معمولا هرکی با دیدن هر فیلمی یه خاطره ای براش زنده میشه،اگرم هیچی واستون زنده نمیشه چندتا کارو حتما انجام بدین شاید چیزی زنده شد: اول،جلو آینه بایستید و مطمئن بشید اینی که پشت فرمونش نشستین و دارین باهاش هرغلطی میکنید خودتون هستین؟!
دوم،اینکه یه بازنگری رو روحیتون داشته باشید/اگ با دومورد اول جواب نگرفتین سریع زرتی جاج نکنید فلانی فلانه بهمانه،یه فیلم متفاوت و جدید ببینید قول میدم بحق پنج تن خاطرهه زنده شع^-^
بگذریم تا یادم نرفته بگم مرتیکه ریشو محکم خوابوند زیر لپتاپم،بعدم پاشد رفت مثل روشنفکرا مسواک زد اومد جلو چشم منوولپتاپم نشست.
ماجرا ازین قرار بود که یه شب خونه مهندس اصل شام دعوت بودیم،بهانه گردهمایی دوتا دیلاق عذب این بود که خیرسرم لپتاپو ورداشتم بریم یه دست کال آف بزنیم،دلمون وا شع و خاطرات خوابگاه زنده شع.بعد شام بحث عوض شد نشستیم پا فیلم ، منم انبرنسارا خوردم پیشنهاد دادم ک اینسپشن رو ببینیم “INCEPTION کارگردانش کریستوفرنولانه و بازیگر معروفشم دیکاپریو”.
جناب اصل طوری شیفته تفکرات مستر نولان شده بود ک وسط فیلم خوابش برد،منم ک دفعه چهارم بود فیلم رو میدیدم سریع فهمیدم کی خوابش برده و حدس زدم تو مرحله اول خواب باشه،اعتراف میکنم جو فیلم جفتمونو گرفته بود.منم سعی کردم همه تکنیکایی ک از بچگی یادگرفته بودم رو روش خالی کنم، بلکم بیدار بشه.ولی نع،بزرگوار سرنخ فیلمو گرفته بود وداشت بین سرعتگیر لول چهار وپنج خواب معکوس میکشید. منم بافاصله یه کف دست بایه نمای بسته زوم کرده بودم روصورتش.یهو یادشعرای قبل شامش افتادم،ممد یه تفحصی به افشاریان ما زده بود(سجادافشاریان_شاعر) و رگ شیرازیش زده بود بالا و داشت درمورد سکانس و عشقو عاشقی میگفت.اواخر،هرسری ک میدیدمش عاشق تر از قبل بود.دیگ رسمابالاخونرو یه بار صورتی کرده بود ک بوی شراب شیراز میداد. زیارت معشوقه آق ممد شیرازی،هنوز قسمت مانشده،ولی بزرگوار طوری اشعار مولویوحافظوآذروعطارو به بازی گرفته بودکه میتونم از خانوم براتون فول اچ دی لایو بزارم،حقیقتش بخاطرلپتاپمم ک شده یروز پا میشم میرم هرچی دم دستمرو میزارم کف دستش.از آذروحافظوعطارم مایه میزارم،کوتاه نمیام!
تو ذهنم داشتم به اینکه دقیقا چجوری بزارم کف دستش فک میکردم که یهو حس ششم غیرتش زد بالا و چشماشو تا فیها خالدون وا کرد.(هیچوقت وقتی فاصلتون با کسی یک وجبه،ب اقوامش فک نکنید!)آقا همین که از خواب پرید،زارتی با پا گذاشت زیر میزولپتاپوگوشیو همرو فرستاد هواا…
تو این بین ک همه چی داشت رو هوا قلت میزد،نمیدونستم به قهوه ای شدن پیجامم فک کنم یا تصویر وارونه دیکاپریو که داشت با ملاج میومد پایین!.
فک کنم ممد وقتی داشت بین طبقه دوم و سوم خوابش سویچ میکرد یادش افتاد ک فیلمو ناقص دیده و باید پاشه بقیشو ببینه.
بگذریم..بعد اون ماجرا هرسری ک دیکاپریو رو میبینم یاد کمر لپتاپم میوفتم،از شما چ پنهون یه سلامی هم خدمت اقوام کریستوفر نولان میرسونم.
((-: