میلادالدین
میلادالدین
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

چرا سفر؟

سلام من میلادم و خوشحالم که زمان گذاشتی برای خوندن این مطلب...

سفر کردن برای من عجین شده با کل زندگیم، دلیلشم خیلی ساده اس، شغل بابام طوری بود که مجبور به زندگی تو شهرهای مختلف شدم و آدمای زیادی رو دیدم، آدمایی با افکار و فرهنگ و سلایق مختلف. طوری که تو ۱۲ سال دوران دانش آموزیم ۸ تا مدرسه عوض کردم و این واقعا برام سخت و دردناک بود. اینکه مجبور بودم دوستایی که تازه باهاشون ارتباط گرفته بودم رو رها کنم و خودم رو تو فضای جدید ببینم بدون هیچ آشنایی. و این خیلی سخت بود برام.

این اتفاق باعث شد که ناخوداگاه همیشه دنبال رفتن و سفر کردن باشم، هیچ وقت خودم رو به جایی که بودم و هستم متعلق نمیدونم و همیشه ته ذهنم اینه که شاید چند وقته دیگه بازم ازینجا بری.

این اتفاقات باعث شد به طور ناخوداگاه علاقه زیادی به سفر کردن داشته باشم، به اینکه اگه یه مدت آدمای جدید نبینم خسته و افسرده میشم و فکر میکنم زندگی یکنواخت و خیلی کسل کننده شده برام، که همینطورم هست.

خیلی وقتم بود که دوست داشتم در مورد سفر کردن بنویسم و محتوا تولید کنم و به دلایل مختلف نمیشد (از شما چه پنهون که ترس داشتم بیشتر از دیده نشدن و کمی هم تنبلی البته)، اما بالاخره چند روز پیش پادکست رادیو دور دنیا رو با حضور منصور ضابطیان گوش دادم و به خودم گفتم دیگه وقتشه که شروع کنی، و الان با نوشتن این پست توی ویرگول شروع کردم.


اینجا قراره محتواهای مختلفی درباره سفر بنویسم و سعی میکنم نگاه متفاوتی داشته باشم و اگرم نداشتم که ایرادی نداره، من اومدم که باشم و تو این زمینه بنویسم و ادامه بدم...


همین...?

آدمای زیادی
اینجا در مورد سَفَر مینویسم...سفر زمانیه برای خودمون بودن... شغل الانم؛ تولید محتوا و مدیریت شبکه های اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید