میلاد دیلمی
میلاد دیلمی
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

دیالوگ کتاب های معروف

در این مطلب از پست دیالوگ کتاب های معروف ، برشی از کتاب های معروف یا جملات بزرگان را در منتشر کرده‌ایم. امیدواریم با خواندن این جملات و پاراگراف‌ها بتوانید کتاب مناسبی برای مطالعه انتخاب کنید.

بیشتر ما از خواندن خوب لذت می بریم ، چه رمانی که ما را به اشک می اندازد ، چه نمایشنامه ای فتنه گر یا شعری که احساسات ما را برانگیزد ، یک قطعه از ادبیات خوب نوشته شده می تواند در احساسات ، رفتار و بر روی سیستم های ارزشی ما تعداد بسیار کمی از ما هستیم که می توانیم یک متن را به معنای کلمه به یاد بیاوریم. نقل قول های خاصی وجود دارد که با ما باقی می ماند. اینها می توانند در شرایط مختلفی مفید واقع شوند. از مسابقه تا مصاحبه شغلی ، بودن یا به نظر رسیدن خوب خوانده شدن می تواند شما را در موقعیت خوبی نگه دارد. در اینجا چند نمونه هستند.

در انتهای این پست لطفا شما هم یک دیالوگ از یک کتابی که اخیرا خوانده اید برای من کامنت کنید.

شازده کوچولو - آنتوان دوسنت اگزوپری

روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
من سیاره‌ای سراغ دارم که یک اقای سرخ رو در آن است.
او هرگز گلی را بو نکرده است.
هرگز ستاره‌ای را تماشا نکرده است.
هرگز کسی را دوست نداشته است.
هرگز جز جمع زدن اعداد کار دیگری نکرده است. و تمام روز مثل تو تکرار می‌کند: من آدم جدی هستم! من آدم جدی هستم! و باد به غبغب می‌اندازد و به خودش می‌بالد. ولی او آدم نیست.
قارچ است !

عاشق مترسک - فیلیس هستینگز

آیا تاکنون با اندیشه‌های فانتزی و وهم‌آلود یک دختربچه به جهان رویاهایش سفر کرده‌اید؟ افکاری که ما را در دنیای شیرین و خیالی غرق کند تا مرز بین خیال و واقعیت را تشخیص ندهیم؛ همان‌ها که پرسش‌های فلسفی عمیقی از زندگی، مرگ و هستی مطرح می‌کند و ما را در طول داستان به چالش می‌کشد.

در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور

می‌دانیم که مصیبت‌ها را اگر در اشتراک با دیگران تحمل کنیم، آسان‌تر می‌شوند؛ ظاهرا انسان‌ها بی‌حوصلگی و دلتنگی را نیز در شمار مصیبت‌ها می‌دانند و از اینرو دور هم جمع می‌شوند تا مشتركا دلتنگ باشند.
همانطور که عشق به زندگی، در اساس، ترس از مرگ است؛ انگیزه‌ی آدمیان برای معاشرت نیز در اصل، انگیزه‌ای مستقیم نیست و از عشق به دیگران بهره نمی‌گیرد، بلکه ترس از تنهایی است.
هر چه که در جهان است دو وجه دارد. وجه عینی، که واقعیتِ آن است و وجه ذهنی، که ساخته ذهن ماست. سعادت در ذهن معنی می‌گیرد. در واقع ما با ذهنمان می‌توانیم سعادت را برای خود بیافرینیم، نه با وابستگی به پدیده‌های بیرون که ممکن است اصلا واقعیت نداشته باشند.
خوشبختی در عمق ذات ماست. جایی که کسی به آن دسترسی ندارد و از چیزی تاثیر نمی‌پذیرد. وقتی سعادت وابسته به عوامل بیرونی باشد، هر لحظه با از دست دادن هرکدام از این عوامل فرد می‌شکند.

گریه آرام - کنزابورو اوئه

بلاخره همه یک روزی می‌میرند و صد سال که بگذرد، دیگر هیچ کس درباره ی این که دیگران که بودند و چطور مردند سوال نمی‌کند.
پس بهتر است همان طور که دلت می‌خواهد زندگی کنی و همانطور که دوست داری بمیری.

مکتوب - پائولو کوئلیو

در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است،
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم...
صاحب میخانه ای در روستای دوردستی نزدیک شهر اولایت اسپانیا تابلویی در آنجا نصب کرده است با این مضمون:
درست زمانی که موفق شدم به تمام جوابها دست پیدا کنم، تمام سوالات عوض شدند.
مرشد می‌گوید: ما همواره به فکر پیدا کردن جواب هستیم. احساس می کنیم که یافتن پاسخ ها برای درک معنای حیات ضروری است، اما از آن مهمتر این است که به طور کامل به زندگی دل بدهیم وبه زمان اجازه دهیم که به مرور راز های هستی مان را بر ما آشکار کند.
اگر زیاد به دنبال پیدا کردن معنا برای هستی باشیم، مانع ایفای نقش طبیعت می شویم و از درک آیات خدا عاجز می‌مانیم.

