جيسون مور مبدع این ایده بود که یک نفر میتواند به مشهور بودن مشهور باشد و بی آنکه خجالت بکشد، بر پایهی این شهرت کسبوکاری ایجاد کند. [بدون فیلتر، سارا فرایر]
این دو تا خانم هر دو از کارآفرینهای برتر با یه متد یه شکل هستن (البه خانم هیلتون قدیمیتره):
اینکه این بده یا خوب رو باهاش کار ندارم، دقت کن به چیزی که بالا اومده، «بیآنکه خجالت بکشند».
خیلیا رو میبینی که میگن وای این یارو چقدر آدم چرتیه، این مسخرهبازیا چیه درمیاره، این ویدیو رو ببین... از خنده پاره میشی، خجالت نمیشکه اینجوری پول در میاره... و چیزای این ریختی. تو شبکههای اجتماعی پره. درسته؟
خب حالا سؤال اینه:
آیا شرم، خجالت کشیدن، Shame داشته باشیم یا نه؟
اگر نه آیا حدی داره یا هر چی بیشتر خجالت نکشیم بهتره؟
ایدۀ مدل خانم هیلتون و کارداشیان بر اساس خجالت نکشیدن و شرم نداشتن از کاریه که انجام دادن و خیلی واضح داریم میبینیم که تونستن موفق بشن.
یعنی بیشرمی نهتنها مانع موفقیتشون نبوده بلکه عامل موفقیتشون بوده.
البته مطمئنم همینجا میتونی بگی: چی میگی، کاری انجام ندادن که بخوان ازش خجالت بکشن. تو جامعۀ اون این یه چیز عادیه. تو عقبموندهای که فکر میکنی باید شرم داشته باشن.
باهات موافقم. اما بذار یکم بیشتر موضوع باز بشه، شاید حرف دراومد.
+ نظرت چیه برم پورناستار بشم؟ میگن اگه زرنگ باشی پول خوبی میتونی ازش بکشی بیرون. همش هم عشق و حاله؟ ها؟ نظرت چیه؟
- نه بهنظرم کار خوبی نیست. نمیتونی دیگه راحت زندگی کنی. مردم یه جور دیگه باهات برخورد میکنن. واقعاً میتونی اینکارو بکنی، خجالت نمیکشی جلوی دوربین؟
+ نه چه خجالتی. ما تو یه کشور آزاد زندگی میکنیم و من آزادم. نیستم؟
- والا چی بگم.
بعد از چند سال شخص مورد نظر جایزۀ بهترین لقاحکنندۀ زن سال رو از آنِ خودش میکنه و از صنعت هرزهنگاری میاد بیرون و کسبوکار خودشو راه میندازه.
فازِ دفاع از شرم و حیا ندارم. دقت کن!
واقعاً اگه شرم خوب نیست و جلوی دستوپای ما رو میگیره چرا یه جاهایی مثل صنعت پورن توش گیر میکنیم؟
البته این گیر ظاهراً برای کشورهای عقبمونده مثل ایرانه. یه جایی مثل ایالات متحده مطمئناً روی این موضوع گیر ندارن.
حالا بهنظرت اگه این جوری نتیجهگیری کنیم درسته:
شرم و حیای کمتر باعث پیشرفت شما و جامعۀ شماست. هر تمدنی کمتر شرم داشته و کمتر به خجالت بکشد پیشرفتهتر است.
توی این وضعیت مقصد نهایی بیشرمیِ مطلقه، جایی که از هر چی Shame خلاص شدی. این میشه مقامِ انسانِ سعادتمنده.
آیا اینه؟
اگه این باشه و بین بیشرمی و موفقیت نسبت مستقیم برقرار بشه طوری که بیشرمیِ کمتر باعث پیشرفتِ بیشتر بشه، رقابت بین افراد باعث افزایش بیشرمی میشه.
آیا الان این تو بازار اتفاق نیفتاده؟ واقعاً شرم کردن فقط برای یه پورناستاره یا میتونه برای یه دزد هم باشه.
اینکه همه میدونن من کلاهبردارم و راست راست راه میرم و تو چشم اهل محل زُل میزنم همین قصه نیست؟
حالا اینور قضیه...
من میدونم این یارو چجوری بالا اومده یا چه کارای مزخرفی انجام داده که خودم از انجامش خجالت میکشم، ولی به دیدن ویدیوهاش ادامه میدم.
من میدونم که این خانم یا آقا کارایی کرده و میکنه که واقعاً شرم دارم از انجامش ولی بازم میبینمش.
داستان چیه؟ نکنه منم دوست دارم پیشرفت کنم؟
نکنه منم اگه تو موقعیتی قرار بگیرم که کسی نفهمه چیکار کردم همون عملِ شرمآور رو انجام بدم؟
از کی شرم دارم یا خجالت میکشم؟ از مردم؟ مردم نباشن یا متوجه نشن چی؟
شاید تنها راه موفقیت برای انسانِ قرن بیست و یکم همین باشه: کاری رو انجام بده که از انجام دادنش شرم داری.
ظاهراً برای موفقیت تنها راه گوش سپردن به اون صدای درونیه که تمایل بیحدوحصر به کثافتکاری داره. البته کثافت از نظر کسی که تو مسیر موفقیت نیست وگرنه این موضوعات ساده برای طالبان سعادت، پیشرفت و موفقیت حل شدهس.
راستی چرا شرم داری؟ این سؤال مهم نیست، مهم اینه که پیشرفت کنی.
رهایی از همه چیزایی که نمیذاره اون کاری که دوست داری انجام بدی هدفه.
خودت رو از شرِّ همه چیزای شرمآورِ الکیِ قدیمی خلاص کن. تو، انسان قرن بیست و یکم نباید سنتی فکر کنی و مثل عقبموندهها زندگی کنی.
یاد «دنیای قشنگ نو» افتادم. انقدر جامعه پیشرفت کرده بود که زنا از اینکه فقط با یه مرد باشن شرم داشتن و از انجامش خجالت میکشیدن.
واقعاً شرم چیه؟