موسیقی در سبک ها و سلایق مختلف، به طور گوناگونی بر خلق و خوی و احساسات ما تاثیر میگذارد. با توجه به این که هر یک از ما سلیقه موسیقی منحصر به خودمان را داریم، اما به طور کل، از نظر محبوبیت، تاثیرگذار بودن و صاحب سبک بودن، قطعه هایی وجود دارد که از نظر ارزش در رتبه بالاتری قرار میگیرد.
شوستاکوویچ، هایدن، شوپن، شونبرگ، چایکوفسکی، باخ، سن سان، راخمانینف، موتسارت و... را میتوان از جمله برجسته ترین آهنگسازان جهان نام برد.
در ادامه این مطلب، بیوگرافی تعدادی از این آهنگسازان را با هم برسی میکنیم.
سباستین باخ، آهنگساز آلمانی (زاده 21 مارچ 1685 و درگذشت 28 ژانویه 1750) که آثار او ارکستر، تک سازها، آواز و تقریبا تمام موسیقی دوره باروک را شامل میشود، با این که سباستین باخ شکل تازه ای از موسیقی ارائه نداد، اما توانست سبک رایج موسیقی در آلمان را با فن و روش کنترپوان غنی سازد، که این روش ها، مبنی بر تنظیمات چیدمان موتیف و هارمونیک، در مقیاس بزرگ و کوچک بود. همینطور بافت ها و ریتم های برگرفته از موسیقی دیگر کشورها همچون فرانسه و ایتالیا را شامل میشد.
کنسرتوهای براندنبورگ، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، و تعداد زیادی کانتات را میتوان نام برد.
سبک آهنگسازی موسیقی باخ، پیشروی هارمونیک در دومینانتها، بافت کنترپوانی، ریتم های محرک استوار و نت پایه خطی است که با ترکیب یکدیگر، حسی از پیشروی را به وجود می آورند.
موسیقی باخ به شکل موتیفی متراکم است. همینطور الگوهای ریتمیک و ملودیک، که در ابتدای یک اثر معرفی میشوند، توسط برگشت های ملودیک و کنترپوانی، افزایش و کاهش در حین تکرار، تحرک و جوش و خروش در نغمه ها، تغییر شکل میدهند.
درحال حاضر سبک موسیقی باخ بر سرودهای روحانی و آثار مذهبی، تصنیفات موسیقیایی و آثار راک و پاپ، تاثیراتی گذاشته است.
از فوگ در رِ مینور و تم توکاتا، در آثار موسیقی راک به طور مکرر استفاده شده و محبوبیت زیادی دارد.
چایکوفسکی، آهنگساز روسی (زاده 7 می 1840 و درگذشت 6 نوامبر 1893) در کنسرواتور سن پترزبورگ، در مکتب موسیقی روبینشتاین، به تحصیل پرداخت.
او به عنوان اولین آهنگساز روس، تاثیر تاریخی و بین المللی در جهان داشت. چایکوفسکی اصول و قواعد موسیقی کلاسیک غربی و جریان موسیقی توصیفی را در روسیه رواج داد، اگرچه اساس کارهای خود را قواعد موسیقی اروپایی قرار داد، اما به موسیقی محلی و افسانه ای روسی بی توجه نبود.
چندین اپرا، باله و سمفونی از جمله آثاری است که از او به جای مانده.
اپرا: اپریچنیک، یوگنی آنگین، ویوودا، اوندین، بی بی پیک.
باله: زیبای خفته، دریاچه قو، فندق شکن.
سمفونی ها: سمفونی شماره یک (winter daydreams) op 10، سمفونی شماره دو (little Russian) op 17، سمفونی شماره سه (polish) op 29، سمفونی شماره چهار-op 36، سمفونی شماره پنج-op 64، سمفونی شماره شش (pathetique) op 74.
چایکوفسکی، 9 روز پس از اولین اجرای سمفونی (پاتتیک) در سن 53 سالگی، در سن پترزبورگ درگذشت.
آمادئوس موتسارت نوازنده و آهنگساز اتریشی (زاده 28 ژانویه 1756 و درگذشت 5 دسامبر 1791( در زندگی کوتاهی که داشت، بیش از 600 قطعه، موسیقی ساخت که شامل: سمفونی، موسیقی کُر، سونات، اپرا و کنسرتو بود.
موتسارت در سن 5 سالگی، آهنگسازی را شروع کرد، و در کل اروپا بسیار مشهور شد، او اولین سمفونی خود را در 7 سالگی و اولین اپرای کامل خود را در 12 سالگی نوشت. موتسارت در طول زندگی خود صاحب جوایز و افتخارات بسیار زیادی در زمینه نوازندگی وآهنگسازی شد، او برای طبقه اشرافی و همچنین ملکه و پادشاه، لویی پانزدهم، اجرا کرده بود.