خودت باش دختر - ریچل هالیس

درک و باور اینکه تو خودت شادی‌ات را انتخاب میکنی و کنترل زندگی‌ات را به‌ دست داری بسیار مهم است. این مسئله یکی از آن نکاتی است که باید با هر دو دست آن را بگیرید.

زوربای یونانی - نیکوس کازانتزاکیس

علت اینکه دنیا در حال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این است که همه کارشان را نیمه کاره انجام می‌دهند؛
افکارشان را نیمه کاره بیان می‌کنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودنشان هم نیمه کاره است.
ای بابا، تا آخر برو و محکم بکوب و نترس، موفق خواهی شد.
خداوند از نیمه شیطان بسیار بیش از شیطان تمام عیار نفرت دارد.

در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور

اگر از سعادت دیگران
خرسند نمی شوید،
بدانید که هرگز
سعادتمند نخواهید شد.

هفت عادت مردمان موثر - استیفان کاوی

اغلب مردم به قصد فهمیدن
گوش نمی دهند،
آنها به قصد پاسخ دادن
گوش می‌دهند!

بابا لنگ دراز - جین وبستر

در زندگی مشکلات بزرگ نیست که به آدم با اراده احتیاج دارد بلکه به نظرم با خنده به استقبال مشکلات کوچک رفتن، واقعا احتیاج به عزم و اراده دارد
من هم سعی می کنم چنین اراده ای را در خود به وجود بیاورم. می خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی فقط یک بازی ست و من باید تا آنجا که می توانم ماهرانه و درست آن را بازی کنم. چه در این بازی ببرم و چه ببازم، در هر حال شانه ها را بالا می اندازم و می خندم.
خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند مهم این است که آدم بتواند با چیزهاي کوچک خیلی خوش باشد ...

ژان دوفلورت و دختر چشمه - مارسل پانیول

‌دلیل اینکه آدم‌ها به‌دشواری شاد می‌شوند
این است که همواره گذشته را بهتر از آنچه بوده،
حال را بدتر از آنچه هست
و آینده را نامشخص‌تر از آنچه خواهد بود، می‌بینند ...

کیمیاگر - پائولو کوئلیو

هنگامی که آرزوی چیزی را دارید
سراسر کیهان همدست می‌شود
تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.

کلیدر - محمود دولت آبادی

ما به آدم‌هایی محتاج هستیم که خود را مدیون زندگانی بدانند نه طلبکار آن.
به آدم‌هایی محتاج هستیم که به زندگانی عشق داشته باشند نه کینه.
به آدم‌هایی محتاج هستیم که به آینده بچه هایشان فکر کنند نه به گذشته پدرهایشان.
ما از فرومایگی ها استقبال نباید بکنیم، بلکه می‌خواهیم اول چنین روحیه های بیماری را در هم بشکنیم.

سووشون - سیمین دانشور

در این دنیا، همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس ... آدمیزاد می‌تواند اگر بخواهد کوه ها را جا به جا کند ... می‌تواند آب‌ها را بخشکاند ... می‌تواند چرخ و فلک را به هم بریزد ...
آدمیزاد حکایتی است.
می‌تواند همه جور حکایتی باشد: حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت ... و حکایت پهلوانی!
بدن آدمیزاد شکننده است، اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمی‌رسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد!

جنگ و صلح - لئو تولستوی

با نزدیک‌شدن خطر، دو ندا با شدّتی یکسان در روح انسان بلند می‌شود؛ یکی که بسیار معقول است و می‌گوید که باید میزان خطر را سنجید و آن را شناخت و راه نجات از آن را یافت.
آوای دیگر که از اوّلی نیز معقول‌تر است می‌گوید که تفکّر بر خطر بسیار دشوار و روح‌آزار است و پیش‌بینیِ همه‌ی عواملِ پدیدآورنده‌ی خطر و نجات‌یافتن از سیرِ کلّی رویدادها در حدّ توان بشر نیست، و به‌این‌سبب بهتر آن است که از کار دشوار بپرهیزیم و به‌خطر تا پیش نیامده، نیندیشیم و خود را با جلوه‌های خوشایند زندگی مشغول داریم.
انسان اگر تنها باشد بیشتر به هشدار نخست گوش میدهد، و به‌عکس؛ در جمع از ندای دوّم پیروی می‌کند.

بیگانه - آلبر کامو

غالباً فکر می‌کردم که اگر مجبورم می‌کردند در تنه درخت خشکی زندگی کنم و در آنجا هیچ مشغولیتی جز نگاه کردن به آسمان بالای سرم نداشته باشم، آنوقت هم کم کم عادت می‌کردم.
آنجا هم به انتظار گذشتن پرندگان و یا به انتظار ملاقات ابر‌ها، وقت خود را می‌گذراندم، مثل اینجا در زندان که منتظر دیدن کراوت های عجیب وکیلم هستم
و همانطور که در دنیای آزاد، روز شماری می‌کردم که شنبه فرا برسد و اندام ماری را در آغوش بکشم ... درست که فکر کردم،
من در تنه یک درخت خشک نبودم و بدبخت‌تر از من هم پیدا می‌شد، وانگهی،
این یکی از عقاید مادرم بود و آن را غالباً تکرار می‌کرد که "انسان، بالاخره به همه چیز عادت می‌کند".

