حالم بده
عذاب وجدان شدیدی دارم
حس میکنم گند زدم واقعا
وقتی تو محیط کاری ی پرستیژی داری نباید خرابش کنی اما من داشتم ویدیو ضبط میکردم بعد از چندبار ضبط این اخری که خوب بود و داشتم جمله اخر رو میگفتم یهو موتوری رد شد و هی گاز داد
من تو ذهنم این بود که خب عع کوفت چیه ویدئوم خراب شد
اما این تو ذهنم نبود
بلند گفتم و همکارام فک کردن با اونا هستم چون داشتن صحبت میکردن
بهشون گفتم با موتوریه بودم اما
حس بدی که دارم از بین نمیره
من ادما رو زود میبخشم نمیتونم کینه به دل بگیرم
ولی نسبت به خودم اینطوری نیستم
چرا نمیتونم خودمو هم راحت ببخشم
میدونم کارم اشتباه بوده قشنگ نبود
اقا اصن ته اش میگن من بیشعورم
خب بگن...
مگه قرار نیست حرف بقیه مهم نباشه؟
پس چرا من حالم بده و هر چی با خودم صحبت میکنم قبول نمیکنه که ببخشه و ایگنور کنه؟
برای همین اومدم بنویسم و بگم باید یاد بگیرم خودمو مثل بقیه راحت ببخشم.
اگر من جای همکارم بودم و می شنیدم فقط شوک میشدم و دیگه اهمیتی نمیدادم
ته اش میگفتم اروم باش سخت نگیر (به خنده)
ولی برا خودم اینطوری نیست...
انگار که این حسی که از ادما گرفتم اینکه (این ادم چرا باید اینو بگه؟ پس ادب نداره! یا اخلاق حرفه ای نداره) رفته رو مخم
میگم حرف مردم مهم نیست ولی هست
اگر حرف و حس اون ادما مهم نباشه چی میشه؟
بازم عذاب وجدان رفتار زشتمو دارم
اما کمتر
جالبتر اینکه :
دارم فک میکنم که شنبه این موضوع یادم رفته
و حتی شاید در آینده تو تجربه های کاریم به عنوان خاطره بگم و بخندم.
فقط باید یاد بگیرم ادما رو روی رفتار هیجانی شون قضاوت نکنم و خودمو ببخشم و واقعا حرفمو بقیه رو ایگنور کنم.