همزمان با جنگ هاي داخلي خان هاي مغول، ويلهلم آگسبورگي راهب فرقه ي دومنيكن و ژوسران سارازيني، شواليه ي فرقه ي دلاوران معبد سفر درازي را به سوي قراقوروم آغاز ميكنند تا خان بزرگ مغول ها را به عقد پيمان عليه مسلمانان ترغيب كنند... در اين سفر آن ها با 'خوتلون' دختر يكي از خان هاي مغول آشنا ميشوند كه نه تنها شكارچي و سواركار ماهري است بلكه دستي شفا بخش دارد...
داستان از سفر دو شخصیت دیگه یعنی *ویلهلم* و *شوالیه سارازینی شروع میشه.
یکی راهب فرقه دومنیکن و یکی شوالیه فرقه دلاوران که مسیحیه.
دو نفر با دو شخصیت کاملااا متضاد و نشون دادن دو خدای کاملا متفاوتی که دارن...
هدف از این سفر اینه که بتونن توی این درگیریها از آب گل آلود ماهی بگیرن و*وبیلای قاآن* خانِ بزرگ مغول رو به درست کردن یه پیمان علیه مسلمونا ترغیب کنن...
توی این سفر با کلی قبیله و شهر و فرهنگای ناشناخته و عجیب و غریب آشنا میشن که در نهایت منجر به آشناییشون با خوتلون میشه!
آشنایی که باعث شیفتگی شوالیه سارازینی ونفرت ویلهلم میشه....
و عشق دو طرفه ای که بین شوالیه داستان ما و خوتلون شکل میگیره و یه تقابل جذاب بین شجاعت پسر و غرور دختر.
یه عشق ممنوع برای هر دو نفر....
کتاب دختر مغول ،یکی ازکتابهای خوب و تحسین برانگیزه وهمینطور یک پیشنهاد خوب برای علاقمندان کتاب و آثار فاخراست..