ویرگول
ورودثبت نام
Mina.kh
Mina.kh
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

وقتی نظم برای زندگیت واجبه اما تو نمی‌خوایش!


کاش می‌شد صبح ساعت 6 نیم پا میشدم

ورزش میکردم

ی دوش میگرفتم

لباس میپوشیدم

و یکم ارایش میکردم میرفتم سر کار

و تا رسیدن به سر کار پادکست مورد علاقمو گوش میکردم

تو تایم کاری هم کارمو خوب انجام میدادم ناهارمو میخوردم

و بعد از ظهر سر تایم کارمو تموم میکردم و تو راه برگشت ی فیلم می دیدم و

وقتی می اومدم خونه غذا رو اوکی میکردم همچنین لباسای فردامو

و یک ساعت آموزش میدیدم و گیتار تمرین می کردم

امااااااااا

صبح ساعت 8 پا میشم

و ی چی میپوشم

با اسنپ میرم سر کار

وقتی میرسم خوابم هنوز و با قهوه سر پا میشم تا ببینم چیکار باید بکنم

اکثرا ناهار ندارم و غذای بیرون میگیرم

بعدش چون صبح دیر می رسم دیر از سرکار میام خونه پس خستم و نه آموزش می بینم نه غذا درست میکنم و نه ورزش و گیتار

و درکنارش درس و دانشگاه هم هست که اصن نمیدونم چخبره؟ کی به کیه؟

بعد از عید فقط تونستم فیلم مورد علاقمو ببینم ولی در نهایت پشیمون بودم که چرا این همه تایم گذاشتم

از ی سمت میگم همین که در طول روز باید 9 ساعت کار کنی انقدری تو رو خسته میکنه که فقط همون غذا و پادکست و لباس و ته اش ی آموزش رو بتونی اوکی کنی دیگ بسه بقیه رو بذار اخر هفته

اما از ی سمت هر کدومو انجام ندم ی جا ضرر کردم

نمیدونم چیکار کنم؟ زندگی دختر خونه بودن و هر کاری دلت خواست انجام دادن و تا هر وقت خواستی بیدار بودن و خوابیدن رو هم تجربه کردم بعد ی مدت احساس پوچی داشتم

الانم نه اینکه کمال گرا باشم

زندگیم یجوریکه باید آموزش ببینم چون تو کار بهش نیاز دارم

باید پادکست گوش بدم چون برا حال خوبم بهش نیاز دارم

باید گیتار و ورزش داشته باشم برای سلامتی و سرگرمی خودم

ولی هیچ کدومو ندارم ?

این بده این بده... کلا زندگیمو باید منعطف و منظم باهم بچینم

چون اگر خیلی منعطف باشه که به هیچ جا نمیرسم کلا وقت تلف میکنم

اگر هم منظم باشه که هر چیزی ساعت داشته باشه

خسته میشم و میفتم تو تله ای که میگه ( نیاز داری الان کاری که دلت میخواد رو انجام بدی نه کاری که باید)

اما چطوری؟

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید