miladparandeh
miladparandeh
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

رابطه بحران و دمپایی دستشویی...

وقتی از دمپایی حموم آموختم...

یکی از کارهایی که سعی کرده ام در آن حرفه ای بشم این است که از هر چیزی بیاموزم ، کوچک ، بزرگ ، مرد ، خانم ، پیر ، جوان و اینبار از یک دمپایی و می خواهم تجربه این یادگیری متفاوتم را با شما به اشتراک بزارم.

دمپایی دستشویی...
دمپایی دستشویی...


داستان از کجا شروع شد؟؟

یک روز که می خواستم به سرویس بهداشتی تشریف ببرم و در حالی که در حال و هوای خودم بودم وقتی که پای راستم را در دمپایی گذاشتم چون دمپایی از قبل خیس بود خیلی حس بدی به من دست داد اما از آنجا که سعی می کنم در زندگی آدم مسئولیت پذیری باشم و نه مسئولیت گریز ، فریاد چه کسی این دمپایی را خیس کرده سر ندادم بلکه به خودم گفتم:

چه کار کنم که دوباره این مشکل به وجود نیاید؟

جواب کاملا واضح است ، چشمانت را باز کن و بعد قدم بردار

یک لامپ بالای سرم روشن شد...

یک لامپ بالای سرم روشن شد و گفت دییینگ ، و یک موضوع فکرم را مشغول کرد ، اگر انسان های در هر کاری قبل از شروع چشمانشن را باز کنند و قدم بردارند چقدر همه چیز خوب می شود.

در همین اوضاع و احوال ایران که همه می گویند بحران است و نمی شود کاری کرد عده دارند کسب درآمد می کنند و پول های هنگفتی به دست می آورند اما عده ای بر طبل نا امیدی می کوبند . در حالی که در شرایط بحران باید چشمانتان را به خوبی باز کنید یعنی قبلا شروع یک کار راجع به آن موضوع آموزش ببینید و اطلاعات خوبی را به دست آورید تا نتایج خوبی را رقم بزنید.

به عنوان مثال اگر در ارتباط برقرار کردن با بقیه مشکل دارید چاره کار چیست ؟؟ چشمانتان را باز کنید و آموزش ببینید ، آموزش دیدن حکم نور در تاریکی را دارد.

راستی اگر مایلید پیرامون آموزش های توسعه فردی اطلاعات خوبی را کسب کنید به سایت من سر بزنید


بحرانآموزشمهرات های ارتباطیتغییر
من میلاد پرنده هستم و به انسان ها کمک می کنم بر فراز قله های موفقیت و ناشناخته زندگی پرواز کنند. آنان که درطلب ماه هستند باید پرواز را بیاموزند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید