گسترش بدهند.
دغدغهمندان باید ایمان خودشون رو به هم تکیه بدن که قدرتشون دیده بشه و بیشتر بشه و ارتباطات رو شکل بدن.
بین تشکلها و جمعهای ایمانی، ارتباط باشد تا انتقال تجربه کنند و به رشد خودشون کمک کنند.
ارتباطگیریها نباید معطل کسانی که شل هستند و زمینه را مهیا نمیبینند باقی بماند. باید هر جمع دغدغهمندی که فعال فرهنگی هستند کار رو شروع کنند. کار اجتماعی تعریف کنند تا عده و عدهشون بیشتر بشه.
اساس کار تواصی در ارتباطها قرار دارد.