تاریخچه صحافی و انواع جلدهای سنتی در ایران
شیرازہبندی و حفظ ورقهای کتاب یا قطعههای خط و نقاشی در میان پوششی است که جلد نامیده میشود. جلد را از موادی مانند چرم، پارچههای گرانبها، پاپیه ماشه و ... تهیه و با استفاده از هنرهایی مانند طراحی سنتی، نگارگری، برجستهکاری، معرقکاری و... تزئین میکنند.
ارزشگذاری معنوی بر یک کتاب، پس از خطاطی و تذهیب و نقاشی، با صحافی و جلد کردن آن کامل میشود. جلد کتاب در ضمن اینکه حافظ اوراق کتاب است، با منقوش ساختن آن ارزش کتاب را بیشتر جلوهگر مینماید. در گذشته برای جلد کتاب بیشتر از جلد چرم استفاده میشده، زیرا چرم هم خاصیت شکلپذیری دارد و هم با دوام است. غالباً روی قسمتهای مختلف جلد کتاب کار میکردهاند، یعنی پوشش بیرونی جلد (پشت جلد)، پوشش داخلی جلد (آستر) و عطف جلد و گاهی نیز روی زبانهی جلد که روی جلد تا میشود.
قدیمیترین جلد کتاب در دوره اسلامی متعلق به مصر است و به قرن دوم هجری باز میگردد. در دوره سلجوقیان هنر تجلید همراه با تذهیب رونق گرفت و کاغذ و مقوا در جلدسازی استفاده شد. در دورهی تیموریان هنر تجليد رواج داشت و بهترین کارهای صحافی و تجليد متعلق به این دوره است و در هرات این هنر به اوج خود رسید. در این دوره قسمت خارجی جلد معمولاً دارای تزئینات فشاری است و در بخشهای داخلی از طرحهای بریده شده روی زمینهی آبی استفاده میکردند و عناصر تزئینی به صورت ترنج و گل و گیاه و نیز حیواناتی مانند عنقای چینی میباشد. در این دوره به جای نقوش هندسی، مناظر طبیعی و حیوانات بریده شده را با کمال دقت ترسیم میکردند. غیر از هرات شهرهای مشهد، سمرقند، مرو، بلخ، نیشابور، شیراز و تبریز نیز از مراکز این هنر بودند.
صحافی و جلدسازی در عصر صفویه به اوج رسید و هنرمندان اصفهانی در تکامل آن ابتکار و خلاقیت بیمانندی از خود نشان دادند بود. در دوره صفویه در سمرقند، بخارا، مشهد و اصفهان کاغذسازی رواج داشت و تا زمان قاجار نیز ادامه پیدا کرد ولی بعد از آن کاغذسازی دستی تنزل و کاغذسازی به شکل دیگری رونق یافت.
این هنر در دوره تیموریان و بخصوص در مکتب هرات پایهگذاری شده بود. انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایتی که از هنرمندان به عمل آمد باعث شد قرآنهای دست نوشته مجلل و فاخر به بهترین وضع و شیوه صحافی شود. نسخههای زیادی از شاهنامه، اشعار نظامی، جامی و آثار سایر سرایندگان نامدار و مشهور به دست جلدسازان و صحافان به شاهکارهائی از هنر تبدیل بشوند. در این زمان بود که آثار خطاطان بزرگ نستعلیق مانند سلطان علی مشهدی، میرعلی کاتب و دیگران جمعآوری شد و جلدسازان با استفاده از روشهای ابداعی خویش آثاری به وجود آوردند که بسیاری از آنها امروز زینت بخش موزههای بزرگ جهان است. هنرمندان بزرگ این فن در فنون صحافی و اقسام جلدسازی سوخت و روغنی و ساه و حاشیهسازی کتب این هنر را به جائی رساندند که بسیاری از آثار این دوران بر مکتب هرات برتری یافتند. در دوره صفویان هنرمندان این رشته از صنعت دستی در بیشتر صنایع ظریفه آن روزگار مهارت داشتند بهطوریکه در شرح حال اکثر قریب به اتفاق این هنرمندان میبینیم در خطاطی و نقاشی و تذهیب و مرکبسازی و میناکاری و کاغذسازی نیز سرآمد بودند. پس از دوره صفوی با انتقال پایتخت از اصفهان هنر صحافی نیز مانند دیگر هنرها در بوته فراموشی گرفتار شد. در دوران قاجار بار دیگر صحافان و جلدسازان به احیاء این هنر پرداختند. از بزرگان این هنر در دوران قاجاریه آقا محمدتقی صحاف اصفهانی است که علاوه بر صحافی و جلدسازی در طراحی و رسامی و طرح نقشههای قالی و کاشی کاری و معرقسازی با پوست و بسیاری از فنون دیگر در زمان خود بینظیر بود.
در زمان شاه طهماسب جلد لاکی معمول بود. این نوع جلد تا دورهی قاجاریه مورد استفاده قرار میگرفت. نقوشی که در این دوره استفاده میشد گل و مرغ بود. از دیگر روشهای تجلید در دورهی قاجار نیز کاربرد مخمل و مخمل طلاکوب بود.
اسوند داهل Svend Dahl رئيس كتابخانه دانشگاه كپنهاك در تصنيف خود بنام(تاريخ كتاب ) چنين مينويسد:
«صنعت جلد سازي نزد ايرانيان رابطة نزديك با پيشرفت مشعشع نقاشي مينياتور دارد . در جلدهاي ايراني لت زير ادامه پيدا ميكند و روي لت روميافتد وطوري تزئين يافته كه با تزئينات روي جلد تطبيق ميكند . نقش جلد اصلاً از يك ترنج وچهار لچك در اطراف آن حاصل ميشود. اين همان روشي است كه در قالبهاي ايران مشاهده ميشود وما بخوبي بآن آشنا هستيم .
جلدهاي ايراني قرن چهاردهم و پانزدهم چنان در تزئين ظريف است و از حيث فن جلد سازي عالي است كه فوق العاده از جلدهاي اروپائي همعصر خود بهتر ميباشد . اين نوع جلدها از ايران بساير كشورهاي مغرب مخصوصاً به تركيه برده شد و در قرن پانزدهم جلدسازي ايتاليا را تحت تاثير قرار داد و افق هاي جديدي در مقابل جلدسازان و صحافان مغرب زمين باز كرد.
تعریف صحافی و جلدسازی سنتی
امروزه به جمعآوری منظم برگهها، تهبندی، دوختودوز عطف و شیرازهی کتاب و قرار دادن آن در پوششی به نام جلد به کمک مواد و ابزار خاص با فنون متنوع را صحافی میگویند اما جالب است بدانید که در گذشته صحافی وجلدسازی عبارت بوده است از حرفه و هنری که صاحب آن پیشه، مسئولیت حفظ اوراق کتاب از گزند زمانه و تهیهی جلدی شایستهی محتویات آن را بر عهده دارد. بعضی از صحافان و جلدسازان با مهارتهایی که داشتند کتاب بیجلد را جلد و کتاب معیوب را مرمت و شیرازهدوزی میکردند. آنها میتوانستند اوراق موشخورده، کرم زده و آتش دیده را بهوسیلهی متن و حاشیه کردن، حیات تازهای ببخشند. صنعت صحافی در قدیم مانند امروز، فقط بر کاغذ فروش و جلدساز کتاب اطلاق نمیشد بلکه مشتمل بر چند رشتهی مهم از صنایع و هنرهای ظریفی بود که استادان باید در همهی آنها مهارت داشته باشند از جمله این هنرها میتوان به خوشنویسی، نقاشی و تذهیب، میناکاری، مرکبسازی، کاغذسازی و... اشاره کرد. تزیین و آرایش منحصر به جلد خارجی کتاب نبود بلکه قسمت داخلی جلد نیز بیشتر مواقع با آستر تزیین میشد و روی آن را نقاشی میکردند. بهترین ماده برای جلد کتاب چرم بود. در دورهای استفاده از مقوا مرسوم شد ولی صحافان قدیم برای جلد کتاب فقط از چرم استفاده میکردند و با آنکه بعدها موارد دیگری هم نیز مرسوم شد، چرم اهمیت خود را از دست نداد.
مراحل صحافی:
1-ترکیببندی:
ترکیببندی عبارت است از یکجا و کنار هم گذاشتن صفحات کتاب بهترتیب شماره صفحه. این مرحله از چهار عمل، تشکیل میشود:
الف) تا کردن. در این عمل که با دست یا ماشین انجام میگیرد، اوراق بزرگ چاپی که چند صفحه بر پشت و روی آن چاپ شده است طوری تا میشوند که صفحات پشت سر هم قرار گیرند، ورق تاخورده را یک فرم چاپی مینامند و معمولا مضربی از 4 است؛ ب) لَت گذاشتن. منظور از آن، گذاشتن بعضی صفحات رنگی مخصوص، نقشه یا تصاویر خارج از متن، بین صفحات یک فرم است. این کار با دست انجام میگیرد؛ ج) مرتب کردن. در صحافی کنار هم گذاشتن فرمهای متعدد یک کتاب را بهگونهای که صفحات کتاب بهدنبال هم قرار گیرند، مرتب کردن میگویند. این عمل، در صحافی ماشینی بهوسیله ماشینهای ترتیب انجام میگیرد؛ و د) دوختن. پس از مرتب کردن فرمها، ته فرمهای هر جلد باید به یکدیگر دوخته شود.
این کار به دو روش تهدوزی و کنارهدوزی انجام میگیرد. البته کتابهای ارزان قیمت را اساسآ تهدوزی نمیکنند، بلکه بسیاری از آنها را به کمک ماشین مخصوص، به طریقه تهچسب، صحافی میکنند. بعضی اوقات نیز فرمهای یک کتاب را فقط با کوک فلزی میدوزند و با چسب به جلد میچسبانند.
2- شکلبندی: در شکلبندی کتاب نیز چهار عمل صورت میگیرد: الف) کوبیدن. دوختن فرمهای کتاب باعث میشود در محل عطف تورم پیدا شود. برای از بین بردن این تورم فرمها را تحتفشار قرار میدهند؛ ب) چسب زدن. برای جلوگیری از شل شدن کوکها در روش تهدوخت، لایهای از چسب مخصوص بر سطح عطف کتاب میکشند؛ ج) لب بریدن. لبههای ناهموار فرمهای کتاب را پس از دوختن و کوبیدن با ماشین برش میبرند تا تمامی نسخههای کتاب قطع یکسان پیدا کنند؛ و د) گردسازی، پشتکوبی، و آستربندی. در این مرحله ابتدا سطح عطف کتاب محدّب میشود، سپس یک تکه پارچه با سریشم به سطح عطف کتاب چسبانده میشود که آن را آستر مینامند. در صحافی دستی شیرازهها را به عطف میدوزند، ولی در صحافی ماشینی شیرازهها را تنها برای تزیین به دو سر عطف میچسبانند.
3- جلدبندی:
جلدبندی شامل سه مرحله است:
الف) جلدسازی. معمولا جلد کتابها از مقوا و پارچه یا از کاغذ ضخیم ساخته میشود. برای این کار، ابتدا ورقههای بزرگ مقوا را بهوسیله ماشین برش در اندازه مطلوب بریده، سپس روی پارچه یا کاغذ ضخیمی که سطح درونی آن چسب خورده، چسبانده میشوند و در عین حال باریکههایی از کاغذ ضخیم نیز بهصورت عطف در فاصله میان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زیرین میچسبد. سپس لبههای اضافی پارچه به طرف توی جلد برگردانده و بر سطح داخلی، دو قطعه مقوا میچسبانند؛ ب) چاپ جلد. درج عنوان، نام نویسنده، و دیگر اطلاعات کتابشناختی و بعضی تزیینات روی جلد و عطف کتاب را چاپ جلد مینامند. این کار با چاپ به روش عادی و یا به روش طلاکوبی صورت میگیرد. در روش اخیر از حروف مخصوص و یا کلیشه و ورقههای نازک طلایی یا رنگی استفاده میشود؛ و ج) جلدگذاری.
در این مرحله به سطح دو آستر بدرقه کتاب و پارچه مشبک عطف کتاب چسب میزنند و فرمهای به هم متصل شده را داخل میگذارند و با وارد کردن فشار، عطف فرمها را به عطف جلد، و آستر بدرقهها را به سطح داخلی جلد میچسبانند. سپس کتابها را چند ساعت زیر پرس میگذارند تا خشک شوند(:6 ج2، ص 1555- 1556).
پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در 1440م. بازار چاپ و نشر کتاب رونق پیدا کرد. با افزایش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بیشتر بازار نشر، بازار صحافی نیز گرم شد. بعضی از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به این کار میپرداختند و حتی گاهی جلد کتاب را از محتوای آن ارزشمندتر، میساختند.
تا اوایل قرن بیستم، یعنی پیدایش صحافی ماشینی، کتابها با دست صحافی میشدند. از 1930 بهبعد، یعنی با پیدایش نخستین ماشینهای مجهز صحافی، تمامی مراحل صحافی توسط ماشین انجام میگرفت. البته امروزه هنوز هم کتابهایی با دست صحافی میشوند. صحافی دستی استحکام بیشتری دارد، ولی بدیهی است که بسیار کندتر از صحافی ماشینی انجام میگیرد. صحافی ماشینی با اختراع ماشینهای مجهزتر همواره در حال تکامل بوده است (:6 ج 2، ص 1555).
در دهه 1950، صحافی بدون نخ موسوم به "تهچسب" ابداع و مرسوم شد. این شیوه صحافی که بدون استفاده از عمل دوخت و بهوسیله ماشین انجام میگرفت، جانشین تهدوزی کتاب شد. از این پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافی با سرعت زیاد و در یک خط تولید انجام گرفت.
در اوایل 1960 مراحل مختلف کار صحافی، از دوختن تا پرس کردن و بستهبندی، بدون دخالت دست انجام میگرفت. در اواخر دهه 1960، ماشینهایی بهوجود آمدند که قادر بودند تا 60 جلد کتاب را در یک دقیقه صحافی کنند. در صحافی ماشینی پیشرفته امروزی، مراحل مختلف صحافی که جدا جدا و توسط ماشینهای مختلف انجام میگرفت، یکپارچه شده است. این ماشینها تمامی مراحل صحافی را انجام داده، حتی در آخرین مرحله برای توزیع بستهبندی میکنند (:3 26-27).
مواد و ابزار هنر صحافی و جلدسازی سنتی
همانند دیگر هنرها که ابزار و وسایل مخصوص به خود را دارند این هنر هم دارای یکسری ابزار و وسایل به خصوص میباشد که در ادامه بهطور کامل به توضیح هر یک از آنها پرداخته شده است.
1- چسب
در هنر جلدسازی و صحافی از 5 نوع چسب استفاده میشود که در شکل «2» نشان داده شده است و در ادامه به توضیح هر یک از آنها پرداخته شده است.
• سریش
بهترین چسبی است که در کار صحافی مورد استفاده فراوان قرار میگیرد. این ماده از ریشه درختی به نام سریش که در خراسان و مناطق شرقی ایران فراوان یافت میشود، تهیه میگردد و در بازار بهصورت پودر به فروش میرسد. طرز تهیهی چسب سریش به این صورت است که ابتدا مقداری آب را در ظرف ریخته و سپس پودر سریش را به آن اضافه میکنیم و خوب آن را بههم میزنیم تا مولوکولهای سریش از یکدیگر باز شود و در این حالت خمیری به رنگ زرد شفاف بهدست میآید که خاصیت چسبندگی فراوان داشته و برای چسباندن انواع کاغذ و چرم مورد استفاده قرار میگیرد. طرز استفاده از آن چنین است که بعد از آماده نمودن چسب آن را با دست و یا بهوسیله قلممو بهصورت یکدست به تمام سطح مورد نظر چندین بار میزنند تا کاملا تمامی بافتهای مقوا یا کاغذ را در پوشش دهد سپس چرم آماده شده را در جای خود مینشانیم. چون چسب سریش از طبیعت گرفته میشود، در نتیجه کمتر در معرض عوامل طبیعی قابل تغییر است و دوام بیشتری دارد.
• سریشم
سریشم یا چسب ژلاتینی یکی از چسبهای حیوانی میباشد که از غضروف استخوان حیوانات بهدست میآید مانند چسب ماهی که از غضروف دندههای سگ ماهی بهصورت سریشم ماهی بهدست میآید و یا از کیسه هوایی بعضی ماهیها مخصوصا ماهی خاویار بهدست میآید. طرز استفاده آن به اینصورت است که چسب را در یک ظرف میریزیم و آن را در داخل آب جوش قرار میدهیم (نباید آن را روی حرارت مستقیم آتش قرار داد چون چسبندگی خود را از دست میدهد) سپس میگذاریم تا حل شود. حالت چسبندگی آن بسیار خوب است ولی برای کارهای ظریف مورد استفاده قرار نمیگیرد. عیب مهم این چسب این است که بعد از استفاده حالت ترد و شکننده پیدا میکند، برای از بین بردن این حالت میتوان چند قطره گلیسیرین، عسل یا شیره انگور به محلول اضافه کرد.
• صمغ عربی
این چسب از شیره درخت اقاقیای عربی که در هندوستان و عربستان میروید گرفته میشود. طرز تهیهی آن به این صورت است که ابتدا مقدار مورد نیاز را به صورت پودر با آب سرد مخلوط میکنند تا بهصورت ماده چسبندهای در آید سپس چسب بهدست آمده را مورد استفاده قرار میدهند.
• نشاسته
چسب نشاسته که رایجترین و معمولیترین ماده برای چسباندن کاغذ میباشد از غلات بهدست میآید و بهترین نوع آن از آرد گندم تهیه میشود. طرز تهیه آن به این صورت است که ابتدا آرد گندم را پس از اینکه در آب حل شد، نوعی ماده چسبنده کلوئیدی تولید میکند که هنگام خشک شدن ته نشین میشود که از این ماده ته نشین شده میتوان چسب خمیری تهیه نمود و برای چسباندن کاغذ مورد استفاده قرار داد. برای اطمینان از دوام این چسب کمی زاج سفید را به آبی که برای تهیه نشاسته به کار میرود را اضافه میکنند. طرز استفاده آن به این صورت است که ابتدا پودر نشاسته درآب حل میکنند پس از رسوب، آب را از آن جدا میکنند و رسوب حاصل را در آب جوش ریخته و همراه حرارت ملایم هم میزنند، وقتی حالت ژلاتینی یا قوام گرفت و بهصورت شفاف و مات درآمد، مورد استفاده قرار میگیرد. اگر بخواهند غلظت چسب بیشتر باشد مدت زمان بیشتری را به آن حرارت میدهند و اگر بخواهند بهصورت رقیق باشد مقداری آب به آن اضافه میکنند.