ملت عشق - الیف شافاک

هیچ‌گاه نومید مشو.
اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می‌کند. حتی اگر هم‌اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاه‌های دشوار باغ‌های بهشتی قرار دارد. شکر کن! پس از رسیدن به خواسته‌ات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که حتی وقتی خواسته‌اش محقق نشده، شکر گوید.

اسرار پنج سال اول زندگی مشترک - روی پتیت فیلس

گوش دادن، بسیار سخت و مشکل است ولی برای داشتنِ ارتباطی موثر، مهارتی ضروری و حیاتی به شمار می آید. بیشترِ مشکلات در ارتباطات، با تمرینِ فنونِ گوش دادنِ موثر، می تواند حل شوند.

اولین قدم در این راه، آگاهی از این حقیقت است که ما باید به همسرمان گوش دهیم، یکی از عمیق ترین و اصلی ترین نیازهای بشر این است که درک شود، وقتی کسی حرفمان را می شنود و کاملاً به ما گوش می‌دهد، احساس تعلق می کنیم و حس می‌کنیم که او به ما عشق ورزیده است.
زوج ها معمولاً به مهارت های ارتباطی خود غره شده و تلاشی برای تقویت این مهارت ها نمی‌کنند. زمانی می آید که همسران به این تفکر می‌رسند (البته به طور ناخودآگاه) که کاملاً یکدیگر را می‌شناسند و نیاز به شناخت بیشتر یکدیگر ندارند. مشکل این طرز تفکر این است که ما همسرمان را محدود می‌کنیم؛ چرا که وقتی احساس میکنیم او را می‌شناسیم ( به طور ناخودآگاه) توانایی‌هایش را برای رشد شخصیتش محدود کرده‌ایم و فکر می کنیم او همان است که شناخته ایم و تغییر نکرده است؛ اما باید بگویم که ما همیشه در حال رشد و تغییر هستیم.

گوش دادن، مهارتِ قابل یادگیری است، اگر چه برخی از افراد آن را از پدر و مادر و اطرافیان می آموزند، اما بیشتر افراد باید مهارت‌های خوب گوش دادن را آگاهانه یاد بگیرند و تمرین کنند، در واقع برای داشتن روابطِ خوب، نیاز داریم که آنها را بیاموزیم. در زیر تعدادی از این مهارت ها آمده است:

۱) صاف و راست بنشینید...
۲) تماس چشمی برقرار کنید و آن را حفظ کنید...
۳) پرسش های روشن کننده بپرسید...
۴) سرتان را به نشانه تایید تکان دهید یا با صدای مثل "آهان یا آره" نشان دهید که در حال تایید کردنِ گفته های او هستید...
۵) صحبت طرف مقابل را قطع نکنید...
۶) گفت‌و‌گو را با گفتنِ "چیز دیگه ای نمی خوای بگی" به پایان برسانید ...

زندگی با عشق چه زیباست - لئو بوسکالیا

باور کنید اگر به کسی بگویید دوستش دارید کوچکترین ضرری متوجه او نمی‌کنید و این کار بسیار ساده‌ای است،
اگر خجالت می‌کشید این لفظ را
به زبان بیاورید، آن را بنویسید
و اگر این کار را هم نمی‌توانید انجام دهید،
عملا علاقه خود را نشان دهید
ولی حتما آن‌ها را ابراز کنید، نه یک‌بار بلکه چندین بار و مطمئن باشید هیچکس از شنیدن آن خسته نمی‌شود
ممکن است مخاطب شما بگوید
لازم نیست بگویی، میدانم دوستم داری،
اما باور کنید او هم از شنیدن این عبارت لذت می‌برد.

سفر روح - مایکل نیوتن

سرنوشت «کارما» این نیست که ما همیشه دستخوش رخ دادهایی هستیم که روی آنها هیچ کنترل و تاثیری نمی توانیم داشته باشیم بلکه باید بدانیم ما در مقابل «کارما» مسئولیت هم داریم. قانون علت و معلول همیشه حاکم و اجتناب ناپذیر است.
هر چه برای ما در دوران زندگی پیش بیاید ما باید بدانیم و مطمئن باشیم که خوشی و ناخوشی ما الزاما به جهت کَرَم یا غَضب خدا یا فقط در اثر اعمال راهنمايان ما و هماهنگ کنندگان زندگی بعدی نیست. بلکه ما خودمان سازنده ی سرنوشت خود هستیم.




دانشجوی مکانیک دانشگاه چمران اهواز، مدیر سایت شروع گرافیک https://www.graphicstart.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید