نوشتهٔ زیر، دستنوشتهٔ من به مناسبت دومین باشگاه نجوم کرمان است که در تیرماه ۹۹ برگزار شد. آن روزها به بهانهٔ ورود دنبالهدار نئووایز به آسمان شب، باشگاه نجوم تیر ماه کرمان را به دنبالهدارها اختصاص دادیم.
اولین گزارشهای رصد مربوط به دنبالهدارها مربوط به هزارهٔ سوم پیش از میلاد است. ظهور ناگهانی دنبالهدارها، به دلیل بههم زدن هارمونی آسمان، نشانهٔ شومی از طرف خدایان دانسته میشد. فلاسفهٔ طبیعی یونان، برای درک منشاء تلاشهایی کرده بودند. ارسطو که نزدیک به یک و نیم هزاره نظراتش در حوزهٔ نجوم و فیزیک معتبر بود، بر این باور بود که دنبالهدارها تجلی جو زمیناند.
در قرون وسطی، وحشت از این دست سنگین خداوند به اوج خود رسید. باور بر این بوده که ظهور دنبالهدارها نشانهٔ بلایای طبیعی مثل سیل و زلزلهاند. در قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷، دنبالهدارها تیتر اصلی روزنامهها بودند. یک شعر قرن پانزدهمی دنبالهدارها را چنین توصیف میکند:
«آنها تب، مریضی، آفت و مرگ میآورند. اوقات سخت، کمبود و دوران قحطی بزرگ»
پای ستارههای دنبالهدار به هنر هم باز شده بود. در آثاری مثل فرشینهٔ بایو، که پارچهای است که رویدادهای مربوط به تسخیر انگلستان توسط ویلیام نورماندی در سال ۱۰۶۶ میلادی را روایت میکند. یا یک دیوارنگار عصر رنسانس ایتالیا مربوط به جوتو دی باندونه در پادوا ظهور دنبالهدار معروف هالی را به تصویر کشیدهاند. (همچنین آثار نیایش مغان)
تب دنبالهدار که هنوز هم باور رایجی است، از ظهور دنبالهدار هالی در سال ۱۹۱۰ نشأت میگیرد. این عقیده که دنبالهدارها اسید پروس یا هیدروژن سیانید را در زمین پخش میکنند و باعث مسمومیت مردم میشود، ترس و وحشت زیادی آفریده. گرچه اخیراً کاشف بهعمل آمده که هیدروژن سیانید یکی از ترکیبات دم دنبالهدار است. با توسل به این باور، فروشندههای دورهگردِ زرنگ از فروش قرصهای دفع اسید پروس، پول زیادی به جیب زدند. در سال ۱۹۹۷ میلادی (۱۳۷۶ هجری خورشیدی) زمانی که دنبالهدار هیل-باپ پرفروغ شد، ۳۹ نفر از فرقهٔ Heaven’s Gate دست به خودکشی جمعی زدند. آنها بر این عقیده بودند که با این کار میتوانند زمین را ترک کنند و با سفینهٔ آدمفضاییهایی که دنبالهدار هیل-باپ را مشایعت میکردند سفر کنند.
تحقیقات اخترشناسی روی دنبالهدارها در ابتدا کند و کمرنگ بود. پتروس آپیانوس، اخترشناس آلمانی، نخستین اخترشناس عصر جدیدی بود که با استفاده از مشاهدات رصدی دریافت که دم دنبالهدارها در خلاف جهت موقعیت خورشید قرار دارد. او این پدیده را در کتاب خود Astronomicum Caesareum، که در سال ۱۵۴۰ منتشر و تقدیم شاه چارلز پنجم کرد، شرح داد.
چند دهه بعد، اخترشناس شهیر دانمارکی، تیکو براهه، دریافت که دنبالهدارها اجرام مستقلیاند. او از روش اختلاف منظر، فاصلهٔ دنبالهدار بزرگ ۱۵۷۷ را حدود ۲۳۰ برابر قطر زمین اندازهگیری کرد؛ چیزی نزدیک به ۱/۵ میلیون کیلومتر. این کشف نظر ارسطو مبنی بر حضور دنبالهدار در داخل جو زمین را رد کرد و نشان داد که دنبالهدارها اجرامی فرای مدار ماه هستند.
