در تمام جوامع، فرهنگ ها و ... یک ترکیب دو کلمه ای به شدت موج می زند. این ترکیب دو کلمه ای چنان فراگیر شده که در داستان ها، فیلمها و ... به شدت تکرار می شود. خیر و شر، نیکی و بدی یا نظایر آن واژه هایی هستند که ریشه های عمیقی در تمام فرهنگ ها دارا می باشند. این مفاهیم چنان عمیق هستند که همه انسان ها را به عنوان بخشی از این جوامع و فرهنگ ها در بر گرفته است. هر روز میان انتخاب ها به اینکه کدام خیر یا کدام شر است فکر کرده و در نهایت همه خیر و نیکی را انتخاب می کنیم. برخی "شر" را نوعی عمل یا رفتار یا حتی کلان خاص می دانند. برخی هنوز معتقدند که شر یک چیز فیزیکی است،
برای رسیدن به نتیجه ای مشخص، بهتر است یک تعریف از خیر و شر پیشنهاد شود. یک تعریف از شر این است که شر طلسم "زنده" به عقب است. این چیزی نیست که بتوان آن را اثبات یا رد کرد، اما به خاطر سپردن آن آسان است و استعاره مفیدی برای ساختن برخی از استراتژی ها در اطراف آن است.پس برای مقاصد ما شر، هر عقیده، رفتار، سیستم اعتقادی است که احتمال زندگی را کاهش دهد. یا باعث کاهش یا مهار زندگی می شود. نقطه مقابل شر خیر است. و نقطه مقابل ممانعت از زندگی، افزایش زندگی است.
اما هنوز خیلی مبهم است که مفید باشد.زندگی چیست؟ اگر فرض کنید، یک زندگی با گرفتن یک زندگی دیگر افزایش یافته است؟ آیا این خوب خواهد بود؟ یا این بد است؟ البته سعی بر این نیست که وارد بحث های فلسفی بی پایان گردید.
در اینجا، زندگی خوب این است که بیشتر از آنچه می خواهید بسازید و آنچه را که نمی خواهید کمتر. ما یک زندگی بد یا بد را به چند صورت تعریف خواهیم کرد. یکی این است که دیگران را در جستجوی یک زندگی خوب باز می دارد. یا مانع از پیگیری زندگی خوب شما می شود. و وقتی میگوییم چه میخواهیم، در مقابل آنچه که نمیخواهیم، باید مراقب باشیم. اگر تنها کاری را که می خواهید در کوتاه مدت انجام دهید، بدون نگرانی درازمدت، ممکن است به یک زندگی بسیار ناخوشایند ختم شود. بنابراین ما یک زندگی خوب را برای دستیابی به چیزهایی که می خواهید تعریف می کنیم، به گونه ای که شادی طولانی مدت شما را مهار یا تهدید نکند. و این کار را بدون آسیب رساندن به همان تعقیب دیگران انجام دهید.