سلام!
مطلبی که میخونید در شمارۀ سوم نشریۀ ادبی-هنری-اجتماعی سیاهقلم چاپ شده و ما دوست داشتیم که اینجا در ویرگول هم اون رو منتشر کنیم. این مطلب با همکاری دوست خوبم «آریا کلانی» تهیه شده.
ما قراره اینجا از موسیقی جریان اصلی ایران صحبت کنیم؛
ما دو نفر، قراره بهترین تکآهنگها و آلبومهای موسیقی منتشرشده در یک بازۀ مشخص رو با سلیقۀ خودمون انتخاب کنیم، معرفی کنیم و دلیل انتخابمون رو هم بگیم؛ بگیم که چرا فکر میکنیم این اثر موسیقیایی، جزو کارهای خوب بوده و به نسبت بقیه آثار منتشرشده کیفیت بالاتری داشته. ما برای اینکار، تمام آثار مجاز منتشرشده در بازۀ زمانی تعریفشده رو گوش میدیم و هیچ کاری رو از قلم نمیندازیم. آثاری که ما بررسی میکنیم، آثار جریان اصلی موسیقی ایران هستن و ما اینجا به آثار جریان فرعی نمیپردازیم؛ هرچند که دوست داشتیم وقت کافی برای اینکار رو هم داشتیم.
دلیل اصلی ما برای این معرفی و بررسی، کمک به رشد سطح سلیقۀ موسیقیایی جامعه است. متأسفانه در زمانی به سر میبریم که خیلی از آهنگهای صد من یه غاز، بدون محتوا، تکراری و پوچ، هیت میشن و خیلی از آثار باکیفیت حتی شنیده نمیشن.
البته که ما هم خوب میدونیم که هنر یک چیز سلیقهایه و ممکنه نظر ما با نظر خیلیها فرق کنه، ما هم هیچ ادعایی در این زمینه نداریم و سواد زیادی هم در موسیقی نداریم و از دید یک مخاطب موسیقی، صرفاً دوست داشتیم که سهمی در این هدف داشته باشیم.
این اولین مطلب ما هست و خیلی مشتاقیم که برای بعدیها با کمکتون بهتر بشیم.
حالا بعد یه مقدمۀ نسبتاً طولانی (که دیگه هیچوقت قرار نیست اینقدر طولانی باشه) بریم سراغ بررسی آثار این شماره. برای این شماره، ما نزدیک به ۶۰ تکآهنگ و ۴ آلبوم رو که در بازۀ زمانی یکم تیر تا پانزدهم شهریور ۱۳۹۹ منتشر شدن گوش دادیم و از بینش آثار برتر رو انتخاب کردیم. آهنگها هم هیچ ترتیب خاصی ندارن.
روزبه بمانی جزو قدرترین قلمبهدستان در عرصه شعر و ترانه است؛ به خصوص در ده سال اخیر. و با خیلی از خوانندگان مطرح داخل و خارج ایران همکاری داشته. افرادی مثل: احسان خواجهامیری، مهدی یراحی، فرزاد فرزین، محسن چاوشی، محسن یگانه و... . یه زمانی بود که به دلیل همکاریها با خوانندگان خارج از کشور، ممنوع الفعالیت بود و با اسامی مستعار فعالیت میکرد؛ اسمهایی مثل: بهروز بمانی و بهزاد بمانی. یا حتی اسمش در کاور آهنگها و آلبومها درج نمیشد؛ مثل آلبوم «پارویبیقایق» محسن چاوشی.
ای کاش روزبه بمانی بیشتر بنویسه. نه فقط برای خودش بلکه برای همۀ خوانندگان ایران. چون که میدونه چهطوری مخاطب رو غرق در احساس کنه. ترانههاش برعکس نالههای عاشقانۀ امروزی، حس به همراه داره. و ای کاش ترانههای انتقادیش را هم جدی بگیره، چون هرچهقدر در عاشقانهنویسی کمنظیره، در انتقادینوشتن کمنظیرتر هم هست.
