مهدیه عطائی
مهدیه عطائی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

اینها بیهوده نیست

سوفی شول: روزهای آخر

سوفی شول، روزهای آخر همانطور که از نامش پیداست راوی روزهای آخر زندگی سوفی مگدالنا شول یکی از مشهورترین زنان مخالف هیتلر است که در یک گروه مقاومت ضد نازی به نام رز سفید به همراه برادرش هانس فعالیت می کند.

عکسی از سوفی شول،از قهرمانان مخالف هیتلر در آلمان
عکسی از سوفی شول،از قهرمانان مخالف هیتلر در آلمان

فیلم، نمایش شش روز (17 تا 22 فوریه) پایانی زندگی این قهرمان ضد جنگ است در سال 1943 در شهر مونیخ که براساس اسناد تاریخی به جا مانده از آن توسط مارک روتموند ساخته شده است.

این فیلمِ ساخت آلمان هیجانی متفاوت از جنس هیجاناتی که از فیلم های مرتبط با جنگ انتظار داریم نشانمان میدهد. خبری از تصاویر وحشتناکِ خون آلود و پر سر و صدای همیشگی نیست و همه چیز قرار است تقابل سکوت و کلام باشد. همانطور که خود سوفی میگوید آنها با کلماتشان میجنگند.

لوکیشنهای فیلم محدود به چند فضای بسته است که عمدتا صحنه هایی با نورهای کم هستند. سوفی و هانس اعلامیه هایی را در زیرزمین یک استودیو هنری به همراه دوستانشان تایپ وبا امضای رز سفید به سراسر آلمان توزیع می کنند. و هنگامی که درحال قرار دادن اعلامیه ها پشت درهای بسته ی کلاسهای دانشگاه هستند توسط گشتاپو دستگیر میشوند. سوفی قبل از دستگیری کاغذهایی که درآن از هیتلر انتقاد شده است و مردم آلمان را از شمار کشته های جدید مرزها آگاه می کند و آنها را به همبستگی فرا میخواند از طبقه ی سوم دانشکده به پایین میریزد.

صحنه های بعد از دستگیری ارتباط سوفی با بازجو را نمایان میکند. مکالماتی از انکارجرم تا اثباتش را نشان میدهد. و حتی در انتها بازجو را به اعتقادات خودش مشکوک میکند. فیلم، سوفی را یک شخصیت با ثبات توصیف می کند که در کنترل احساساتش موفق است. البته سعی دارد کشاکش او با خودش درباره ی درستی اعتقاداتش و میلش برای زندگی را هم به مخاطب نشان بدهد. بنظر من سوفی بیش از هرچیز به درستی عقاید برادرش اعتقاد داشت و این بود که او را مقاوم میکرد. همراهی زن زندانی دیگری که نقش مادر را برای سوفی در زندان بازی میکند هم جالب توجه است. سوفی در آن اتاق کوچک یک نفر را دارد که برایش از نامزدِ سربازِ درحال خدمتش بگوید و از صلحی که از مردم آلمان انتظار دارد. فرصتی برای بیان سوفی و آنچه که احساس می کند.

فیلم سوفی شول: روزهای آخر (2005)
فیلم سوفی شول: روزهای آخر (2005)

سوفی مرتبط با نور روز درگیر است. نورگیر بزرگ دانشکده توجه ش را جلب میکند و آفتاب را در چند سکانس از سلول کوچک و تاریکش میبلعد و حتی از پنجره ی اتاق بازجو. سوفی دنبال آفتاب است. دنبال زندگی. رو به آفتاب دعا میخواند و آمین میگوید. و به برادرش میگوید آن بیرون هنوز روز است...

دادگاه برگزار میشود و جایی که خیال میکنیم نطق بالابلندی از سوفی و همراهانش میشنویم قاضیِ عصبی و بی منطقی را میبینیم که مرتب فریاد میزند، سوال میپرسد و جواب نمیخواهد و عینا سیستم حکومتی را بازگو میکند که خود نماینده اش است.

سوفی، برادرش و دوست برادرش به اعدام محکوم می شوند کشیش که برای سخنان آخر به بازدیدش رفته به سوفی میگوید: "عشق هیچ کسی بزرگتر از عشق کسانی که زندگی خودشان را برای دوستانشان فدا میکنند نیست. " و این باید دل قهرمان فیلم را گرم کرده باشد.

یکی از زندانبان ها به سوفی سیگار میدهد و سه متهم خیانت پشتِ درِ محل اعدام سیگار می کشند و یکدیگر را درآغوش میگیرند. دوست برادرش اطمینان میدهد " اینها بیهوده نیست"...

سوفی شول: روزهای آخر
سوفی شول: روزهای آخر


سوفی درحالیکه به نور آفتاب که به صورتش میخورد لبخند میزند به محل اعدام برده می شود...


سینمای‌آلمانمعرفی فیلمفیلم بیوگرافیفیلم‌هایی که می‌بینمسوفی‌شول روزهای آخر
Product Designer
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید