امیدوارم که حضرت حافظ از بنده راضی باشند و بنده را بابت جسارت به شعرشان ببخشند. این فکاهه در مورد ازدواج، یکی از شعرهای من با سوءاستفاده از غزل زیبای حضرت حافظ است.
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
عجب حرفی زده حافظ فراموشش نکن هرگز
که اول مهر یک گل بود نه ویلا پیش ساحلها
به من پز دادی و گفتی که هف(ت) جدت چنان باشد
نگفتی مادری داری دهانش پر ز باطلها
خورشتایی که می گفتی دهانم آب میانداخت
ولی حالا منم اینجا به عشقت با فلافلها
چه ریزم من به سر وقتی که فامیلت ز در آید
نماند هیچ حتی خاک کز آن گیرم به سر گلها
نگاهت روی چشمانم چه جفتک ها به قلبم زد
ولی بعدا که فهمیدم فریبم داده ریملها
به من گفتی تو ای حافظ نبینم زن بگیریها
نفهمیدم کلاهم رفت امان از دست خوشگلها
شاعر: میلاد ماهیار
و من الله توفیق
God Bless you
خیلی مخلصیم!
نوشته قبلی بنده: