مطابق تحقیقات انجام شده در هر ثانیه 11 میلیون بیت در ثانیه داده از طریق حواس پنجگانه وارد مغز می شود. مغز توانایی پردازش این حجم اطلاعات را نداشته و آن را مطابق پست "فیلتر ذهنی RAS" فیلتر می نماید. از طرفی حواس پنجگانه خود دارای محدودیت هستند.چشم انسان فقط توانایی تشخیص طیف محدودی از امواج را دارد و به عنوان مثال توانایی دیدن امواج مادون قرمز را ندارد. همچنین قطر مردمک چشم در مردم عادی بین 3 تا 6 میلیمتر بوده و در افراد خاص بین 2 تا 10 میلیمتر می باشد. از طرفی به دلیل کروی بودن زمین، حداکثر فاصله دید می تواند 7 تا 10 کیلومتر باشد. این محدودیت ها در خصوص حواس پنجگانه دیگر نیز تقریبا صادق است.
با این توضیحات مشخص می شود که آنچه در ذهن است خود واقعیت نیست در نتیجه به منظور اتخاذ رویکردی متفاوت با مسائل پیرامون که هر روزه با آنها مواجه می شویم، سه دیدگاه و طرز فکر معرفی می شود.
طرر فکر بزرگسال در مقابل خردسال
طرز فکر اول، طرزفکر بزرگسال در مقابل خردسال می باشد. کودک از والدین خود درخواست کرده و توسط قدرتی بزرگتر، آن را دریافت می کند. در حالیکه در بزرگسالی چیزی ارائه و در مقابل چیزی دریافت می شود. لیکن اغلب طرز فکر خردسالی یعنی درخواست از قدرتی متعالی، در ذهن افراد باقی می ماند.
طرز فکر هست در مقابل باید
طرز فکر بعدی، طرز فکر هست در مقابل باید می باشد. در بسیاری موارد، رفتارهایی دیده می شود که به هیچ وجه درست نمی باشد و اغلب واژه "باید" یا "نباید" به کار برده می شود. به عنوان مثال
مردم باید درست رانندگی کنند.
اون نباید این کار را انجام می داد.
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه "هست" مطرح می شود. در این حالت "رانندگی ناصحیح" به عنوان یک مسئله پذیرفته می شود و از آنجا که به عنوان یک مسئله پذیرفته می شود، برای عدم مواجهه با آن، راهکارهای لازم اندیشیده شده و پس از آن در رفتار آن موارد ظاهر می گردد بدین ترتیب، به جای تمرکز بر مشکل، به یافتن راه حل متمرکز می شویم. تجربه نشان داده در طول تاریخ افرادی که بجای مشکل بر روی راه حل متمرکز شده اند، آن را یافته اند.
ممکن در مقابل غیر ممکن
طرز فکر آخر پیشنهادی این است که، خواسته ها و آرزوها که ظاهرا غیرممکن می باشند را ممکن کرد و بجای آنکه آنها را دست نیافتنی یا بسیار دور از دسترس دید، آنها را دسترس پذیر نمود.
رسیدن به خواسته ها و آرزوها در ابتدا غیرممکن می نماید، لیکن در واقعیت زمانی برای هر فردی قابل تحقق می باشد که دانش، تجربه یا مهارت های لازم برای رسیدن به آن را داشته باشد. از آنجا که رسیدن به خواسته ها و آرزوها نیازمند اقدامات مشخص، معین و رعایت ترتیب و توالی آنها و تداوم در مسیر رسیدن به آنها می باشد، بین آرزوها و خواسته ها و وضعیت فعلی تنها یک مانع وجود داشته و این مانع چیزی جز کسب دانش و مهارت های مرتبط نیست. اینکه چه مهارت یا مهارتهایی مورد نیاز می باشد مهمترین مسئله پس از اتخاذ این طرزفکر می باشد. در این خصوص مربی یا مشاور، فردی که خود این راه را طی کرده یا حداقل جلوتر می باشد، کمک موثری می باشد. بدیهی است پس از ورود به این مسیر، خواسته ها و آرزوها دست یافتی تر و امکان رسیدن به آنها وجود خواهد داشت و مسئله ای که از نظر ذهنی غیر ممکن بود،ممکن می شود.
تسلط بر ذهن خود، موجب تسلط بر زندگی خود می شود
مطالب بیشتر و پاسخ به سوالات در mindprogramming2000
