به نظرم، بدست آوردن شناخت از محصول می تونه مهم ترین شاخصه برای موفقیت در تبلیغات باشه. تصمیم شما در نیاز به خلاقیت، در شناختتون از محصول حاصل میشه. اگه کتاب ادبیات تبلیغ رو خونده باشید این جمله براتون آشناست که خلاقیت شما، در به کار نبردن خلاقیت شماست.
اما نگاه متفاوت راسر ریوز و ویلیام برن باخ ناشی از مباحث جامع بازاریابی و تبلیغات است. انتخاب منحصر به فرد هر کدام به عنوان مرجع مطلق، می تواند بزرگترین اشتباه یک تبلیغاتچی در مسیر شغلی خود باشد.
در نگاه راسر ریوز میشه فهمید تبلیغات برای محصولات بدون مزیت رقابتی قابل توجه، پاسخگو نیست. در نگاه ایشون قدم بزرگ تبلیغات در طراحی بی نقص یک محصول برداشته میشه. جایی که محصول فقط به ذکر ویژگی ها نیاز داره. محصولات جدید در بازارهای جدید، محصولات جدید در بازارهای قدیمی و معرفی بازار جدید از جمله فضاهاییه که نگاه راسر ریوز فقید میتونه بسیار تاثیر گذار باشه.
اما در فضایی با رقابت شدید، جایی که کوچکترین وِیژگی از محصول می تونه سهر بازار شمارو چند برابر کنه، خلاقیت در تبلیغات حرف اول رو می زنه. خلاقیت برای معرفی ویژگی جدید، خلاقیت برای یادآوری مجدد برند، خلاقیت برای تبلیغات در بازه زمانی خاص و ...
نگاه برن باخ دقیقا در زمانه فعلی میتونه بسیار گره گشا باشه. جایی که دست مخاطب برای انتخاب باز است، تنها دلیلی که بین چند محصول با ویژگی های حدودی یکسان، تمایز ایجاد می کند، قدرت ماندگاری و ترغیب در تبلیغات است.
ذهن مخاطب باید شمارا ناخودآگاه انتخاب کند. این ناخودآگاه، اثر خلاقیت در تبلیغات است.
خالی از لطف نیست که سه تبلیغ چاپی با نگاه راسر ریوز و ویلیام برن باخ را مشاهده کنیم.
در ابتدا نگاهی به تبلیغ از منظر راسر ریوز
و حال نگاهی به تبلیغ از منظر ویلیام برن باخ
