میلاد عبدی
میلاد عبدی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

رویای بیخودی!


یکی از باگای رویاهای زندگی من(اغلب کودکی) این بود که زندگی از یه ساعت و سکانس خاصی شروع میشد،مثلا از جلسات کاری شرکت و برند شخصیم و تصمیم گیری برای پروژه های اینده ،  خروج از شرکت و رسیدن به خونه، زندگی لوکس وآرامشهای بعد دعوا با پارتنر خیالی..خوردن شام و مطالعه کتاب مورد علاقم ، تعطیلات رویایی اخر هفته ،سفرهای راه دور و ازینجور چیزا.

تمومی این موارد با جزئیات کامل و با کیفیت تمام تو ذهن من اجرا میشدن،زندگی در این رویای ساختگی بشدت دلپذیر بود!مثل تصور هممون از زندگی کردن تو کلبه وسط جنگل.ارامش،سکوت،خوشبختی!

اما باگ اصلی جایی بود که من هیچوقت به اون حداقل ۸ساعت کاری فکر نمیکردم(خوشبینانش ۸ ساعته!)،زندگی که همش نفس کشیدن وسط اون کلبه رویایی و فانهای شخصیم نبود.قسمت بشدت بزرگ رو فراموش کرده بودم.
دیتایی که از اون ۸ ساعت موجوده بشدت بی کیفیت و تاره،ولی زندگی بعد اون واضح و شفاف.

من قراره دقیقا تو اون قسمت حداقلی ۸ ساعت چیکار کنم که همچین نتایج فول اچ دی ازش انتظار دارم؟شغل و پیشه من چی بود؟؟..نمیدونم
ماجرا به جایی رسید که میخواستم این رویارو عملیاتیش کنم ولی هزینه همچین زندگی با کیفیتی چجوری باید تامین میشد؟! اصلا مسیر این رویا از کجا باید میگذشت و چه پیشنیازای اساسی داشت!؟
به اینجاش فکر نکرده بودم و هیچ دیتایی هم تو سابقه رویاهام نبود!

بگذریم.. یه برهه ای بشدت درگیر موسیقی ونوازندگی شدم،از شنیدن تکنوازی و عشقبازی یه موزیسین با گیتارالکتریک لذت میبردم،اینقدر کیف میداد که خودم رو جای اون تصور میکردم،یه سالن پر از هیاهو،من با شکلوشمایلی خاص روی سن، تشویق جمعیت و…
تصمیم گرفتم ساز بگیرم،فارغ از علاقه و شناختم به موسیقی عاشق اون حس مستانه خلق یه آوا بودم،میخواستم خودم اون قطعه روبزنم،قطعا لذتش چندین برابر بیشتر از لحظه ای بود که غرق شنیدن و تصورش بودم.

آستینارو بالا زدم و ساز زدن رو شروع کردم،مسیر شروع بشدت ترسناک و خسته کننده بود
اصلا یک میلیونم اون چیزی که میشنیدم هم نبود.تازه تصورات من فقط  در حد نوازندگی نبود،انتظار میرفت یه ووکالیست و موزیسین برجسته روی سن باشم که یه جمعیتی عاشقانه منتظر دیدن من هستن، دیوید گیلمور،جان لنون،جیمس هتفیلد و..
نع شرایط اصلا باب میل نبود،

متاسفانع من بازهم قسمت بزرگ ماجرارو تصور نکرده بودم. رفته رفته فهمیدم فقط چیره دست شدن تو نوازندگی حداقل پنج سال تمرین و تحقیق مداوم میخواد،مشهور شدن و کنسرت گذاشتن بماند!
من روی سن بودن و ترکوندن سالنهارو ازبر بودم ولی مسیر قبلش رو نع!یه سازحداقل هزار دلاری.حداقل ده سال زمان،روزی چندساعت تمرکز و تمرین ،خرید تجهیزات ، اموزش ،خلاقیت و پیگیری مداوم و…
برحسب تجربه ،آزمون وخطا،موارد اینجوری بزرگ و کوچیک زیاد داشتم.و نتیجش این بود که من عاشق نتییجه بودم،از مسیر شروع تا هدف و سختیاش بیزار! یه نتیجه کامل و اماده، پک زندگی رویایی.
“روند کار” جایی بود که من اصلا بهش فکر نکرده بودم.عاشق قله ها بودم،رویاهای من پر از قله بود ولی دریغ از یه کوهپایه و یا حتی یه جاده خاکی!خوشبختی و آرامش تمام سکانسهای کودکی و نوجوانیم بود.

بعد اینکه منو کامل قضاوت کردین( :مرسی ) نوبت میرسه که من ازتون بپرسم؛
از زندگیتون چی میخواید؟احتمالا بگین خوشبختی ، ارامش ، زندگی رویایی، و شغل محبوب
هع..
شما چرا !!؟
پس هممون میخوایم یه زندگی شاد و عاشقانه و بدون دغدغه داشته باشیم
اینا دقیقا چیزاییه که خواستنشون آسونه!
سوالی که هیچوقت از خودتون نمیپرسید اینه که ، کدوم دردا و سختیارو برای زندگیتون میخواید؟!حاضرید چجوری براش زجر بکشید؟!؟

هممون دوسداریم یه شغل خفن با درامد و پرستیژ عالی داشته باشیم ولی ایا حاضریم روزی بیش از ۱۲ ساعت کار و چندین ساعت مطالعه و تحقیق انجام بدیم؟!
دوسداریم روزی کمتراز ۴ ساعت بخوابیم!؟
دوسداریم پشت سرهم شکست بخوریم و غرورمون بشکنه!؟
هممون دوسداریم یه رابطه عالی و پر از آرامش و عشق داشته باشیم، ولی آیا حاضریم ساعتها وقت بزاریم ،حرف بزنیم،مطالعه کنیم، گوش بدیم ، بفهمیم ودرک کنیم؟!
دوسداریم احساساتمون جریحه دار بشه،شکست بخوریم،پس زده بشیم،تنها بمونیم!؟
و ..
چیزی که خوشبختی و موفقیت رو تعیین میکنه این سوال نیست که میخواید از چه چیزاهای لذت ببرید؟
بحث اینه ک میخواید چه رنجهایی رو تحمل کنید/

تومثالای شخصی که زدم،باگ بزرگ اینجا بود که من سوالی درمورد “قراره چه چیزایی رو بجون بخرم و تحمل کنم” نپرسیده بودم!
واقعیت تلخ اینه که هممون عاشق پاداشها هستیم،ولی ساخته شدیم برای جنگیدن،
ما عاشق ارامش و خوشبختی هستیم ولی ساخته شدیم برای درگیری با مشکلات و رنجها.
اینکه ما حاضریم با چه چیزایی بجنگیم و چه مشکلاتی رو حل کنیم نشون میده که ما کی هستیم! (حل مشکلات ما، شادیهای مارو خلق میکنه و این پروسه زنجیروار بی پایانه!)

*تلاشهای ما، موفقیتهای مارو تعیین میکنه.*
تامام
تفاهمات ملموساتیه میلاد و مارک.

میلادعبدیرویای شخصیآرامش و خوشبختی
در حال یادگیری و جستجو... | http://mrabdi.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید