
مقدمه
سند چشمانداز بیست ساله ایران در سال ۱۳۸۲ (2003 میلادی) با هدف ترسیم افقی روشن برای توسعه کشور در ابعاد مختلف فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تدوین و ابلاغ شد. این سند، که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه و به تأیید رهبر انقلاب رسید، قرار بود ایران را تا سال ۱۴۰۴ (2025 میلادی) به کشوری توسعه یافته، با جایگاه نخست اقتصادی، علمی و فناوری در منطقه، و برخوردار از هویت اسلامی و انقلابی تبدیل کند. اکنون که به سال ۱۴۰۳ رسیده ایم، زمان مناسبی است تا با مقایسه وضعیت کشور در زمان ابلاغ سند و پایان دوره آن، دلایل عدم تحقق کامل اهداف این چشمانداز را بررسی کنیم. این مقاله به مقایسه شاخصهای کلیدی اقتصادی و اجتماعی در این دو مقطع پرداخته و عوامل ناکامی را تحلیل میکند.
------------
مقایسه شاخصهای کلیدی در سال ۱۳۸۲ و ۱۴۰۳
برای درک تغییرات رخداده در ایران طی این ۲۰ سال، در جدول زیر برخی از شاخصهای مهم اقتصادی در سال ابلاغ سند (۱۳۸۲) و سال اتمام آن (۱۴۰۳) مقایسه شده است:

تحلیل تغییرات شاخصها
تولید ناخالص داخلی (GDP):
در سال ۱۳۸۲، GDP ایران حدود ۱۲۹.۷ میلیارد دلار بود که تا سال ۱۴۰۳ به حدود ۴۱۰-۴۵۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. این رشد اسمی قابل توجه به نظر میرسد، اما با احتساب تورم و کاهش قدرت خرید، رشد واقعی بسیار کمتر از انتظار بوده و نشاندهنده عدم دستیابی به توسعه پایدار است.
رشد اقتصادی:
در سال ۱۳۸۲، رشد اقتصادی ۷.۱ درصد بود که به دلیل درآمدهای بالای نفتی و شرایط مساعد پس از جنگ تحمیلی رقم قابل قبولی محسوب میشد. اما در سال ۱۴۰۳، این نرخ به ۳-۳.۵ درصد کاهش یافته که نشاندهنده کندی حرکت به سمت اهداف توسعه ای سند است.
نرخ تورم:
تورم از ۱۵.۶ درصد در سال ۱۳۸۲ به ۳۵-۴۰ درصد در سال ۱۴۰۳ رسیده است. این افزایش چشمگیر، قدرت خرید مردم را کاهش داده و یکی از موانع اصلی تحقق جامعه مرفه مدنظر سند بوده است.
ارزش پول ملی:
قیمت دلار از حدود ۸۳۵ تومان در سال ۱۳۸۲ به بیش از ۱۰۰,۰۰۰ تومان در سال ۱۴۰۳ جهش کرده است. این کاهش شدید ارزش ریال، فشار اقتصادی سنگینی بر جامعه وارد کرده و نشاندهنده ضعف در مدیریت ارزی است.
قیمت سکه و حداقل دستمزد:
قیمت سکه از ۱۲۰,۰۰۰ تومان به ۸۰-۸۵ میلیون تومان رسیده، در حالی که حداقل دستمزد از ۵۶,۰۰۰ تومان به ۱۰-۱۲ میلیون تومان افزایش یافته است. با وجود این افزایش اسمی، تورم بالا باعث شده تا کارگران از نظر واقعی فقیرتر شوند.
----------------
دلایل عدم تحقق اهداف سند چشمانداز
عدم دستیابی ایران به اهداف سند چشمانداز نتیجه ترکیبی از چالشهای داخلی و خارجی است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
۱. تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای اقتصادی
تحریمهای شدید اعمال شده توسط آمریکا و متحدانش، بهویژه از دهه ۱۳۹۰، دسترسی ایران به بازارهای جهانی، سرمایهگذاری خارجی و فناوریهای پیشرفته را محدود کرد. این فشارها مانع اصلی رشد اقتصادی و تحقق جایگاه نخست منطقهای شدند. این تحریمها عمدتاً به دلیل برنامههای هستهای بلند پروازانه و پرهزینه ایران و عدم تعامل سازنده با جامعه جهانی بود. لجبازی در دشمن خواندن آمریکا و متحدانش، فرصتهای دیپلماتیک برای کاهش تنشها را از بین برد و اقتصاد کشور را در تنگنا قرار داد.
۲. سوءمدیریت و ناکارآمدی اجرایی
عدم هماهنگی میان نهادهای دولتی، فساد اقتصادی و ضعف در اجرای سیاستها از جمله عوامل داخلی ناکامی بودند. برنامههای پنجساله توسعه که قرار بود ابزار اجرایی سند باشند، اغلب با کمبود منابع و اهداف غیرواقعبینانه مواجه شدند. علاوه بر این، جنگ قدرت بینتیجه بین جناحهای چپ و راست سیاسی ایران، که هر بار یکی در دولت حاکم بود و با سنگاندازی و ترمز کشی جناح مقابل روبرو میشد، مانع از اجرای منسجم و پایدار سیاستهای توسعهای شد.
۳. وابستگی به درآمدهای نفتی
سند بر کاهش وابستگی به نفت تأکید داشت، اما اقتصاد ایران همچنان به شدت متکی به این منبع باقی ماند. نوسانات قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی، برنامههای توسعه را مختل کرد و تنوع اقتصادی محقق نشد. این وابستگی همچنین به دلیل بهروز نبودن تکنولوژی استخراج نفت و عدم سرمایهگذاری خارجی (به علت تحریمها، ناامن بودن و ریسک بالا) کارایی لازم را نداشت و بهرهوری صنعت نفت را کاهش داد.
۴. چالشهای سیاسی و اجتماعی
بیثباتی سیاسی، از جمله اعتراضات گسترده در سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، توجه دولتها را از توسعه به مدیریت بحرانها معطوف کرد. کاهش اعتماد عمومی و احساس نابرابری نیز مشارکت جامعه در توسعه را تضعیف نمود. این التهابات و اعتراضات سیاسی محصول ناکارآمدی سیاسی و اجتماعی حکومت، عدم توجه به خواست اکثریت مردم و نارضایتی بهحق آنان بود که به جای حل ریشهای مشکلات، با سرکوب و کنترل موقت مدیریت شدند.
۵. فرار مغزها و کمبود سرمایهگذاری در پژوهش
مهاجرت نخبگان به خارج از کشور و بودجه ناکافی برای تحقیق و توسعه، هدف دستیابی به جایگاه برتر علمی و فناوری را دور از دسترس کرد. دولت هیچ کمکی مؤثر به نگهداشتن نخبگان نکرد و حتی تلاشهای انجامشده نیز به دلیل سود بیشتر رفتن نسبت به ماندن، نتوانست جلوی موج مهاجرت را بگیرد. این وضعیت باعث ایجاد یک فومو (ترس از دست دادن فرصت) برای رفتن در میان نخبگان شد.
۶. تحولات منطقهای و جهانی
رقابت با کشورهایی مانند ترکیه و عربستان، که سرمایهگذاریهای کلانی در اقتصاد خود انجام دادند، و بحرانهای منطقهای مانند جنگهای سوریه و یمن، منابع ایران را از توسعه به سمت مسائل امنیتی سوق داد. نقش ایران در حمایت مالی، نظامی و مستشاری از محور مقاومت در منطقه، از جمله پشتیبانی گسترده از گروههایی مانند حزب الله، حوثیها و نیروهای شبه نظامی در عراق و سوریه، هزینههای هنگفتی را به کشور تحمیل کرد. این هزینهها که شامل ارسال تسلیحات، آموزش نیروها و کمکهای مالی هنگفت بود، در حالی صرف شد که اقتصاد داخلی ایران تحت فشار تحریمها و تورم شدید قرار داشت. در نهایت، این حمایتها دستاورد ملموسی برای توسعه داخلی به همراه نداشت و منابع کشور را در مسیری پرهزینه و کم بازده هدر داد.
۸. اهداف بلند پروازانه و عدم انطباق با واقعیت
اهداف سند گاهی بیش از حد آرمانی و بدون توجه به محدودیتهای واقعی ایران تدوین شده بود. تحولات سریع جهانی نیز نیازمند بهروزرسانی سند بود که بهطور کامل انجام نشد.
نتیجه گیری
ایران در سال ۱۴۰۳، با وجود برخی پیشرفتها در حوزههایی مانند تولیدات علمی و توان دفاعی، نتوانست به جایگاه نخست اقتصادی، علمی و فناوری در منطقه دست یابد یا جامعهای توسعهیافته و عادلانه، آنطور که در سند چشمانداز ترسیم شده بود، محقق کند. تحریمها، سوءمدیریت، وابستگی به نفت، چالشهای سیاسی و اجتماعی، و هزینههای سنگین حمایت از محور مقاومت از جمله موانع اصلی بودند. در حال حاضر، با توجه به اینکه مسائل بنیادین ذکرشده حل نشده باقی ماندهاند، هیچ سند چشمانداز بلندمدت یا کوتاهمدتی نمیتواند برای آینده کارساز باشد. در چنین شرایطی، سندهای چشمانداز بیشتر شبیه کاغذهای باطله های هستند که حتی برای چرک نویس شدن هم کارایی ندارند. برای آینده، خانه تکانی شب سال نو و نوروز برای خانه ای که نزدیک به نیم قرن است که خانه تکانی نشده است نیازمند میباشد.