چند ماه پیش، زمانی که آگوست ایمز، بازیگر فیلمهای پورن خودکشی کرد، ماجرای یک قتل را روی ویرگول منتشر کردم. حالا از یک مورد دیگر خودکشی باخبر شدم که قطب مخالف مورد قبل است.
یک دختر نوجوان که در یک خانواده متعصب مذهبی بزرگ شده بود به همراه دوستانش، برای تفریح (شاید جشن تولد) مدتی را خارج از خانه میگذراند. چندتایی از این دوستان، دوستپسرشان را هم با خود آورده بودند. تا اینجای کار که همهچیز سالم و عادی است. ظاهراً پسرها به دختر بیچاره روانگردان تعارف کردند و او هم نه نگفت! آن شب تمام شد و رفت ولی دختر ماند و یک خانواده متحجر که اگر باخبر میشدند که به او تجاوز شده، از ترس آبرو و حیثیت یا شاید احساس گناه از این که عفت دخترشان خدشهدار شده و... روزهای خوبش تمام میشدند. کابوس شروع شد.
ظاهراً دو سه روزی توی خودش بود و بعد دیگر طاقت نیاورد. وقت بازی تمام نشده بود اما او انصراف داد. با کمربند خودکشی کرد. حالا تمام خانواده مثل دیوانهها شدهاند. مادر شبانهروز گریه میکند، پدر بیحس و بیرمق شده، برادر کوچکش دائم میلرزد!
تمام این اتفاقات یک مقصر دارد: تفکر عصر برنزی ناموسپرستی. قربانی را مقصر دانستن باعث شد تا دخترک از آشکار کردن تجاوز وحشت داشته باشد. بیایید فرض کنیم این اتفاق در یک خانواده متمدن و مدرن رخ داده بود. اتفاق وحشتناکی است ولی راهحل چیست؟ پیش از هر چیز به یک متخصص روانشناس مراجعه میکردند، به او حس امنیت میدادند و موضوع را از طریق قانون پیگیری میکردند. ولی در یک خانواده متعصب مذهبی این چنین برخورد نمیشود. ابتدا قربانی را بهشدت میکوبند که تقصیر خودت بود، چشمت کور میبایستی نروی. حالا آبروی ما را هم بردی. چکار کنیم؟ تو هرزهای فاحشهای! ما مگر به تو نون حروم دادیم؟ دعوا و خونریزی و گاهی هم قتل ناموسی. مسأله حل نشد فقط برگه امتحان را پاره کردند و یک صفر وارد کارنامهشان کردند. قربانی که در این خانواده بزرگ شده میداند که کار دیگر تمام شده و با نومیدی خودش را خفه میکند. به همین دلیل از نظر من این یک قتل است، قتل ناموسی!
ماجرا تمام نشده. خانوادهها نباید چنین برخوردی داشته باشند و این عقاید تاریخ مصرف گذشته باید از بین بروند و به هیچ وجه سزاوار احترام نیستند.
پ.ن۱: ماجرای فوق را از یک منبع مورد اعتماد شنیم اما به دقت آن شک دارم. هرچند این دست اتفاقات در کشور ما چندان نادر نیستند؛ به این دلیل نوشتم چون در این بخش نیاز به فرهنگسازی و تابوشکنی بسیاری دارد.
پ.ن۲: نوشتن این پست کوتاه برای من آزاردهنده بود و به همین دلیل هم نتوانستم دیدگاهم را کامل بیان کنم. بیایید راجع بهش حرف بزنیم.