یک چند وقتی هست به حقوق زنان علاقه مند شدم و در موردش دارم مطالعه میکنم. به عنوان یک انسان و بعد یک زن دوست دارم در مورد روابط زن در جامعه ایران و مخصوصا ارتباطش با قانون بیشتر بدونم و هر روز کنجکاو تر میشم و قاعدتا حساس تر به رفتارهای جامعه با زن. خیلی سوال برام پیش میاد که دوست دارم در مورد زنان بدونم و خیلی وقت ها چراهایی در ذهنم شکل میگیره که پاسخ هایی مثل چون بده، چون همیشه همین بوده، چون دیگران در موردت بد فکر میکنن و از این دست نمیتونه من رو قانع کنه.
یکی از دغدغه هام در مورد طلاق هست. خیلی نقد ها در این حوزه گفته میشه و من دانش بالایی ندارم که بخوام تخصصی نقدی بنویسم در این مورد. اما در بین زنان اطرافم یک تناقضی من رو اذیت میکنه و خواستم با مادران، خواهران و دوستانم مطرحش کنم. هر وقت در کنار هم میشینیم و صحبت میکنیم در مورد طلاق، از ناجوانمردی آقایون در موقع طلاق کم نمیگیم. اینکه مهریه رو کامل نمیدن و هر جور شده از زیرش در میرن، اجازه دیدن بچه رو به مادر نمیدن ،از دادن نفقه شونه خالی می کنن و خیلی از نامردی های دیگه که مردها موقع طلاق در حق یک زن انجام میدن.الان بحث من این رفتارها غیر انسانی نیست الان خطاب من زنی هست که یکی از عزیزانش داره طلاق میگیره.
خودم من هم تجربه ای در یکی از آشناهای دورم داشتم.چند وقت پیش آشنایی دوری قصد طلاق گرفتن از زنش رو داشت و یک دورهمی شکل گرفته بود با اعضای خانوده و دوستان( البته قبل از دوران کرونا این دورهمی شکل گرفت). من در اون جمع رفتاری دیدم به شدت عجیب. از اونجایی که ما همه متخصص همه امور هستیم. خانواده و دوستان شروع به نصیحت کردن اون آشنای دور کردند که چه کار کنی برات بهتر باشه. ولی در این بین نظرات زنان برام از همه بیشتر عجیب و ناراحت کننده بود. خانم های اطرافم به اون آشنای دور نصیحت میکردن چه وکیلی بگیری تا بهت کمک کنه مهریه کم تر بدی، حضانت بچه رو بتونی بگیری و از دادن نفقه شونه خالی کنی و چه و چه و چه.... و در نهایتش حالش بگیری و حقشو بذاری کف دستش.
یک نگاه کردم دیدم اینا دوستان من هستند، خانوادم هستند و همیشه از حق پایمال شدشون گله میکردند الان به وحشتناک ترین وضع ممکن یک مرد رو برای پایمال کردن حق یک زن نصیحت و راهنمایی میکنند. واقعا چه اتفاقی میفته وقتی نوبت خودمون میشه این قد متناقض برخورد میکنیم. الان مهم نیست دقیقا بین یک زن و مرد چه اتفاقی میفته و کی بیشتر مقصر هست که کار به اینجا میکشه. بحث این هست که چرا باید یک رفتار زشت رو برای خودمون موجه و درست بدونیم حتی اگر اون مرد برادر و آشنای ما باشه.