موتسارت به دلیل شهرت و نبوغ بسیار زیاد در اروپا، از لحاظ مالی در سطح بالایی قرار داشت.
موتسارت تحت تاثیر عقاید روشنفکری آن دوره، در سال 1784 عضو فراماسونها شد. او به همراه هایدن و شیکاندر، عضو یک لژ فراماسونری بودند، همینطور او در اپرای آخر خود (فلوت سحرآمیز) بعضی از رسومات فراماسونری را گنجانید.
موتسارت سرانجام 5 دسامبر 1791، در نیمه شب به دلیل بیماری درگذشت، به طور دقیق دلیل مرگ او معلوم نیست، اما از دیدگاه پزشکی امروزی گمان میشود، که مرگ موتسارت ناشی از تب بیماری رماتیسم بوده.
محل دقیق دفن او بعد از چند سال در آرامگاه سن مارکس گم شد، اما در حال حاظر برای احترام و یاد بود، در محل احتمالی، تابوت خالی دفن کرده اند.
شوپن، موسیقیدان لهستانی (زاده 1 مارچ 1810 و درگذشت 17 اکتبر 1849( یکی از تاثیرگذارترین و برجسته ترین نوازنده پیانو در دوره رمانتیک بود.
شوپن ابداع کننده تعدادی از فرم های موسیقیست. اما مهمترین نوآوری های او را در قالب فرم هایی مثل: نوکتورن، والس، سونات پیانو، پولونز، پرلود و اتود، میتوان نام برد.
فردریک شوپن، آگوست 1831 وارد پاریس شد، این اتفاق باعث دگرگونی بخت و اقبال او گردید. تورهای کنسرت در پاریس آغاز شده بود و هرکدام از پیانیست های تازه کار و نوپا خودنمایی می کردند.
اولین اجرای شوپن در سالن پلیل، سبب شروع راه طولانی برای او شد. بعد از آن، شوپن مطالعه و تحصیل را در جوار فردریش کالکبرنر، یک پیانیست معروف، برای بار دوم شروع کرد و با کمک او شش ماه بعد، اولین کنسرت خود را در سالن پلیل (Pleyel) پاریس اجرا کرد. اجرای او به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد. پس از جلب نظر مثبت هیلر(Hiller)، برلیوز (Berlioz)، لیست (Liszt) و بقیه آهنگسازان مطرح، مورد تقاضا و توجه دائمی جامعه موسیقی قرار گرفت.
شوپن با توجه به مهارت نوازندگی پیانو، خودش را هرگز به عنوان یک نوازنده حساب نمیکرد، اکثرا سعی میکرد از نواختن بپرهیزد و در عوضِ آن به کسب شهرت با عنوان مربی موسیقی بپردازد. شوپن زمان زیادی را برای کار کردن روی قطعه های موسیقی اش صرف میکرد و اکثرا بر روی قطعه های سولوی خود مانند مازورکاها، نکتورنها و اتودهایش به جای اجرای کنسرت تمرکز میکرد. او سال 1833 حق انتشار آثار موسیقی اش را به (موریس شلسین) فروخت و آثار او در کل آلمان، فرانسه و انگلستان شروع به انتشار و بازدید بالا کرد.
بیشتر از 230 قطعه از آثار موسیقی او به جای مانده و بعضی از قطعه هایی که دوران کودکی او ساخته شده اند، موجود نیست. تمام آثار شوپن برای پیانو نوشته شده است و بیشتر آنها به صورت تکنواز هستند. همینطور تعداد کمی از آثار او برای پیانو با همراهی سازهایی مانند ویولن سل، ویولن، آواز یا ارکستر نوشته شده، که میتوان به موومان سوم از سونات شماره دو op35 اشاره کرد.
فردریک شوپن در کل عمر خود از ضعف جسمانی و بیماری رنج میبرد تا اینکه سال 1849، در سن 39 سالگی بر اثر سل ریوی درگذشت.
سخن آخر
موسیقی، هنری باستانی محسوب میشود، علاقه مندان به هنر موسیقی با مطالعه درباره بیوگرافی نوابغ و پیشگامان این هنر، سطح وسیع تری از موسیقی فاخر را درک میکنند.
امیدارم این مطالب به شناخت بیشتر شما از موسیقی کلاسیک کمک کرده باشد، پیشنهادات و نظرات خود را برای من به اشتراک بگذارید. از همراهی شما تا انتهای این مقاله سپاسگذارم.