• سفیده تخم مرغ
طرز تهیه آن بدین صورت است که بعد از جدا نمودن سفیده تخم مرغ از زرده آن، سفیده را در ظرفی ریخته و خوب هم میزنند و بعد از اینکه بهصورت آب در آمد از آن استفاده میکنند. خصوصیت این چسب این است که بعد از خشک شدن به هیچ وجه توسط آب و بخار آب چسبندگی خود را از دست نمیدهد.
با توجه به توضیحاتی که درباره چسبها داده شد بهطور کلی میتوان گفت بهترین و معمولیترین چسبی که در صحافی و جلد سازی سنتی مورد استفاده قرار میگیرد چسب سریش است و از بقیه چسبها بهندرت استفاده میشود و آنها بیشتر در قسمت مرمت و قطعهسازی به کار میروند.
2- سوزن
برحسب نوع کاری که در صحافی انجام میگیرند، انواع مختلف سوزنهای ریز و درشت یا کلفت و نازک مورد استفاده قرار میگیرند. مثلا سوزنی که برای دوختن برگه مورد نیاز است باید کاملا نازک باشد و سوزنی که برای بستن کتاب یا شیرازه دوزی مصرف میگردد باید کوتاه و کلفت باشد.
3-درفش
دِرَفش وسیلهای است نوک تیز در شکلها و اندازههای مختلف که دارای دسته چوبی یا بدون دسته است و دارای نوک تیزی میباشد. صرف نظر از تیزی نوک آن هیچ قسمت دیگر آن برندگی یا تیزی ندارد و مورد استفاده آن در صحافی و جلدسازی سنتی برای سوراخ کردن ته جزوات است تا برای دوخت آماده شود.
4- نخ
برای دوختن اجزا کتاب و جزوات به یکدیگر به کار میرود. در قدیم جنس نخهای مورد استفاده ابریشیمی و پنبهای بوده ولی در حال حاضر به جنس آن توجهی نمیشود بلکه مورد استفاده آن را برحسب نوع رنگ آن میباشد. بهترین نوع نخ جهت کار صحافی، نخ ابریشمی است که باید با رنگهای طبیعی رنگ آمیزی شود. به خاطر اینکه مقاومت نخ بیشتر شود چندین مرتبه نخ را به موم آغشته میکنند و یا به اصطلاح نخ را موم کشی کرده تا عمر آن بیشتر شود.
5- سنگ زیر دست
در صحافی سنگ مرمر به عنوان زیر دست جهت کارهای جلدسازی و تهبندی در اندازههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
6- قیچی
کار اصلی قیچی در صحافی و جلدسازی سنتی بریدن کاغذ، مقوا و چرم است. قیچیهای مورد استفاده در جلدسازی سنتی بیشتر قیچیهای معمولی و تخت است. اندازه قیچیها بسته به موارد استفاده از آنها مختلف است، مثلا برای بریدن مقوا باید از قیچی محکمی استقاده شود و برای بریدن کاغذهای کهنه و قدیمی قیچی ظریف مورد استفاده قرار میگیرد.
7- ستاره
وسیله فلزی است به شکل ستاره که بهصورت صاف و باریک میباشد و از آن برای بریدن کاغذهای بزرگ، خطکشی و جدولکشی استفاده میکنند.
8- خطکش یا اسکور
قطعهای چوبی است حدود پانزده سانتیمترکه یک طرف آن باریک و طرف دیگر آن دارای شیار میباشد. از کناره آن برای تا کردن کاغذ و چسباندن لبههای چرم به مقوا استفاده میکنند و از نوک آن برای جا ناخنی بر پشت و روی جلد استفاده میشود و از شیار ته آن نیز برای خط انداختن به دور کتاب استفاده میشود.
9- کارد
کاردها در شکلهای مختلف موجود است که موارد استفاده گوناگون دارد مثلا یکی از آنها شبیه برگ است که برای دو پوسته کردن کاغذ به کار میرود.
10- سوهان و سمباده
از سوهان و سمباده برای تراشیدن لبه مقوا و لبهی کتاب استفاده میشود. اگر لبهی کتاب پستی و بلندی زیادی داشته باشد از سوهان خیلی درشت استفاده میشود و اگر لبهی آن پستی و بلندی کمی داشته باشد از سوهان یا سمباده ظریف استفاده میشود.
11- مشته یا کوبه
از مشته برای کوبیدن و گرد کردن عطف کتاب و کوبیدن چرم پس از چسباندن روی مقوا استفاده میشود که جنس آن از برنج، فولاد یا جام میباشد.
12- شفره
شفره کارد آهنی پهنی است با دسته چوبین و لبهی خیلی تیز و برنده که از آن برای نازک کردن و تراشیدن پوست و چرم لیویس کردن (نازک کردن لبهها و یا کل چرم) استفاده میشود.
13- قید یا اشکنج
قید وسیلهای چوبی است که از دو تختهی ضخیم تشکیل شده است که بهوسیلهی دو عدد پیچ و مهرهی چوبی در دو طرف باز و بسته میشود. از قید یا اشکنج برای بستن و آماده کردن کتاب به جهت دوربری یا چسباندن ته کتاب استفاده میشود.
14- کاغذ
کاغذ انواع مختلف دارد از قبیل کاغذ خراسانی، حلبی، کشمیری، ختایی، آملی و... که از آنها برای وصل کردن و آستر استفاده میشود. اما امروزه به دلیل کمیاب بودن کاغذهای نام برده از کاغذهای زرنشان و زرافشان استفاده میشود. جلدسازان سنتی به ناچار کاغذهای خارجی را که با رنگهای طبیعی و گیاهی رنگآمیزی شدهاند به کار میگیرند این کاغذها را بعد از آهار و صیقل دادن مورد استفاده قرار میدهند.
