کدام مدیر است که دوست نداشته باشد، اتلاف کمتری در کسب و کار خود داشته باشد؟ چه کسی نمی خواهد هزینۀ کمتری برای تولید محصول یا ارائۀ خدمات خود بپردازد؟
آیا کسی هست که دوست نداشته باشد به نیاز واقعی مشتریان خود پاسخ دهد؟ در این مقاله اصول تفکر ناب را با هم بررسی میکنیم. این اصول، الگویی را در اختیار ما قرار میدهند که بتوانیم با کمترین هزینه و اتلاف، آنچه را که واقعاً مشتریانمان دوست دارند، به آنها ارائه کنیم
اشتباه بزرگی که مدیران سازمان ها دارند اینه که فکر میکنند با تکیه بر روش های مبتنی بر مدیریت بازاریابی در عصر امروزی میتونن محصولات و خدمات نامناسب خودشون رو به مخاطبین هدف غالب ! کنند.
این در حالیه که همگی نظریه پردازان سازمانی و بازاریابی معتقدند سازمانی موفق هست که بتونه برای نیاز های مخاطب هدف پاسخی رو اماده کنه و در بیان بهتر سازمان مجموعه ای از فرآیند هایی هست که هدف آنها ایجاد ارزش! برای مشتری است .
نکته مهمتر در تکمیل این جمله اینه که شما برای ایجاد ارزش برای مشتری نیاز دارید تا به آفرینش ارزش در درون سازمان خودتون بپردازید . برای تحقق این موضوع شما باید سازمانتون رو وارد حوزه های سیگما ها کنید. اونو بهبود بدید تا به سطح شش سیگما برسونید.
(شش سیگما سیستمی است شامل مجموعه از تکنیکها و ابزارهای بهبود مستمر برای تمرکز بر فرایندها، تحلیل و مقایسه آنها و تخصیص منابع به فرایندهایی که نیازمند توجه بیشتر هستند) .
اینجاست که مفهوم با ارزش تفکر ناب متولد میشه و بر روی ریشه کن کردن اتلاف و ایجاد ارزش در سازمانمتمرکز میشه. سازمان باید با ارزش آفرینی و کاهش هزینه های اتلاف در مسیر بهبود مستمر قرار بگیره. به عبارت دقیق تر افزایش نرخ سیگما یعنی کاهش نمایی نرخ اتلاف و عیوب.
مشتریان واقعا به چه چیزهایی ارزش قائلند؟
این ارزش ها را رقبای شما چطور پاسخ میدن (تولید و توزیع ارزش ) ؟
شناخت ظرفیت ها و وضعیت کنونی نقاط قوت و ضعف سازمانتون برای اینکه بتونید بهتر از رقبا , این ارزش ها رو تولید و توزیع کنید.
چطور شاخص های اندازه گیری مستمر موفقیت در تحول سازمانیتون رو تدوین کنید.
مدیریت ناب درباره کار کردن در کاراترین و اثر بخش ترین حالت سازمانی با کمترین هزینه ها صحبت میکنه.طبیعتا مدیران چنین سازمان هایی باید بتونند رویه هایی برای استفاده بهینه از منابع انسانی و زیر ساختی و فناورانه طراحی کنند.
پس در حقیقت تفکر ناب یعنی ایجاد راهی برای پیشبرد کسب و کار هوشمند بطوری که تمامی افرادی که در ان سازمان ها کار میکنند به توانمندی خود آگاهند و میدونند چه نقشی در بهبود مستمرسازمانشون دارند.
تفکر ناب ,وتولید ناب بر پایه فعالیت ارزش آفرین تلاش داره با استفاده از کمترینها، یعنی کمترین نیروی انسانی، تجهیزات، زمان و فضا، بیشترین را به انجام برسونه. به همین خاطر شناسایی سه نوع فعالیت در اون اهمیت ویژه داره: موری و مورا و مودا
موری به معنای بی دلیل یا بی پایه هست مورا به معنای غیر طبیعی یا نابرابری است. این لغت معنی مخالف معمولی یا طبیعی داره. مورا همچنین میتونه به حرکت، عمل، یا روش فکری غیر طبیعی برگرده.
