بحث داغ اینروزای فوتبال ایران، همین رفتن اومدنا و قهر کردناس،آقای ماچونی و موتس(استراماچونی و ویلموتس)،دلم نیومد بعنوان یه فوتبالی و کسیکه حداقل دنبال کننده و شنونده خوبیه،عقیدم رو تو این زمینه ننویسیم.
بعنوان یه هوادار آبی ، خیلی دلم میسوزه که جبهه گرفتن ها و هواداری کردنامون هم مثل دیدگاههای سیاسی، انتظارات شهروندی و حس وطن دوستیمون،رسما تعطیله! (و..)
تیتروار عرض میکنم بلکم تلنگری باشه:
در آخر هم بگم هیچ علاقه ای به بازگشت ماچونی ندارم،رفتارای ایشون قابل توجیه نیست،هرچقدر هم دلیل وجود داشته باشه در نهایت باید ببینیم کفه ترازو به کدوم سمت سنگین تره.
مصداق بارز “تفرقه بنداز و حکومت کن” تو اتفاقای اخیر باشگاه استقلال کاملا چشمک میزنه.خالی از لطف نیست که به همین راحتی از باگ و ضعف مدیریتی دخمه چندهزارساله نگذریم!
ایام به کام .
مسترعبدی