15-تخته صیقل (تخته مهره)
تختهای است بسیار صاف و صیقلی که بهترین نوع آن از چوب گلابی تهیه میشد. کاغذ رنگ آمیزی، آهار و افشانگری شده را به وسیلهی سنگهای صافی که بهترین نوع آنها عقیق و یشم است روی آن تخته صیقل میدادند بهطوری که پس از اتمام کار کاغذ مانند آیینه براق میشد.
16-رنگ
رنگهای استفاده شده در هنر صحافی و جلدسازی سنتی به دو دسته رنگهای روحی و رنگهای جسمی تقسیم میشود که هر کدام از این رنگها انواع مختلف دارد که در ادامه توضیح داده شدهاند.
• رنگهای روحی:
رنگهای روحی شفاف هستند و برای نقاشی به شیوهی آبرنگ استفاده میشوند و منشا آلی (گیاهی و حیوانی) دارند. برای تهیه این رنگها ابتدا برخی مواد اولیه را میکوبند و در مرحلهی بعد ماده رنگی از گیاه استخراج میشود. بسته به نوع گیاه، مدت زمان خیس کردن و نوع حمام استفاده شده (آب گرم، آب سرد، محلول اسیدی و قلیایی) متفاوت است. در نهایت رنگ محلول در آب صاف و با جوشاندن غلیظ میشود. درباره رنگ حیوانی میتوان رنگ قرمزی را مثال زد که از قرمزدانه و خیساندن حشره در آب گرم حاصل میشود. رنگهای روحی گونههای زیادی دارد که در شکل «3» زیر فقط به برخی از آنها اشاره شده است و در ادامه به توضیح آنها پرداخته شده است.
زعفران: علاوه بر اینکه استفاده غذایی دارد در رنگرزی آن را بهصورت نکوبیده استفاده میکنند بهطوری که آن را در داخل آب قرار داده تا ماده رنگی از آن جدا گردد سپس از پارچه صافی عبور میدهند و بعد گرم میکنند تا آب اضافی آن تبخیر شود و سپس آن را مورد استفاده قرار میدهند.
اسپرک: گیاهی دوساله است که بهصورت وحشی و خودرو یافت میشود. مهمترین رنگهای زرد طبیعی را میتوان از اسپرک بهدست آورد.
پوست گردو: گردو از جمله درختانی است که در مناطق معتدل یافت میشود و از پوست سبز یا پوسته بیرونی میوهی آن جهت رنگ آمیزی استفاده میکنند. برای تهیه رنگ پوست گردو دو روش وجود دارد که عبارتند از:
در روش اول بعد از آنکه پوست سبز گردوی تازه را جمعآوری کردند آن را در محل تاریک قرار میدهند و در آب خیس میکنند تا رنگ از آن خارج شود.
در روش دوم پوست سبز گردو را در آفتاب قرار میدهند تا خشک شود و در موقع لزوم از آن استفاده میکنند. البته برای تیرهتر کردن رنگ بهدست آمده کمی سماق و یک قاشق چایخوری سولفات فرو به محلول اضافه میکنند.
قرمز دانه یا کفشدوز: قرمز دانه نام حشرهای است که بر روی شاخ و برگهای درختان انجیر یا نوعی درختان بلوط زندگی میکنند. روشهای مختلفی برای جمع آوری قرمز دانه وجود دارد که عبارتند از:
در روش اول شاخههای درختان را بریده و با کارد مخصوصی حشرات قرمز دانه را تراشیده و در لگنهای بزرگ حمام میریزند سپس آنها را توسط آب خفه میکنند.
در روش دوم پس از جمع آوری قرمز دانهها آنها را وارد کوزه مخصوصی کرده تا با حرارت مخصوص کوره خشک و خفه شوند.
در روش سوم پس از جمع آوری قرمز دانهها آنها را روی آهن گداخته عبور میدهند که در اثر این عمل گرد سفید در رنگ حشره سوخته و مایل به سیاه میشود که آن را قرمز دانه سیاه مینامند.
طرز تهیه رنگ از قرمز دانه به اینصورت است که قرمز دانهها را بهصورت گرد در آورده و سپس با آب گرم میجوشانیم تا ماده رنگین از داخل آن خارج شود. این نوع رنگ آمیزی حتما باید توسط زاج سفید انجام گیرد چون اگر زاج سفید نباشد، ثبات رنگی نخواهد داشت. بعد از جدا نمودن ماده رنگی آن را در گوشهای گذاشته تا آب اضافی آن تبخیر شود و سپس مورد استفاده قرار میدهند.
پوست پیاز: پوست پیاز پاییزی را پس از جمعآوری و خشک کردن به اندازه 250 گرم در یک لیتر آب خیس میکنند و پس دوازده ساعت آن را میجوشانند. مدت زمان جوشیدن آن 20 دقیقه با حرارت 90 درجه باید انجام گیرد، هنگام جوشیدن مقداری نمک طعام و کمی زاج سفید به آن اضافه میکنند و بعد از 20 دقیقه محلول را صاف نموده و مصرف میکنند.
• رنگهای جسمی:
رنگهای جسمی منشا معدنی دارند و شفاف نیستند. آنها جامد هستند و در آب حل نمیشوند. این رنگها براساس منشا به سه دسته برون زمینی، درون زمینی و ساختنی تقسیم میشوند. برای تهیه این رنگها ماده اولیه را میکوبند تا به پودر ریزی تبدیل شود سپس بسته به نوع رنگ، پودر رنگ را در آب، اسید یا قلیا خیس میکنند. پس از این مرحله رنگ را صلایه میکنند یعنی بر روی رنگ سنگ سختی مثل مرمر یا عقیق ساییده میشود و در نهایت برای شستوشو و جداسازی ناخالصیها، کامل با آب شسته شده و با کرباسی صاف میکنند. رنگهای جسمی گونههای مختلفی دارد که در شکل «4» زیر فقط برخی از آنها نام برده شدهاند و در ادامه بهطور کامل توضیح داده شدهاند.
زرنیخ: در طول تاریخ این رنگ مصرف فراوانی داشته است و به دو گونه زرنیخ ورقی و زرنیخ کلوخی میباشد. زرنیخ ورقی درخشانتر از زرنیخ کلوخی است. برای درست کردن رنگ زرنیخ ابتدا مقداری زرنیخ ورقی را در هاون سنگی میسایند و در پارچهی کرباسی میگذارند سپس آن را با آب سرد شسته و با آن کاغذ رنگ میکنند. اگر به آن صمغ عربی اضافه کنند برای نوشتن نیز میتوان استفاده کرد.
زنگار: در جلدسازی سنتی به رنگی گفته میشود سبزگون که در کتاب آرایی، جدول کشی و مصوری کاربرد داشته و آن را به دو شیوه تهیه میکردند که به شرح زیر میباشد:
در روش اول تکهای ورق مس را در ظرفی چینی یا شیشهای قرار داده، به همان وزن سرکهی کهنه و نشادر بر آن اضافه میکردند و آن را به مدت چهل روز در چاه آبی قرار میدادند سپس از چاه خارج کرده و با آن کاغذ رنگ میزدند.
در روش دوم ورق مس را در ظرف چینی با سرکه خوب و کهنه آنقدر میساییدند تا جرمی باقی نماند. آنگاه بر بر هر سیر ( در اینجا منظور از سیر واحد اندازه گیری میباشد) زنگار، ده سیر آب افزوده، در آن را میپوشانند و یک شبانه روز نگه میدارند به شکلی که گرد و خاک به آن نرسد سپس آن را صاف کرده و کاغذ را با آن رنگ میکردند.
سفیدآب شیخ یا سفیدآب سرب: مادهای سفید و سنگین و سمی است که در آب نامحلول است و بهعنوان رنگیزهی سفید در رنگسازی مصرف میشود. وجه تسمیه آن به سفیدآب شیخ بدین مناسبت بوده که خانوادهای در اصفهان که به شیخی منسوب بودهاند این ماده را به روشی خاص تهیه میکردند و در پنهان داشتن آن روش تهیه آن کوشا بودند. سرانجام شلمیر به روش ساخت آن دست یافت که به شرح زیر میباشد.
مقداری سرب را در یک دیگ سفالین گذاشته و روی آن را آب میریزند و روی آتش میگذارند تا آب تمام و سرب مانند سرمه شود سپس دیگه را باز میکنند و آن را سه بار با آب نمک میشویند بعد با محلول نشادر و سرکه آن را میسایند و خشک میکنند و دوباره آن را شستشو میدهند. در نهایت سرب باقی میماند. پس از پاک شدن کامل سرب از نشاسته دوباره آن را میشویند و رنگ سفید را استفاده میکنند.
سفیدآب قلع: یکی از رنگهای جسمی است که برای نقاشی بر روی قلمدان، جلد کتاب، رحل قرآن و... به کار میرفته است. این رنگ از رنگهای غیرشفاف و حاجب ماورا است.
شنگرف یا شنجرف: سولفید جیوه جسم جامد و متبلور و سیاه رنگی است که گرد سرخ یا قهوهای رنگ آن بسته به درجهی خلوص و شیوهی ساخت رنگهای متفاوتی چون قرمز آتشی، نارنجی و قرمز مایل به بنفش است.
اسفیداج حل: روش تهیه آن بدین صورت است که مقداری قلع را میسایند و آب صمغ عربی را به آن اضافه میکنند و با آن خمیر میسازند و آن را در آب صاف میگذارند. زمانیکه محلول آماده شد آن را در ظرفی دیگر برمیگردانند سپس آب روی آن را جمع کرده و به آب صمغ عربی اضافع میکنند، آنگاه رنگ آماده میشود.
17- مقوا
مقوا که در جلدسازی مورد استفاده قرار میگیرد از نظر ساخت به جنسهای مرغوب و نا مرغوب تقسیم میشود. جنسهای مرغوب آن دسته از مقواها را گویند که کاملا صاف و محکم باشند. در قدیم برای تهیه مقوا برای جلدسازی از دو روش استفاده میکردند که در ادامه شرح داده شده است.
روش اول: پارچههای کهنهی پنبهای و کاغذهای باطله را در پاتیلی که آب آن با شوره آمیخته بود میریختند. مدتی آن را رها میکردند تا کاملا ممزوج شود گاهگاهی آن را میکوبیدند و با پارو هم میزدند و ضمنا سریش نیز به آن میافزودند تا خمیر قهوهای رنگی بهدست آید و سپس خمیر را از پاتیل یا حوضچه بیرون میآوردند و مجددا به آن سریش میافزودند تا پس از خشک شدن متلاشی و قاچ قاچ نشود و آن را در کیسهای ظریف میریختند تا مقداری آبکش شود. سرانجام خمیر موجود را روی پارچهای صاف که روی زمین پهن میکردند، میریختند و با مالهای چوبین صاف و هموار میکردند، پس از خشک شدن درنهایت کاغذی ضخیم و نرم به رنگ خاکی مایل به خاکستری بهدست میآمد که به کاغذ «پرزی» یا «ذرتی» معروف بود. بعد از آن که کاغذها را لایه لایه روی یکدیگر میچسباندند و با مشته روی آن را محکم میکوبیدند تا کاغذها تبدیل به مقوای محکمی شود سپس آن را به اندازههای دلخواه میبرند و پشت و روی آن را با سمباده میسابیدند تا صاف و هموار شود. با گوشه گردکن و سمباده لبههای آن را چندان میسابیدند که تیزی گوشههای آن گرفته شود و ضخامت اطرف جلدها سبکتر و نازکتر گردد و لبهها ظریف شود.
روش دوم: چلوار را به سریش آغشته میکردند و سپس آن را به اندازهی دلخواه چند لایه میکردند و با مشته محکم روی آن میکوبیدند تا مقوای محکم و با دوامی بهدست آید.
18- چرم
اصلیترین ماده مورد نیاز صحافی و جلدسازی سنتی چرم است که تمامی طرحها و نقش اندازیها روی آن انجام میگیرد. از چرمهای مختلف در جلدسازی سنتی استفاده میشود که در شکل «5» نشان داده شده است.
پوست ساغری: به چرم گرده کره الاغ که بافت سطحی زبر و برجسته و لطیف دارد گفته میشود.
میشین: به پوست گوسفند گفته میشود.
