سلام بنده میلاد بنگینی هستم،
توی این پست قراره در مورد چیزهای که از خوندن چند دقیقه قبل کتاب سهل گرایی یاد گرفتم بگم و البته اونایی که یادم مونده و در ذهنم ثبت شده
یکی اینکه در مورد اعتماد صحبت می کرد اینکه اعتماد روغن یک تیم است و درباره سه تا مولفه استخدام برای تیم که وارن بافت از آن استفاده می کند صحبت کرد سه تا مولفه عبارتند از: کسی که انتخاب می کنید باید شرافت داشته باشد، باهوش باشد و غریزه خوبی برای پیش قدم شدن کارها داشته باشد. البته اگر اولی را نداشته باشد ممکنه دوتای دیگه بر عکس شود و اینکه گرگ مک کیون این جمله رو هم گفت که می تونه گفتنش به اعضای تیم یا حتی دوستان و اطرافیان معجزه کنه اینکه «من به قضاوتت اعتماد دارم»
بعدش در مورد این صحبت می کرد که باید قبل از اینکه مشکل پیش بیاد باید به فکر حل کردن آن باشیم و اگر هم پیش کاری به بریدن شاخه آن نباشیم بلکه آن را ریشه کن کنیم مثلا کشوی میزم یه صدای بدی داره که هر بار منو ناراحت میکنه و تمرکز منو بهم میزنه در حالی در دو دقیقه میتونم این مشکل رو برطرف کنم پس برطرفش می کنم و اسم این رو گذاشته بود دم طولانی مدیریت زمان و یه چیز دیگه که الان یادم اومد که خودم هم این رو در زندگی پیاده سازی کردم اینکه برای اینکه کارها رو درست انجام دهید از چک لیست استفاده کنید حالا اونجا مثال مدیریت کردن و به پرواز در آوردن یک هواپیمای پیچیده را زده بود یه چیز جالبه دیگه ی که گفت و توی ذهنم مونده اینکه مغز انسان درست مثل کامپیوتره درست حافظه ی اون نامحدود است ولی رم ی که داره محدود است که در لحظه بتونه به این همه اطلاعات دسترسی داشته باشه پس از چک لیست استفاده کنید این هم یک دلیل برای چرا استفاده کردن از چک لیست
اگر دوست داشتید که من توصیه می کنم حتما کتاب سهل گرایی که اثر گرگ مک کیون است بخونید.