مودا یعنی انجام کارهایی اضافه برآنچه نیاز است که میتونه شامل زمان، انرژی، مدت حرکت و غیره باشه . مودا یعنی اتلاف ( Waste ) و بهآن دسته از فعالیتها گفته میشه که جاذب و مصرف کننده منابع و ذخایر است ولی با این حال هیچ ارزشی نمیآفرینند.توجه کنید که در سازمان های خدماتی مقوله شکل خاص خودش رو خواهد داشت.
مثلا :
اشتباهاتی که باید اصلاح شوند.
تولید محصولاتی که مشتری ندارن.
مراحلی از فرآیندکار که ضرورتی به وجود آنها نیست.
جابجایی بی مورد نیروی انسانی در سطوح سازمانی.
حمل و نقلهای بیهوده.
کالاها و خدماتی که به نیاز مصرف کننده پاسخ نمیگن.
وینس لومباردی، مربی مشهور و افتخارآفرین فوتبال آمریکایی، میگوید: «کمال دستنیافتنی است، اما اگر در تعقیب کمال باشی، میتوانی به سرآمدی دست پیدا کنی.» برای داشتن یک سازمان ناب باید به حضور موداها در کسبوکارتان حساس باشید.
شناسایی موداها در سازمانها دارای روشهای متنوعیه ولی برای شناسایی همه جانبه موداها در کل سازمان باید از یک فلسفه و فرهنگ سازمانی خاص استفاده کرد.
تفکر ناب این فرهنگ سازمانی را ارایه میکنه. در واقع تفکر ناب فرهنگیه که به کمک آن ارزش در یک سازمان تعیین میشه و اگر این ارزشها را بتوانیم پیاده سازی کنیم موداها خودبخود حذف خواهند شد.
تفک ناب رو میشه با دو دیدگاه بررسی کرد : یکی کاهش عیوب و هزینه های سربار با بهبود مستمر و دیگری فرآیند کسب و کار جامع که باید از مرحله تولید و تا فروش رو بازمهندسی کرد. نتیجه سود بیشتر در کنار رضایت مشتریان و جلب وفاداری اونها خواهد بود.
تعریف ارزش از دیدگاه مخاطب هدف که باید پاسخ آنرا با تولید محصول یا خدمتی در چهارچوب ان ارزش داد تا در زمان و قیمت مشخصی نیاز مشتری را برآورده کند.
شناسایی جریان ارزش (کلیه اعمال معین برای تولید تا فروش محصول یا خدمت ) که کمک شایانی به پیدا شدن مودا ها میکنند.برای این کار باید نقشه جریان ارزش رو بکشید.
ایجاد کشش :اول مشتری رو بررسی کنید , نیازش رو بفهمید و سپس کلیه گام هایی رو که باید از ابتدا برای تولید و رساندن اون به مشتری طی کنید رو طراحی کنین.برنامه ریزی ارتباط با تامین کنندگان , کنترل موجودی و تزریق موارد اولیه به خط تولید , زمانبندی کار های هر واحد و …همه دراینجا طراحی میشه .تا مطمئن بشید که مشتری میتونیه اون ارزش رو که خلق کردید رو بیرون بکشه (pulling).
جستجوی کمال : با طی مراحل قبل حالا شما باید مطمئن بشید که تمام موداها رو از بین بردید و تمامی فعالیت های شما از صفر تا صد جریان ارزش در جهت ارزش آفرینی هستند.
برای مدلینگ تفکر ناب شما بر ۴ اصل رهبری , فرهنگ , ساختار و تولید (اونم از نوع ناب! ) نیاز دارید.که هر کدام داستان مفصل خودشون را دارند که باید بتدریج متدهای اونو صحبت کنیم.
در سنت تفکر ناب، معلم نباید توضیح بدهد بلکه باید نشان بده – یادگیری مسئولیت اش با یادگیرنده است. با این حال، برای ایجاد شرایط مناسب برای ایجاد شراط بهتر برای یادگیری سنت تفکر ناب تعدادی از شیوه های یادگیری رو از از شرکت تویوتا اخذ کرده .
هدف این شیوه ها فی نفسه بهبود فرایندها نیست، بلکه ایجاد محیطی برای یاد دادن و یادگیری هست. این روش ها شامل :فعالیت های کایزن ,سیستم کانبان ,اتوماسیون ماشینی,سیستم Andon , تکنیک SMED , بصری سازی اقدامات و …هستند.