روزبه نه تنها در شعر و ترانه درخشیده، بلکه جنس صدا و تکنیکیبودن صداش رو هم در تکآهنگها و آلبومش به رخ کشیده.
اما راجع به این قطعه، با توجه به این که خود روزبه ترانه را سروده و با تفاصیلی که پیشتر گفتیم، ترانۀ خوبی داره. البته که مثل برخی شعرهای آلبومش خیلی جدید و پر از قافیههای نو نیست و کمی تکرار داره. که خب اونقدرها جدی نیست که تو ذوق بزنه. این قطعه ریتم خوبی داره و تنظیمش تنظیم خوبیه که به قول معروف آدم رو همون بار اول میگیره. این قطعه زیرِ دستِ احساسیترین موزیسینهای ایران تولید شده. ترکیب روزبه بمانی، سعید زمانی و احسان نیزن، ترکیبیه که ردّ پاش روی ۹۰ درصد آثار عاشقانۀ پاپ ما وجود داره.
در کل قطعۀ اتفاق، قطعهای لذتبخش هست، هرچند اتفاق جدیدی نبود!
قطعهای ساده و به دور از پیچیدگی. سادگیش به دل آدم میشینه و احساس دلنشینی رو منتقل میکنه. ترانه و ملودی انگار که روی موج باد حرکت میکنن و مخاطب رو با خودشون پیش میبرن. ریتمی مِلو داره از اول تا آخر. آرش مهرابی که جزو بهترین ترانهسراهای ایرانیه، اینجا هم ترانۀ زیبایی رو سروده. آرش مهرابی قبلتر از اینها هم ترانهسرای برخی از قویترین کارهای یراحی بوده و تقریباً ترانۀ ضعیف تو کارنامش نداره. هر چند یک جای ترانه انگار میلنگه و کمی از وزن میافته. جایی که میگه: «نگو بار آخره، اولینبارت که نیست»
در بحث تنظیم هم با توجه به سادگی قطعه، تنظیم خلوتی رو داریم که تبدیل به نقطه قوتی شده. اینجور تنظیمهای سعید زمانی اینروزها به شدت توی چشم است. امسال برای روزبه بمانی، مهدی یراحی، فرزاد فرزین و... تنظیم زده و حتی یک قطعۀ ضعیف هم در این بین نبوده.
اما با همۀ اینها، «نمیشه ادامه داد» ضعف هم داره. این فرم از اجرای قطعه، خیلی تکرار شده و تازگی و اتفاق جدیدی نداره. اما همین که کیفیت اجرای این کار بالاست، کافیه تا شنیدنی باشه. هرچند جدید نیست، اما پر از احساسه؛ به لطف اجرای عالی مهدی یراحی.
تنها دلیل قرارگرفتن این اثر در این لیست، ترانۀ جدید، نوآور و زیبای این کاره. ترانهای از ترانهسرایی ناآشنا که نوید ظهور یک ترانهسرای آیندهدار رو میده.
ملودی اثر با تکنوازی پیانو شروع میشه و مخاطب رو آهستهآهسته با خودش به جلو میبره و در نقطهای که قراره کار به اوج برسه، با ورود یک ساز کوبهای، رسالت ملودی رو به خوبی انجام میده و حس اوج به زیبایی به مخاطب القا میشه.
خود رضا یزدانی اما هیچ اتفاق جدیدی رقم نزده، همون رضا یزدانی همیشگی، بدون اتفاق خاصی.
رضا بهرام خوانندهای تازهکار که با آهنگ اولش، یعنی «از عشق بگو»، به یکباره معروف شد، اما برعکس خیلی از خوانندههای نسل جوونی که به یکباره اسمشون سر زبونها افتاد، داره سعی میکنه که قوی کار کنه و در آهنگهاش تمایز ایجاد کنه و به نسبت همنسلانش توجهی جدیتر به ترانه داشته باشه. دلیل انتخاب ما هم همین بوده. او را با خوانندههای نوظهور دیگه باید مقایسه کرد و او در این قیاس، سربلند است.
در یک کلام: غوغاکننده!
علیرضا قربانی از اول تا آخر این آهنگ رو گام بالا میخونه. تازه از اواسط آهنگ، گام رو بالاتر هم میبره. با گوشدادن به این آهنگ، گلوی آدم درد میگیره، چه برسه به خوندنش. علیرضا قربانی توانایی بالای خودش رو به رخ ما کشیده با این اجرا و قطعاً کار دشواری رو در کنسرتها برای اجرای زندۀ این آهنگ خواهد داشت. باید از این صدا لذت برد.
و اما شعر بینظیر هوشنگ ابتهاج. مگه اشکالی هم میشه گرفت؟ شعری سراسر احساس و معنا. علیرضا قربانی این اواخر روی آورده به شعرهای شاعران قدیمی و شاعران معاصر بزرگ ادبیات ایران، که اتفاق مثبتیه.
این آهنگ در زادروز استاد مسعود کیمیایی، کارگردان بزرگ سینمای ایران، منتشر شد و به ایشان تقدیم شده. اسم اثر هم از نام شاهکار استاد کیمیایی، فیلم «گوزنها» گرفته شده که خیلیها اون رو بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران میدونن. این قطعه با دکلمهای با صدای شیوا و گیرای منوچهر اسماعیلی شروع میشه که مربوط به «داشآکل» از فیلمهای استاد کیمیایی هست.
شعر بینظیر بابک صحرایی نقطه قوتی برای این اثره. بابک صحرایی در این ترانه، نام برخی از آثار مسعود کیمیایی رو هم در دل ترانه جای داده. آثاری مثل: حکم، قاتل اهلی، داشآکل، غزل، ردّ پای گرگ، خطّ قرمز، قیصر، سرب،خاک،دندان مار و بغض.
رستاک تمام تلاشش رو کرده تا حال و هوای بخشهای مختلف آهنگ با هم چفت باشه و تونسته اثری متفاوت و نو رو ارائه بده.
دلیل اصلی انتخاب این اثر ترانۀ خیلی خوبشه. این قطعه بیشتر از این که یه اثر درجه یک برای مخاطبین بابک جهانبخش باشه، اثری درخور برای مخاطبین بابک صحراییه.
بابک جهانبخش چیز جدیدی در این اثر ارائه نداده، با این که کل اثر پکیج شنیدنی و خوبیه، اما چیز جدیدی نداره و خیلی شبیه کارهای قدیمی بابک جهانبخشه. شعر اثر اما کار رو نجات داده و بابک جهانبخش هم با احساس خوبی اون رو اجرا کرده تا اثری زیبا از کار دربیاد. تنظیم اثر هم که برعهده معین راهبر بوده، خیلی شبیه تنظیم قطعات قبلی همکاری او با بابک جهانبخشه. قطعاتی مثل: من هستم و زیبای بیتاب.
قبل از اینکه به بررسی آلبوم بپردازیم، بیاین یه کم راجع به خود داریوش آذر صحبت کنیم. داریوش آذر فعالیت موسیقیایی خودش رو با نواختن ساز کنترباس آغاز کرد و اولین تجربۀ حرفهای او هم پیوستن به گروه استاد محمدرضا شجریان بود. بعد از اون در سالهای ۸۸ تا ۹۵ با فعالیت تو سبکهای جز و تلفیقی به عضویت گروههای مطرحی از جمله «دنگشو» و «پالت» و «دال» درومد. همچنین سال ۹۰ همکاریش رو با همایون شجریان شروع کرد که آلبوم «خداوندان اسرار» با آهنگسازی «سهراب پورناظری»، حاصل این همکاریه.
آلبوم آبی خاکستری، اولین آلبوم شخصی داریوش آذره و بسیار در آن خوش درخشیده.
