سلام. این گزارشِ تصویریِ آخرین اپیزود از فصل اول پادکست میمه. اگه این قسمت رو گوش کردین، دیدن عکسهای مربوطش خیلی واجبه. یه جورایی انگار مقاله بدون این عکسها کامل نیست.
ترتیب این عکسها بر اساس ظاهر شدنشون تو داستانه، یعنی انگار یه بار دیگه از اول تا آخرِ مقاله رو مرور میکنین.
عکسهایی که توضیحاتشون داخل "علامت نقل قول" نوشته شده، جملههایی از متن همین اپیزود پادکست هستن.
چیکو ایتوی نود و یک ساله، بیشتر از شصت سال از عمرش رو تو آپارتمانش توی یک مجتمع مسکونی گذرونده بود که بهش میگفتن: دانچی
تو این مجتمع مسکونیها، دیدن رفت و آمد ممتد آمبولانسها چیز عجیبی نیس.
یوشیکازو کینوشیتا اومده به یکی از دورهمیهای ناهار ماهیانه، که واسه جلوگیری از انزوای سالمندهای مجتمع مسکونی ترتیب داده میشه.
شهرک مسکونی توکیوادایرا، که از صدها دانچی ساخته شده.
عکسی از خانوادهی خانم چیکو که روز سال نو 1972 تو پارکی نزدیک به دانچی گرفته شده. به ترتیب از چپ به راست: ایزو، شوهر خانم چیکو؛ خودش؛ چیزوکو، دخترش؛ و اریکو، دخترخوندهاش.
خانم چیکو، بالا سمت چپ؛ به همراه چیزوکو، با کلاه شنای زرد؛ و اریکو، با کلاه شنای سفید با نقطههای سیاه؛ تو استخر محتمع مسکونی در یکی از روزهای تابستون 1967.
امروز شاخههای شکسته و آشغال، کف استخر خالی رو پوشوندن.
آقای کینوشیتای 83 ساله، 14 سال پیش از توکیو اومده بود به این مجتمع مسکونی.
جاکلیدی آقای کینوشیتا با طرح تونل مانش، و نقشهی فرانسه. در خلال ساخت تونل، آقای کینوشیتا به یه شرکت بزرگ، ماشینآلات قرض داده بود.
خانم چیکو منتظر اتوبوسه تا بره سر خاکِ شوهر و دخترش.
خانم چیکو سر خاکِ شوهرش. اسم خودِ خانم چیکو هم رو سنگ قبر با رنگ قرمز حک شده.
منزل آقای کینوشیتا. مددکارهای اجتماعی حواسشون بهش هست، چون مردهایی تو این سن و سال وقتی تنها زندگی میکنن خیلی آسیبپذیر میشن.
آقای کینوشیتا تو کنسرت موسیقیِ ماهیانهای که تو یه فروشگاه تعمیرات کامپیوتر برگزار میشه.
تویوکو ساکایِ 83 ساله تو آپارتمانش. خانم چیکو ازش خواسته بود هر روز پردهی پنجرهی خونهشو چک کنه.
مراسم رقص اُبُن در توکیوادایرا
این آخرین گزارش تصویری فصل اول بود. اگه پادکست میم رو دوست دارین، به بقیه هم معرفی کنین. از طریق لینک های زیر میتونین به پادکست گوش بدین و با ما در ارتباط باشین.