ولی دنبالهدارها روی چه مسیری حرکت میکنند؟ این پرسش بزرگی بود که ستارهشناسان را برای مدتها درگیر کرده بود. تیکو براهه نخستین کسی بود که باور داشت دنبالهدارها به صورت دورهای بازمیگردند. از سوی دیگر، یوهانس کپلر، ستارهشناس مشهور، بر این عقیده بود که دنبالهدارها در مسیر مستقیمالخط حرکت میکنند.
یوهانس هِوِلیوس، اخترشناس و قانونگذار گُدانسکی، همانطور که ما اکنون میدانیم، باور داشت که مدار دنبالهدارها سهموی و هذلولی بود. این اختلاف نظر باعث شد هولیوس کتاب خود، کامتوگرافی (Cometographia) را در سال ۱۶۶۵ منتشر کند. او در این کتاب خواص ظاهری دنبالهدارها را شرح داد و دست به طبقهبندی دنبالهشان زد.
در سال ۱۶۸۰، ادموند هالی ۲۴ ساله، دنبالهدار بزرگی را کشف کرد. این دوست ایزاک نیوتون که بعدتر به مقام اخترشناس سلطنتی نائل آمد، گفتهٔ شش دهه پیشِ کپلر مبنی بر مستقیم بودن حرکت دنبالهدارها به شدت تشکیک کرد. هالی در ملاقاتی با نیوتون توضیح میدهد که احتمالاً دنبالهدار سال ۱۶۸۰، روی مداری بهشدت خمیده حرکت میکند.
ادموند هالی با استفاده از این یافته شروع به محاسبه میکند و به این نتیجه میرسد که این دنبالهدار روی یک بیضی دراز حرکت میکند و در سال ۱۷۵۸ بازمیگردد. هالی در سال ۱۷۴۸ درگذشت و نتوانست موفقیت بزرگش در مکانیک سماوی را ببیند؛ چرا که در شبانگاه ۲۵ دسامبر ۱۷۵۸، یوهان گئورگ پالیتش، ستارهشناس و کشاورز آلمانی متوجهٔ لکهٔ نور کوچکی در صورت فلکی حوت شد… دنبالهداری که اکنون با نام دنبالهدار هالی شناخته میشود، به زمین نزدیک شده. بنابر این، این دنبالهدار هر ۷۶ سال ظهور میکند. آخرین بار هم در سال ۱۹۸۵/۶ (۱۳۶۶) دیده شد.
این اتفاق شکل مداری دنبالهدارها را برای ما روشن ساخت. ولی آنها از کجا میآیند؟ و علت این پدیدهٔ نادر و زیبا چیست؟ در سال ۱۹۵۰، اخترشناس هلندی، جان هندریک اورت، حدس زد که احتمالاً منشأ دنبالهدارهای بلنددوره، ظرفی است که منظومهٔ سیارهای ما را مانند پوستهای در بر گرفته است. این پوسته که به ابر اورت معروف است، باید بیش از ۱/۶ سالنوری از ما فاصله داشتهباشد. علاوه بر ابر اورت که شاهد رصدی دال بر وجود آن نداریم، ارنت اوپیک، دانشمند استونیایی، در سال ۱۹۳۲ حدس مشابهی زده بود. منشأ دنبالهدارهای میاندوره، احتمالاً باید کمربند کویپر باشد.
آنجا، در لبهٔ منظومه خورشیدی، احتمالاً ۱۰۰ میلیارد تکهٔ منجمد از جنس سنگ و یخ با قطر چند متر تا حدود ۱۰۰ کلیومتر در حال پرسه زدناند. این اجرام، هستههای دنبالهدارها هستند. جوتو، کاوشگر فضایی ESA، زمانی که از ۶۰۰ کیلومتری دنبالهدار هالی میگذشت، نخستین تصویر نمای نزدیک از چنین جرمی را ارایه کرد.
عکسهایی که جوتو گرفته بود یک بادامزمینی کیهانی با ابعاد تقریبی ۱۵ در ۶ کیلومتر و بهشدت تاریک را نشان میداد که توسط غباری با آلبدوی پایین پوشانده شده بود. ستونهایی از بخار درحال تبخیر از فواصل مجزا روی سطح هالی به بیرون پرتاب میشدند. این ماده که با غبار مخلوط شده بود حاوی نسبت بالایی از مواد آلی مثل آمینو اسیدها بود که از بلوکهای سازندهٔ حیاتند. و نیز هالی در هر ثانیه حدود ۶۰ تن از جرم خود را از دست میداد.
فایل پیدیاف ارائه از اینجا برای دانلود در دسترس است.