اکثر ترانهها، تنظیمها، آهنگسازیها و خیلی از نوازندگیهای این اثر برعهدۀ خود داریوش آذر بوده و وقتی خروجی کار رو نگاه میکنیم، توانایی بالای این موزیسین رو میبینیم.
«زمین چرکین بود و من سفر کردم
نمیدانستم تا به کجا بروم
با تجربۀ دردهایی که اگر آبی نمیشد، خاکسترم میکرد
اینک با مهر تو
از دوراهی سیاه و سفید عشق گذر میکنم
پس به رفتنت بگو
که ناگزیر
با طعنه به این ماجرا
در میان بوسههایت
به تو میرسم
به آغاز»
متنی که خوندید، نوشتهای بود که داریوش آذر پشت جلد آلبومش نوشته و نکتۀ جالب اون اینه که به ترتیب نام تمام قطعات آلبوم رو در این متن میبینیم. شاید آذر با این متن سعی داشته تا پیوستگی تمام قطعات آلبوم رو به ما گوشزد کنه. همونطور که گفتم، با آلبومِ یکدستی روبهرو هستیم و از نظر ما این نکتۀ مثبتیه برای این آلبوم. این نکته در آلبومهای مطرح جهانی نیز به چشم میخورده و مارکت ما کمی با آن غریبه است.
نقطه قوت این آلبوم، آهنگسازی حرفهای و متفاوتشه. در تمام قطعات آلبوم، تم یکسانی رو شاهد هستیم اما با تنظیمهای متفاوت. این یکسانبودن تم و فضای آهنگسازی باعث شده تا ملودی قطعات تا حدودی به هم شبیه باشند و خوب بود که تفاوت بیشتری در ژانرها شاهد باشیم.
قطعۀ اول این آلبوم، قطعهای هست بیکلام و ما رو آمادۀ ورود به فضای آلبوم میکنه. نکتۀ جالب این قطعه، اسمش هست؛ «بر اساس یک داستان واقعی». گذاشتن این اسم که انتظار یک روایت رو برای ما به وجود میاره روی یک قطعۀ بیکلام، اتفاق جالبیه.
در این آلبوم، داریوش آذر ترکیب خوبی از سازهای الکترونیک و کلاسیک استفاده کرده و تونسته تلفیق خوبی رو بسازه و به قولی تونسته به خوبی آب رو تو روغن حل کرده.
اجرای آذر هم در این آلبوم، کامله. با این که خیلی جاها بالا میخونه اما ریتم و هارمونی موزونی رو توی صداش پیاده میکنه که برای مخاطب لذتبخشه.
و اما لیست قطعات و عوامل آلبوم:
۱. بر اساس یک داستان واقعی (آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر)
۲. زمین چرکین (ترانه: داریوش آذر، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر)
۳. تا به کجا (ترانه:محمدرضا شفیعی کدکنی، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر و محمد شریعت)
۴. آبی خاکستری (ترانه: داریوش آذر (برگرفتۀ شعری از رسول یونان)، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر)
۵. اینک مهر تو (ترانه: داریوش آذر (برگرفتۀ شعری از حمید مصدق)، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر)
۶. سیاه سفید (ترانه: احمد شاملو و رضا براهنی، آهنگ: گروه پالت، تنظیم: داریوش آذر)
۷. فانوس (ترانه: داریوش آذر، آهنگ: نوید زمردی، تنظیم: نوید زمردی)
۸. ناگزیر (ترانه: احسان حائری، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: محمد شریعت)
۹. طعنه بزن (ترانه: اهورا ایمان ، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: آیین احمدیفر)
۱۰. بوسه بزن (ترانه: افشین یداللهی، آهنگ: داریوش آذر (برگرفتۀ آهنگ berimbass اثر Renaud Garisa Fons)، تنظیم: داریوش آذر و محمد شریعت)
۱۱. آغاز (ترانه: داریوش آذر (برگرفتۀ اشعار یدالله رویایی و رضا براهنی)، آهنگ: داریوش آذر، تنظیم: داریوش آذر)