نشریه میم
نشریه میم
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مرگ تدریجی یک میراث: یادداشتی از کاظم اکبرنژاد

+ با یک دریافت عالی توپ در اختیار سعید معروف قرارمی‌گیره

+ ابتکار عمل در خط حمله ایران، معروف منطقه بازی روعوض می‌کنه

+امیر غفور امتیاز 25 رو میگیره و این دست هم برای ایران

در این هفته‌های اخیر و بعد از مدتها به بهانه‌ی والیبال هم که شده بود به تماشای تلویزیون نشستم. با هر امتیاز و با هر برد بچه‌های تیم ملی، گل از گلم می‌شکفت و حسابی کیف میکردم. اما راستش را بخواهید لذت و خوشحالی اصلی را زمانی حس کردم که از زبان گزارشگر بازی، فقط و فقط اصطلاحات فارسی والیبال را شنیدم. و این تحقق تمام آرزوهای من از رسانه ملی بود.

اما حقیقت این است که وقتی از نمایی دورتر به قضیه نگاه میکنم، حس می‌کنم باید افسوس خورد و گریست به حال زبانی که روزی، زمانی دامنه‌ی وسعتش شرق و غرب را فرا میگرفت و چه ملتها که با همین زبان سخن میگفتند و چه فرهنگها که به واسطه همین زبان گسترش پیدا میکردند و با این همه، امروز در وطن و خاک خودش هم غریب است.

اگرچه رهبر معظم انقلاب هم در سال های اخیر در دیدارهای خود با اهل علم و قلم و اصحاب رسانه، نگرانی خود را نسبت به این موضوع ابراز کرده‌اند.

با نگاهی اجمالی به روزمرگی‌های کلامی عوام، کرم‌خوردگی این میراث مادری به وضوح به چشم می‌خورد و شاید این سوال پیش بیاید، چه شد که در کمتر از ربع قرن و با شدت بسیار بیشتری در این چندسال اخیر ریزش واژگان فارسی در مکالمات روزمره و حتی در نوشتار شدت گرفت؟

من اینجا نه در مقام قضاوت بلکه در جایگاه یک شهروند گریبان به دندان پاره کرده، برای مرگ تدریجی یک میراث حرف میزنم.

من میگویم در عصر اطلاعات که روزانه دریایی از داده‌ها به ذهن ما وارد میشود آداب مصرف درستی نداشتیم! خوب میدانید که امروز عصر اطلاعات است و باید متناسب با همین عصر رفتار کرد، اگر رسانه‌ای شدن را یک موج بدانیم باید موج سواری رفتار با آن را بیاموزیم. در دنیای امروز دیگر با زور هیچ کاری پیش نمی‌رود، از طرفی زوال یک ملت با تهی شدن محتوایی شدت میگیرد و مانند یک میوه‌ی کرم‌خورده به مرور زمان آسیب هایش معلوم می‌شود.

نکته جالب اینکه اگر هم‌اکنون در مورد واژگانی که عقبه‌ی وارداتی پیشتری دارند، ازیک دانشجو بپرسم بسیار بعید است که غربی یا وطنی بودن آن را تشخیص دهد و همین روال ادامه دارد و چند سال دیگر هم باز کولهباری از واژگان نچسب لابه لای مکالمات ما جا خوش خواهند کرد.

اما از صندلی انتقاد که پایین بیاییم و نسخه بپیچیم می‌بینیم که در عصر رسانه‌ای شدن رسانه مرجع کشور باید مبلغ این فرهنگ باشد. آن هم نه با برنامه های کلان ملی، بلکه فقط لازم است گزارشگران و مجری‌ها و گویندگان خبر به درستی از واژگان فارسی استفاده کنند، در نمایشها و سریال ها هم همینطور.

اما در مجازستان بحث فرق دارد. اینجا دیگر هر کدام رسانه‌ایم و رسالتی داریم و آن هم اینکه در هر حرف و پیام این قاعده فارسی‌گویی را رعایت کنیم، در این زمانهی بی‌حوصلگی، که خود اثر وضعیِ حجم بالای اطلاعات وارد شده به ذهن ما می باشد، کمی برای کلام خود احترام قائل باشیم و هرکلمه را به‌درستی و کامل به‌کار ببریم. باور کنید کار سختی نیست و همین کار ساده‌ی ما تاثیر ذهنی دارد. و کمترین بار معنایی آن هم این است که در دراز مدت نیل به میهن دوستی ما را نشان می‌دهد.

من بارها این موضوع را با دوستانم مطرح کرده‌ام و با یک‌جواب غیرمنطقی روبه رو بوده‌ام، اینکه «ما عادت کردهایم!» این بی‌انصافانه‌ترین پاسخی است که هر کسی میتواند ارائه کند.

امروزه، زبان نه تنها فرهنگ، بلکه نماد زنده بودن یک ملت محسوب میشود، و این همان ثروت واقعی ماست.



یادداشتی از کاظم اکبرنژاد

دانش آموختۀ مهندسی مکانیک بیوسیستم دانشگاه صنعتی اصفهان

کاظم اکبرنژادمنویاتنشریه میمدغدغه فرهنگی
میم | دوهفته‌نامه خبری - تبیینی | نشریه اختصاصی مجموعه آموزشی، پژوهشی و گفتمانی منویات | Manviat.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید