Mina
Mina
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

خودش نوشته بود : هرچی دوست داری بنویس

این بود زندگی ؟

ترم دوم ارشد خلاصه شده در چت کردن با بینگ و چت‌جی‌پی‌تی. سوالهای بی اساسی که میپرسیم و پاسخ های ترجمه نشده ای که در قالب های تکراری پاورپوینت می آوریم. راستش ارائه های ما، محتوای آموزشی ترم بعد استادمان است و به همین دلیل بعد از هر ارائه یک باربینی روی دوشمان می اندازد. در نهایت سایز و فونت ها را یکدست میکنیم و میشود بخشی از نمره ی پایانی مان که نمیفهمم اغلب چجوری نصیب من نمیشود. راستی اگر ارائه آنچنان اهمیت نداشته باشد از سایت گاما که عنوان را میدهی و پاوری آماده تحویل میگیری هم میشود استفاده کرد. اما این بود تحصیلات تکمیلی؟ در یکی از تقریبا دانشگاه های متوسط و نه بد، فنی مهندسی ایران!

دوم. سوالات امتحانات نهایی ساعت 08:08 در کانال های تلگرامی پخش میشود، یعنی تنها 8 دقیقه بعد از پخش کردن برگه ها سرجلسه امتحان، پاسخ ها بدست شان رسیده. سیستم آموزشی ناکارآمد است، اما تقلب از سطح کنکور به امتحانات رسیده و این یعنی فاجعه. راه حل مسئولین؟ قطع اینترنت که آن هم جواب نمیدهد البته. و بی عدالتی پیامدهای فراوانی دارد که ابتدایی ترین اش خشم و انتقام به هر شکلی است توسط دانش آموزان.

سوم. تهران گران ترین پایتخت جهان است. طبق تصورات ذهنی ام در ده سال پیش، الان یک ماشین مشکی داشتم و در حال رفت و آمد بین دفتر کارم و ساختمان های نیمه کاره بودم، مهندس عمران ام و عاشق درس و کارم بدون دغدغه های اضافی، خانه مستقل خودم را دارم و اما ؟ خانه در تهران، متری 100 میلیان تومان و حقوق وزارت کار که مبلغ غالب در آگهی های استخدامی و البته توجیه پذیر برای کارفرمایان است فکر میکنم 7300 تومان. تو خود حدیث مفصل بخوان از این دیوانه خانه.

چهارم. این بود زندگی ؟

پنجم. بحران آب در ایران جدی است. بحران محیط زیست، بحران اقتصادی، بورس، آزادی، دزدی، پیری، امید به زندگی و هر چه فکرش را بکنی هم همینطور.

ششم. حرفی نمی ماند. در حال آماده کردن محتوای ارائه سه روز آینده بودم. این میشود دقیقا یک ارائه بعد از ارائه جلسه قبل ام. میزان تنفرم به دانشگاه و فضایش به بی نهایت میل میکند و الحمدالله در چشم اساتید و مدیر گروه و همکلاسی هایم پنهان نمانده. هر روز به انصراف، اخراج، ادامه ندادن و رها کردن فکر میکنم. اما رشته و گرایش تحصیلی ام را دوست دارم و برای قدم بعدی که مهاجرت نه، "فرار" اسمش را میگذارم به آن مدرک چند 10 میلیون تومانی دانشگاه نیاز دارم. اما مسیر سخت و تلخ و نچسبی است و امید من به پایان رساندنش کم...

هفتم. به قیمت دندان پزشکی رفتن فکر میکنم. به تحت پوشش بیمه نبودنش. به کشیدن دندان های عقل. به دندان های غیرعقل پر خرج. فقط فکر میکنم، کاری ز دستم بر نمی آید...

هشتم. این قصه سر دراز دارد...


در تلاش برای یادگرفتن چیزهای جدید، مثلا چیدن کلمات کنار یکدیگر..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید