آیا هرگز از خودتان پرسیده اید که تفکر طراحی چیست؟ یا اگر شنیده اید به معنایش فکر کرده اید؟
اگر پاسختان به این سوال ها مثبت است شما اکنون یکی از بهترین روش های حل مسئله را می دانید و با به کارگیری آن خواهید توانست به راه حل های خلاقانه ای برای مسائل شخصی و کاری خود دست پیدا کنید.
تفکر طراحی ایدئولوژی و فرآیندی است که به حل مسئله با روش کاربر-محور می پردازد. در این مطلب مروری خواهیم کرد بر مفهوم و کاربردهای این شیوه حل مسئله که امروزه استفاده از آن بسیار رایج است.
این روزها سازمانها و شرکتهای مختلف با مشکلات و مسائل پیچیدهای مواجه هستند؛ توسعهٔ کسبوکار و سودآوری، رضایت مشتریان، ارائۀ خدمات جدید که متناسب با نیازهای جامعه باشند و ... از جملۀ این مسائل هستند.
در دنیایی که روزبهروز رقابت سختتر و شدیدتر میشود، شرکتها برای اینکه بتوانند بر رقبای خود پیروز شوند، در مواجهه با مسائلی از این دست نیازمند راهحلهای خلاقانه و چندجانبهای هستند و اینجا است که پای روشی به نام Design Thinking (تفکر طراحی) به میان میآید.
تفکر طراحی همان روشی است که شرکتهای بزرگ و پیشرو مانند Apple ،IBM ،Nike و بسیاری شرکتهای موفق دیگر سالها است که از آن بهره بردهاند و اگرچه مفهوم تفکر طراحی در ایران مفهومی به نسبت جدید است، اما آشنایی با این استراتژی از یک سو و همچنین پیادهسازی آن در استارتاپها، شرکتها و سازمانهایمان از سوی دیگر، امری ضروری است چرا که تنها راه موفقیت که چیزی نیست جز خوشحالی مشتریان، با پیادهسازی صحیح تفکر طراحی به دست میآید.
تفکر طراحی یک پروسه تکراری و غیر خطی که به دنبال درک کاربران، فرض های چالش برانگیز، بازتعریف مشکلات و ایجاد راه حل های نوآورانه برای نمونه سازی و آزمایش است. این روش شامل 5 فاز میباشد: همدردی، تعریف،Ideate، نمونه سازی اولیه و آزمون است و برای حل مشکلاتی که تعریف نشده و ناشناخته هستند بسیار مناسب است.
موسسه طراحی Hasso Plattner در استنفورد، که معمولا با نامd.school شناخته میشود، تفکر طراحی را یک فرایند 5 مرحله ای توصیف میکند. مهم است که بدانید همیشه این 5 مرحله پی در پی نیستند و طراحان اغلب میتوانند مراحل را به صورت موازی و یا بدون ترتیب انجام دهند و تکرار کنند. هدف نهایی این است که درک عمیقی از محصول و نیازهای کاربر حاصل شود.
مرحله در تفکر طراحی یا Design Thinking
مرحله اول فرایند تفکر طراحی به شما این امکان را میدهد که یک درک همدلی از مشکلی که برای حل آن تلاش میکنید به دست آورید. همدلی برای یک فرایند طراحی انسانی محور مانند تفکر طراحی، ضروری و حیاتی است. زیرا به شما این امکان را میدهد که فرضیات خود را در مورد جهان کنار بگذارید و بینش واقعی را در اختیار کاربران و نیازهای آن ها بدست آورید.
در مرحله تعریف، اطلاعات ایجاد شده و جمع آوری شده در طول مرحله قبل را کنار هم میگذارید. مشاهدات خود را آنالیز کرده و آن ها را برای تعریف مشکلات اصلی که شما و تیمتان تا کنون شناسایی کرده اید ترکیب کنید. شما باید همواره به دنبال تعریف مسئله به شیوه انسانی محور باشید.
طراحان با رسیدن به مرحله سوم طراحی، آماده تولید ایده هستند. پس زمینه یکدست دانش از دو مرحله قبل به این معناست که شما میتوانید شروع به “تفکر خارج از کادر” کنید، به دنبال راه حل های جایگزین برای مشاهده مشکل باشید و راه حل های ابداعی را برای بیان مشکلی که ایجاد کرده اید، شناسایی کنید.
این یک مرحله آزمایشی است و هدف، شناسایی بهترین راه حل ممکن برای هرکدام از مشکلات شناسایی شده در طی سه مرحله اول است. تیم های طراحی تعدادی از نسخه های ارزان و پایین تر از محصول را برای بررسی راه حل های مسئله ایجاد شده در مرحله قبل تولید میکنند.
طراحان یا ارزیاب ها، محصول کامل که از بهترین راه حل های مشخص شده در مرحله نمونه سازی استفاده میکند را آزمایش میکنند.
این، مرحله نهایی از مدل است اما در یک فرایند تکراری مانند تفکر طراحی، نتایج حاصل شده اغلب برای تعریف مجدد یک یا چند مشکل دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. سپس طراحان میتوانند با بازگشت به مراحل قبلی، تکرارها ، تغییرات و اصلاحات بیشتری را برای انتخاب راه حل مناسبتر انجام دهند.
تعاریف مختلفی از Design Thinking یا «تفکر طراحی» وجود دارد اما به زبان ساده، تفکر طراحی عبارت است از فرآیند ایجاد ایدههای جدید و نوآورانه برای حل یک مسئلهٔ خاص (هرچند در این مقاله تنها به جنبۀ سازمانی آن خواهیم پرداخت، اما این روش مختص یک صنعت، سازمان و یا کسبوکار خاص نبوده و در تمام جنبههای زندگی میتوان از آن بهره برد).
در تفکر طراحی، به منظور ارائهٔ خدمات یا محصولاتی که با اقبال عمومی مواجه شوند، مدیران کسبوکارهای مختلف تمام تمرکز خود را بر End User به منظور حل یک مسئلهٔ پیچیده میگذارند؛ استفاده از این روش در یک سازمان یا استارتاپ میتواند سبب هماهنگی بیشتر با تغییرات تدریجی نیاز روز بازار و افزایش انعطافپذیری و پاسخگویی آنها در مقابل مشتریان شده و در نهایت، کسبوکار را به سطح موفقیت بالاتری میرساند اما این در حالی است که تمامی این موفقیتها در گرو خوشحالی کاربران نهایی است!