اگه خدا بخواد و کسی رشته افکارو پاره نکنه راجع به اینکه چی میشه که ما یه پست رو لایک میکنیم حرف میزنیم. بریم ببینیم چی از آب درمیاد :)
من (مهدی بیگدلی) تقریبا شاید بیشتر از دو یا سه سال هست که تمام کار و زندگیم اینستاگرامه و به شدت درگیر فهم فضای سایبر هستم؛ اینو ازین جهت میگم که به این موضوعات خیلی فکر کردم و با افراد مختلفی در موردشون حرف زدم.
سوال: چی میشه که من یه پست رو تو شبکههای اجتماعی لایک میکنم؟
جواب کوتاه: یه حس خوبی بهم دست میده.
جواب بلند: عموما مطالبی که تو اینترنت و مخصوصا تو شبکههای اجتماعی وجود داره، یا مغز ما رو به لحاظ منطقی درگیر میکنه یا احساسی. من به شخصه فکر میکنم پستهایی که به لحاظ احساسی مخاطب رو درگیر میکنن نسبت به پستهایی که منطقی هستن بیشتر لایک میگیرن. اینکه کدومشون بیشتر کامنت میگیرن میتونه یه بحث جدایی باشه، چون به نظر نمیرسه از نظر گرفتن کامنت جفتشون با هم برابر باشن؛ شاید، شاید پستهای منطقی وضعیتشون تو کامنتها متفاوت باشه، نمیدونم.
بذار یکم موضوع رو باز کنیم ببینیم ماجرا از چه قراره...
میتونیم بین دو تا مطلب آموزشی و خندهدار ببینیم. کدوم یکی از این قالبهای محتوا بیشتر لایک میشه؟ البته تو شرایطی که هر دو به لحاظ کیفی وضعیت یکسانی داشته باشن. مسلما محتوای خندهدار. اما چرا؟
بیا ببینیم وقتی یهنفر یک پست آموزشی میبینه چی تو مُخِش اتفاق میفته.
اولین چیزی که میفهمه اینه که قراره یه چیز یاد بگیره. همین جا اکثر افراد میکشن کنار. چون عموما اصلا دنبال یادگیری نیستن. اکثر افراد نمیتونن مدام در حال یادگیری باشن و بیشتر پیگیر بازی هستن، دوست دارن بازی کنن تا یادبگیرن. یادگیریشون هم در حد همون گذران زندگی میمونه. یعنی چیزهایی یاد میگیرن که بتونن باهاش امرار معاش کنن. خیلی خیلی کم هستند افرادی که به دنبال علوم عقلی صرف هستن و با اون علوم ارضا میشن. أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ. التبه مسلما مخاطب محتوای آموزشی ما اون دسته خیلی خیلی کم نیستن، اما همه افراد هم نیستن؛ همونایی هستن که دنبال یادگیری برای امرار معاش هستن؛ که همین افراد هم در اقلیتن.
جا داره که بحث یادگیری و آموزش شده به تناسب بحث اینجا جملهای رو از جناب صدرالمتالهین نقل کنیم:
"اکثر مردم عاقل بالقوه و متخیل بالفعلاند زیرا آنچه دارند خیال است و آنچه میتوانند به دست بیاورند عقل است."
مولیصدرا این اکثریت رو «صبیان العقول» نامگذاری میکنه. یعنی کودکانی که هنوز عاقل نشدن.
پس بطور کلی ما با افرادی مواجه هستیم که قبل از اینکه بخوان منطقی باشن و عقل بهکار ببرن، خیال به کار میبرن و احساسات. خیلی راحت، یک فرد مسلط میتونه با تحریک احساسات توده اونها رو وادار کنه کاری انجام بدن، همونطور که تو اتفاقات بزرگ تاریخی خیلی دیده شده.
بگذریم... حالا فرض کنیم همون فرد، که پست آموزشی رو دید و تو اولین قدم فهمید که باید یهچیزی یاد بگیره، الان یه پست خندهدار میبینه. چه اتفاقی میفته؟ بله. مشخصه. میفهمه که قرار نیست زحمت بکشه. قرار نیست سختی به خودش بده. قراره شاد بشه. قراره یه شکلات گیرش بیاد. میخواد بره دَدَ. این جور چیزا برا این بچه تداعی میشه. پس خیلی راحت و بدون هیچ مشکلی اون پست رو دنبال میکنه.
تا اینجا با این تحلیل میتونیم ماجرا رو اینجوری ببینیم:
اکثریت افراد پست خندهدار رو نگاه میکنن.
اقلیتی پست آموزشی.
تا همینجا یکی از دلایل بیشتر بودن مطالب با محوریت سرگرمی مشخص شد. بیشتر دیده شدن.
تا اینجای مسابقه بنظر من مطالبِ با محوریت سرگرمی برنده هستن و بررسی دقیقتر موضوع میخوره به تحیلی دو پست با محوریت سرگرمی.
یه نکتهای هم که به لحاظ تکنیکی راجع بهش حرف میزنن و کاملا درسته، عامل واو (wow) هست.
یعنی محتوا یه چیزی داره که باعث میشه طرف بگه: "واااای این خیلی باحاله" "اینو ببین!!!" "خیلی خفنه". ازین دست ابراز احساسات دریوری :)
ایشالا یه مطلب دیگه باید نوشته بشه که در اون وضعیت دو پست تو حوزه سرگرمی رو با هم بررسی کنیم؛ پس این داستان ادامه دارد...
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتی و مطلب رو خوندی. لطفا نظرت رو کامنت کن تا بیشتر یاد بگیریم. قلب