یکی از چالش هایی که برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی وجود داره اینه که افراد میگن من ایده ندارم و یا همه ایده ها رو زدن رفته.
وقتی با این دسته از افراد صحبت میکنم متوجه میشم که دنبال ایده های بزرگ و شاید خیلی نوآورانه هستن یا دنبال ایده ای میگردن که هیچ کس تا حالا انجام نداده باشه.
یه نکته خیلی خیلی مهم رو میخوام همین جا بگم:
کارآفرین ها، همیشه دنبال ایده هایی میگردن که همین الان توی بازار داره کار میکنه و جواب داده. اونا میان این ایده ها رو کمی بهترش میکنن و نقاط ضعفش رو برطرف میکنن و به بازار ارائه میدن.
اگر بخواهیم منطقی هم به موضوع نگاه کنیم، اگه ایده ای پیدا کنیم که داره جواب میده و میشه بهترش کرد و شاید توی همون ایده، ایده پردازی کرد بهتره یا ایده ای که اصلا نمیدونیم جواب میده یا نه و هیچ بازخوردی از بازار نگرفته؟ مسلما دومی ریسک بیشتری داره.
یه چالش دیگه ای هم که وجود داره، اینه که ما بیشتر مواقع پیچیده فکر میکنیم. چون ساده فکر کردن رو یاد نگرفتیم. بیشتر مواقع دنبال ایده های پیچیده میریم و همین پیچیده بودن، سرعت و جرات ما رو هم کم میکنه.
برای مثال شخصی رو میشناسم که با تولید شمع در ایران، روزانه تا ۴۰ میلیون تومان هم درآمد داره. یه ایده ساده اما اجرای خوب.
آقای لری پیج از موسسان شرکت گوگل، در مورد ایده میگه:
ایده یعنی به هم چسباندن چیزهای نامرتبط به هم دیگه
خب از این جمله میشه فهمید که ایده حتما چیزی نیست که تا حالا نبوده. بلکه از بهم ربط دادن چیزهایی هست که در حال حاضر وجود داره ولی کسی هنوز توجهی نکرده.
مثلا عمو نصرت، آشپز معروفی که در ترکیه با کمی ایده پردازی در نحوه اجرا و حرکات منحصر به فردش و با استفاده از قدرت شبکه های اجتماعی رشد خیلی خوبی رو تجربه کرد.
پس بعضی مواقع لازم نیست کار متفاوتی انجام بدیم، کافیه کاری که همه انجام میدهند رو متفاوت اجرا کنیم.
خب، حالا میخوام فرآیند ایده پردازی در کسب و کار رو شفاف کنم. اگه روش های ایده پردازی رو به شکل درست بلد باشیم، قطعا نتیجه بهتری میگیریم.
اول از همه باید بدونیم کسب و کار یعنی چی؟ اگه خیلی خلاصه بخوام بگم:
کسب و کار یعنی حل یک مشکل یا رفع نیاز از یک جامعه هدف مشخص
ما محصولات و خدمات رو برای گروه مشخصی از افراد جامعه ارائه میکنیم. مثلا:
تولید یا فروش بدلیجات برای خانم هایی که توانایی خرید طلا رو ندارند یا خیلی تنوع طلبند.
جامعه هدف ما در اینجا خانم ها هستند که سه تا ویژگی مهم هم دارند:
۱- توانایی خرید طلا رو ندارن.
۲- تنوع طلبن.
۳- احتمالا از قشر پولدار جامعه هم نیستن.
حالا با توجه به این شناختی که پیدا میکنیم، راحت تر میتونیم برای فروش یا تولید محصول ایده پردازی کنیم. مثلا متوجه میشیم که باید طرح های خلاقانه و در عین حال ارزان، تولید کنیم و بفروشیم. راز موفقیت در کسب و کار، شناخت دقیق این جامعه هدف هست.
این شناخت در طول زمان، با تعامل با مشتری ها کاملتر میشه. اما یک شناخت اولیه باید وجود داشته باشه. در واقع باید فهرست کاملی از تمامی نیازمندی ها، مشکلات، خواسته ها، آرزوها، هدف ها و ویژگی های شخصیتی اونا درست کنیم.
پس باید یک جامعه هدف مشخص رو انتخاب کنیم.
وقتی که جامعه هدف رو تشخیص دادیم، حالا باید ببینیم چه مشکل اساسی دارن و یا چه نیازهایی دارن که هنوز برطرف نشده یا به خوبی برطرف نشده. این رو از منابع مختلفی مثل:
بعد از کشف نیاز یا مشکل حالا نوبت به ایده پردازی میرسه. ایده پردازی در مورد چگونگی حل مشکل. برای ایده پردازی میتونیم از روش های زیر استفاده کنیم.
مرحله چهارم در واقع مهم ترین بخش از این مطلبه و روش هایی که برای ایده پردازی بهتون معرفی میکنم، بهتون کمک میکنن ایده های اثربخش تر و پخته تری داشته باشین.
ما منابع خیلی مهمی مانند زمان و انرژی داریم که باید در مصرف شون صرفه جویی کنیم. بنابراین بهتره به دنبال تکنیک های بگردیم که در استفاده بهینه از این دو منبع باارزش بهمون کمک میکنن.
من چهار روش کاربردی برای ایده پردازی رو معرفی میکنم و با مثال ها، اونارو براتون تفهیم کنم.
نکته خیل مهم: همیشه لازم نیست ایده شما کاملا جدید باشه، شما میتونین ایده های فعلی رو بررسی و بهبود بدین و با ایجاد یه وجه تمایز خیلی خیلی برجسته، به موفقیت دست پیدا کنین.
این تکنیک با نام های طوفان ذهنی، بارش فکری یا اندیشه باران و … هم شناخته شده. هم به صورت فردی و هم گروهی میشه ازش استفاده کرد.
طوفان فکری اولین بار توسط الکس آزبورن مطرح شده و در انواع جلسات ایده پردازی به وفور مورد استفاده قرار میگیره.
مثال: فروشگاه های آنلاین مثال بارزی از کسب و کارهای اینترنتی هستن و بی نهایت ایده برای راه اندازی فروشگاه وجود دارد. برای نمونه:
خب، فرض کنین شما تصمیم دارین یه فروشگاه اینترنتی راه بندازین و میخواین با طوفان فکری به بهترین ایده دست پیدا کنین.
هر چیزی که ممکنه تو فروشگاه فروخته بشه رو روی کاغذ بنویسین.
بعد گزینه هایی که از نظر عملی امکان پذیر نیستن رو حذف کنین.
بعد مزیت ها و معایب هر کدوم از گزینه ها رو به صورت تفکیک شده یادداشت کنین و با مقایسه ایده ها، بهترین گزینه رو پیدا کنین.
این تکنیک توسط تونی بوزان ابداع شد. نقشه ذهنی در واقع یه نمودار درختیه که به شفاف تر شدن ایده اصلی کمک میکنه و با رسم هر کدوم از زیرشاخه ها میتونین افکار و ایده هایی که حول کلمه کلیدی اول داشتین رو بیان کنین و ارتباط شون رو مورد بررسی قرار بدین.
از این روش نه تنها برای ایده پردازی، بلکه برای پیاده سازی ایده هم میشه استفاده کرد.
خب حالا نوبت مثاله…
همونطور که گفتم این روش برای پیاده سازی ایده هم قابل استفاده است.
فرض کنین تصمیم گرفتین یه سایت فروش کارت شارژ راه بندازین. حالا باید یه نقشه ذهنی درست کنین که پیاده سازی این ایده رو به تصویر بکشه.
این موارد زیرشاخه های ایده اصلی یعنی “فروشگاه کارت شارژ” هستن:
این تکنیک در واقع شامل ۷ زیرمجموعه به شرح زیر هست:
شما باید برای هر بخش سوالاتی رو مطرح کنین و جواب این سوالات به شما کمک میکنه تا به ایده های جدید دست پیدا کنین یا ایده های فعلی رو بهبود بدین.
حالا با یه مثال، موضوع رو براتون روشن تر میکنم.
شما صاحب یه قنادی هستین و تصمیم دارین یه کسب و کار اینترنتی در حوزه شغل فعلی تون راه بندازین.
میتونین برای هر کدوم از بخش ها سوالات زیر رو به ترتیب از خودتون بپرسین.
DOIT مخفف چهار عبارت زیر هست:
در واقع شما اول از همه مشکل رو برای خودتون به صورت دقیق تعریف میکنین. بعد ذهن تون رو به کار میگیرین و راه حل های احتمالی رو فهرست میکنین. تو مرحله بعد باید بهترین راه حل رو انتخاب کرده و در نهایت ایده ذهنی تون رو عملی کنین.
فرضا شما میخواین یه فروشگاه اینترنتی راه بندازین.
گام اول: مواردی که بهشون نیاز دارم یه سایت، نیروی پشتیبانی، پیک برای ارسال محصولات و انبار برای نگهداری محصولات هست.
گام دوم: من میتونم این محصولات رو تو فروشگاه بفروشم:
گام سوم: برای دو گزینه اول لازمه که یه انبار اجاره کنم و یه تعداد حداقلی از محصولات رو هم خریداری کنم، اما من سرمایه کافی برای این کار رو ندارم. اما دستبند فضای خاصی اشغال نمیکنه، مواد اولیه اش زیاد گرون نیست و میتونم روزی ۲۰ تا دستبند درست کنم. پس کارم رو با فروش دستبند شروع میکنم.
گام چهارم: طراحی سایت رو انجام میدم. یه تعداد حداقلی دستبند درست میکنم. با چند تا از دوستام که بلدن دستبند درست کنن صحبت میکنم که اگه سفارش ها زیاد شد بهم کمک کنن. فعلا از پیک موتوری برای ارسال محصولات استفاده میکنم، اما بعد که کارم گرفت چند نفر رو برای این کار استخدام میکنم.
خب، فکر میکنم جرقه هایی تو مغزتون زده شد و با کلیات کار آشنا شدین. حالا نوبت اجراست. بعضی وقت ها در حین اجرا و پیاده سازی ایده با چالش های جدیدی مواجه میشیم که حتی ممکنه تغییرات جزئی یا حتی کلی در ایده بوجود بیارن.
اما باید جلو برین و از ریسک کردن ترسی نداشته باشین. ترس باعث میشه تا بسیاری از مردم به رویاهایشان نرسن…
اگه برای ایده پردازی از تکنیک خاصی استفاده کردین که نتیجه داده، اونو با ما هم به اشتراک بذارین تا بقیه هم بتونن هرچه زودتر کسب و کار اینترنتی خودشون رو راه بندازن.
منبع: میلادآکادمی