استراتژی از جمله واژه هایی است که نمی توان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود. این واژه که معادل فارسی آن راهبرد است به معنی تعیین اهداف و طرح نمودن برنامه ای برای رسیدن به آنها است. به بیان دیگر ، طرح دراز مدتی است که برای نیل به یک هدف بلند مدت مشخص طراحی و تبیین میگردد.
وجه مشترک تمامی تعریف هایی که بدین گونه است که استراتژی بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز دارد و شامل تخصیص منابع است و اینکه چند تصمیم یا اقدام سازگار، درست یا منسجم را نشان می دهد که بیانگر مسیر ما برای رسیدن به موفقیت است. به طوری که می توان گفت بزرگترین و اصلی ترین کار سازمان برنامه ریزی و تهیه استراتژی است.
حتی اگر مدیران استراتژی مشخصی انتخاب ننمایند کار سازمان متوقف نخواهد شد و ناخودآگاه به سمت یکی از اقسام آن حرکت خواهد نمود. به طور کلی می توان استراتژی ها را به چند دسته اصلی تقسیم کرد.
سازمان ها دارای انواع استراتژی در شرایط مختلف هستند. منظور از سازمان همان شرکت هاست که در زمینه تولید محصول یا ارائه خدمات فعالیت می کنند. این سازمان ها برای ادامه کار خود نیازمند انتخاب و اجرای یک استراتژی متناسب با شرایط فعلی خود هستند.
این استراتژی معمولا زمانی انجام می شود که شرکت توانایی لازم برای افزایش عمق و گستردگی فعالیت هایش را دارا باشد. روشی که یک شرکت برای گسترش تجارت خود به کار می برد تا حد زیادی به وضعیت مالی، رقابت و حتی مقررات دولتی آن بستگی دارد. برخی از استراتژی های متداول رشد در تجارت شامل نفوذ در بازار، گسترش بازار، گسترش محصول، متنوع سازی و تملک است.
یک شرکت کوچک ممکن است خط تولید خود را گسترش دهد، یا ویژگی های جدیدی برای افزایش فروش و سود خود اضافه کند. وقتی شرکت های کوچک از استراتژی گسترش محصول استفاده می کنند، به عنوان توسعه محصول نیز شناخته می شود، فروش خود را در بازار موجود ادامه می دهند. استراتژی رشد گسترش محصول اغلب هنگامی که فناوری شروع به تغییر می کند به خوبی کار می کند. همچنین ممکن است یک شرکت کوچک مجبور شود محصولات جدید خود را اضافه کند، زیرا محصولات قدیمی تر از مد افتاده اند.
نفوذ به بازار معمولا با چیزی منحصر به فرد انجام می شود. این ویژگی منحصر به فرد باید یک مزیت رقابتی ایجاد نماید. در این مورد شما برای به دست آوردن سهم بازار خود بیش از رقبا قیمت خود را پایین می آورید. تبلیغات را بیشتر می کنید، یا به گونه ای دیگر از بازاریابی روی می آورید.
جایی که یک شرکت کوچک محصولات جدید را به بازارهای جدید می فروشد. این نوع استراتژی می تواند بسیار خطرناک باشد. یک شرکت کوچک هنگام استفاده از استراتژی رشد متنوع نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد. تحقیقات بازاریابی ضروری است، زیرا یک شرکت باید تعیین کند که آیا مصرف کنندگان در بازار جدید به طور بالقوه محصولات جدید را دوست دارند یا خیر.
یکی دیگر از استراتژی های رشد که می توانید از آن استفاده کنید، گرفتن سهم کاملاً جدیدی از بازار است. در این سناریو، شما با سرویس دهی به مشتریانی که خدمات کمتری دارند و یا خدمت نمی کنند رشد می کنید. این می تواند شامل گسترش فعالیت های تجاری شما به یک بازار بین المللی جدید یا یک جمعیت شناختی جدید مشتری باشد که قبلاً ممکن است آن را در نظر نگرفته باشید.
به عنوان مثال اگر در ایالات متحده ساعت می فروشید، می توانید همان ساعت ها را به مشتریان در اروپا و آسیا نیز بفروشید. این باعث رشد مشتری و سهم بازار شما در مقیاس بین المللی می شود تا به شما در تبدیل شدن به یک بازیگر جهانی در جایگاه خود کمک کند.
استراتژی پایداری یک استراتژی شرکتی است که در آن شرکت تمرکز خود را بر حفظ موقعیت فعلی خود در بازار می گذارد. شرکتی که چنین رویکردی را اتخاذ می کند، روی محصول و بازار موجود خود تمرکز دارد.
معمولاً شرکتی که از سهم بازار یا موقعیت فعلی خود راضی باشد از چنین استراتژی استفاده می کند. همچنین، شرکتی که از این استراتژی پیروی می کند به منابع نیاز ندارد، اما این استراتژی فقط در صورت وجود یک محیط ساده و پایدار مفید است.
به طور کلی، استراتژی ثبات توسط بنگاه هایی که از ریسک پذیری رنج می برند، در صورت مساعد نبودن شرایط بازار، در صورتی که شرکت از عملکرد خود راضی است، اتخاذ می شود، در عملکرد تجاری خود تغییر چشمگیری ایجاد نمی کنند. همچنین شرکت هایی که کند هستند و تمایلی به تغییر ندارند، استراتژی ثبات را ایمن می دانند و به دنبال گزینه های دیگری نیستند.
https://mindmover.academy/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%aa%da%98%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%b3%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87/