شبرو: به پوست نازک گوساله گفته میشود.
چرمهای خام و پخته: عبارت است از چرمی که بخشی از آن رنگ میشود و بخش دیگر بی رنگ میماند.
چرمهای بلغاری: پوست ضخیم و موج دار است که بدون مقوا و آستر برای برخی جلدها مورد استفاده قرار میگیرد.
19- ضربی
به قالبهای نقشدار در شکلهای مختلف ضربی میگویند که هر یک از اشکال لچکی، ترنجی، کتیبهای، لب گرد، لب صاف، لب کنگرهای و تخت شکارگاه و نقوش اسلیمی و ختایی و نقش ترنجدار را روی آن اجرا میکنند که معمولا جنس آن فولاد یا برنج است و حاوی نقوش حکاکی شده بسیار ظریف و زیبا است که پس از آماده شدن جلد و تقسیمبندی از این قالبها برای تزیین جلد استفاده میشود.
20- ورق طلا و پودر طلا
از طلا برای جلدسازی و افشانگری کاغذ استفاده میشود. طرز استفاده نیز بدین صورت است که شمش طلا را باید در بین پوست آهو قرار داده، آن را کوبید تا ابتدا بهصورت قطعات نازک و سپس پودر تبدیل گردد، بعد از تبدیل شدن به پودر آن را در ظرفی ریخته مقداری عسل به آن اضافه میکنند و با انگشت آن را هم میزنند تا طلا در عسل حل شود سپس عسل را از طلا جدا میکنند ، بدین صورت که باید از حلال آن، آب گرم استفاده کرد یعنی آب گرم را به طلا اضافه نموده و هم میزنند و بعد از ته نشین شدن طلا آب اضافه را در ظرفی میریزیم این عمل را چندین مرتبه تکرار میکنیم تا عسل کاملا از طلا جدا شود. بعد از آن چسبی از محلول لعاب سریشم یا صمغ به داخل طلا ریخته مخلوط میکنیم و با سنگ عتیق صیقل میدهیم. اگر رنگ محلول بهدست آمده تیره رنگ شد، چسب آن زیاد است و باید به آن آب اضافه کرد تا درصد چسب کمتر شود و اگر طلا به کاغذ نچسبد باید به آن آب چسب اضافه کرد و سپس آن را استفاده کرد. اگر بخواهند از آب طلا استفاده نمایند باید شمش را به زرگری داد تا آن را به آب طلا تبدیل نماید، بعد آن را مورد استفاده قرار داد.
21- پارچه
پارچههای مورد استفاده در کار صحافی و جلدسازی سنتی عبارتند از:
• پارچه ململ نخی برای چسباندن عطف کتاب
• انواع پارچههای روکش به جای چرم که عبارتند از: مخمل، ترمه، زری، ختایی، زربفت، قلمکار، گلدوزی و...
• پارچه ساتن برای آستر و بدرقه
22-کارد برش
برای لببری کتاب، امروزه از دستگاه برش برقی استفاده میشود ولی در قدیم برای برش کتاب از کارد معروف به کارد برش و کارد کج استفاده مینمودند.
23- پرس
پرسهایی که در جلدسازی و سنتی مورد استفاده قرار میگیرد، پرسهای دستی است که از یک کفهی ثابت در قسمت پایین و یک قسمت متحرک در قسمت بالا که توسط یک پیچ به سمت بالا و پایین حرکت مینماید تشکیل شده است. کار اصلی پرسهای سنتی تحت فشار قرار دادن جلد کتاب جهت چسباندن چرم به مقوا هنگام مرمت کتاب، قطعهسازی و اعمال دیگری که نیاز به فشار دارد.
24- پرگار
در صحافی و جلدسازی سنتی یک نوع پرگار مورد استفاده قرار میگیرد که از دو میله نوک تیز که در انتها به یکدیگر اتصال دارند و جهت نقش زدن بر روی چرم به کار گرفته میشود.
25- قلم جدول کشی
یک نوع قلم جدول کشی که در صحافی و جلدسازی سنتی مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از قطعه فلزی که یک طرف آن از وسط تبدیل به دو میله شده و طرف دیگر آن یک میله سرتیز میباشد. آن طرف قلم که دارای دو میله موازی است جهت خطکشی دو خط موازی به اندازه دلخواه مورد استفاده قرار میگیرد.
26- انبر یا گیره
جهت برداشتن و جابهجا کردن وسایل مورد نیاز استفاده میشود.
27- نقشبر
ابزاری است مخصوص جلد سوخت که جنس آن فلزی آب دیده و شکل آن به مانند چاقو دارای سر تیز و برنده است و تمام طول آن به جز قسمت برنده در لفافی پوشیده شده است.
28- قلممو
قلمموهای مختلفی موجود است که با توجه به اندازههای مختلف کارهای گوناگونی نیز انجام میدهند. شمارههای قلمموهای مورد استفاده از شمارههای ریز شروع میشود مانند سه صفر (000)، دو صفر (00)، یک، دو و ... اگر کار ظریف بخواهند انجام بدهند از قلمموهای ریزتر و ظریفتر و اگر کار ظریفکاری کمتری مورد نظر باشد از قلمموهای درشتتر استفاده میشود.
29- گرده
بعد از اینکه نقش روی صفحه کشیده شد توسط استاد قلمزن نقش را بهوسیله سمبه به صورت روزنهای شکل سوراخ مینمیاند تا اینکه صحاف بتواند نقش را توسط دوده بر روی سطح مورد نظر انتفال دهد.
30- گوشه گرد کن
وسیله آهنی با دسته چوبی است که طول تقریبی آن 15 تا 20 سانتیمتر است، دارای نوک تیز و برنده به شکل نیم استوانهی تو خالی است که از آن برای گرد کردن گوشههای لبه مقوایی جلد استفاده میشود.
تعریف جلد
جلد در لغت به معنای پوست است و در اصطلاح به سختترین و مقاومترین جز کتاب اطلاق میشود. در واقع جلد محافظ و تیکهگاه کتاب تلقی میشود و استحکام کتاب به قوام آن بستگی دارد.
1- دَفته: جلد هر کتاب از دو دفته تشکیل شده است که به اصطلاح دفته راست و چپ یا به عبارتی ورقهای راست و چپ جلد گفته میشود. در واقع جلد هر کتاب با دو دفته به وسیلهی عطف کتاب به هم پیوسته و جلد کتاب را تشکیل میدهد.
2- عطف: عطف یا بست چرمی صفحات جلد کتاب، چرمی است که به پایههای جلد و ته کتاب وصل شده و جلد را با صفحات کتاب همطراز میکند و موجب استقامت کتاب حین باز و بسته شدن میشود.
3- سرطبل: سرطبل یا لولا مقوای مثلث شکلی است که دفتهی چپ وصل شده و هنگام خواندن کتاب لای برگهها قرار میگیرد و صفحه مدنظر را مشخص میکند.
انواع جلد
در هنر صحافی و جلدسازی سنتی جلدها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند که در شکل «7» نمایش داده شدهاند و در ادامه به توضیح هر یک از آنها بهطور جداگانه پرداخته شده است.
1-جلد ضربی
کار بر روی جلدهای ضربی یا کوبیده بدین صورت است که ابتدا هنرمند طرح مورد نظر خود را روی دو قطعه برنج یا فولاد ضخیم به نام نر و ماده پیاده مینمایند سپس حکاک یا قلمزن، بوم نر را با قلم و چکش گود میکنند تا نقشه کاملا برجسته شود. آنگاه نقشه روی برنج یا فولاد ماده را حکاکی مینمایند تا نقش با تمام مختصات خود روی آن ظاهر شود.به دنبال آن صحاف دو قطعه نر و ماده را داغ کرده و با چکش در روی چرم با تیماجی که قبلا در آب نهاده شده میکوبند. قالبها باید به اندازهای داغ شوند که چرمها را نسوزانند بعد از آن نقوش بهصورت فرورفتگی و برآمدگی نمایان میشوند. در صورت تمایل بعدا پست و بلندیهای نقش را با ورق زر یا محلول طلا زینت میدهند. بهطورکلی جلدهای ضربی به دو دسته قالب یا مهر و مطلاکاری یا طلاکوبی دستهبندی میشوند.
• جلدهای ضربی قالب یا مهر: در این نوع جلدهای ضربی صحافان با در دست داشتن قالبهای مختلف در اندازههای گوناگون به تناسب کوچکی و بزرگی جلدها، قالب مناسب را انتخاب و آماده میکردند سپس قالبهای فلزی را به اندازه لازم حرارت داده و روی جلدهای چرمی مرطوبمیگذاشتند و با چکش میکوبیدند پس از مدتی طرح قالبها بر روی جلدهای چرمی نقش میبندد.
• جلدهای ضربی مطلاکاری یا طلاکوبی: در این نوع از جلدهای ضربی ورقهای طلا را بین چرم و قالب قرار میدهند و بر اثر فشار قالب همراه حرارت مناسب طلا به چرم انتقال مییابد.
2-جلد سوخت
بهطور کلی سه روش برای تهیه جلدهای سوختی وجود دارد که در ادامه به توضیح هر یک از این روشها بهطور کامل پرداخته شده است.
• روش اول: این روش که معمولیترین و قدیمیترین ساخت جلدهای سوخت است چنین است که ابتدا باید طرح یا نقش موردنظر را بر روی کاغذ یا مستقیما بر روی چرم طراحی میکنند. اگر نقش بر روی کاغذ زده شود باید کاغذ را سمبه زد تا دوده به پشت چرم منقل شود. نقشهایی که برای جلدهای سوخت انتخاب میگردد باید به نحوی باشد که این طرحها بهصورت زنجیر به یکدیگر اتصال داشته باشند. بعد از اینکه نقش به چرم انتقال یافت آنگاه با ابزار دقیق که نقشبر نام دارد و برای این منظور به کار میرود باید به دقت نقش را از بوم جدا سازند و سپس در صورت نیاز با آب طلا آن را آب طلا میدهند. بعد از آماده شدن چرم مرحله بومسازی است و برای این کار ابتدا چرم مورد نظر را بر روی مقوا پرس مینمایند و سپس جای جای نقش را توسط نقش بر خالی شده از نقش را روی فضا مشخص میکنند سپس زمینهی آن را با رنگهای گوناگون توسط رنگ جسمی یا کاغذ رنگی یا اطلس و یا پارچههای رنگی که از قبل آماده شدهاند و براساس نقشه مورد نظر همچون ترنج در وسط و لچکیها در گوشهها و یا نقش مایههای انتخابی دیگر میآرایند.
• روش دوم: این روش که بر پایهی جلدهای ضربی است بدین صورت اجرا میشود که نقش توسط استاد قلمزن یا حکاک بر روی برنج یا فولاد زده میشود و صحاف پس از آمده نمودن چرم، نقش را بر اثر ضربه زدن و حرارت دادن بر روی چرم نمدار انتقال میدهد و سپس استاد سوخت کار با آلتی به نام «نقش بر» بوم را از نقش جدا میسازد و به مانند مرحله اول بوم را آماده کرده و نقش را در جایش مینشاند.
تفاوت بین روش اول و دوم این است که در روش اول نقش مستقیما بر روی چرم زده میشود ولی در روش دوم حتما باید نقش را بر روی برنج یا فولاد حکاکی کرد و سپس با فشار و حرارت دادن آن را به چرم منتقل میسازند.
• روش سوم: به این روش سوخت معرق گفته میشود که در این روش از فنون مختلفی چون خوشنویسی، مینیاتور، تذهیب، افشانگری، تشعیر، تذهیب، موجی سازی و ابری سازی استفاده میشود. تفاوت این روش با دو روش قبلی این است که ضمن استفاده از دو روش قبلی از فنون و هنرهای مختلف نیز استفاده شده و میتوان آن را بهعنوان سوخت کامل نام برد که مراحل کار سوخت معرق به شرح زیر میباشد:
ابتدا باید چرم مناسب انتخاب شود که معمولا میشین و تیماج است سپس مرحله «رخگیری» است و آن عبارت است از: تمیز کردن کامل پوست و جدا کردن لایه رویی آن به صورت ورقه نازک و خشک نمودن آن، بعد از خشک شدن پوست با توجه به طرح و رنگ طرح که قبلا آماده شده است، حال طرح را پیاده میکنیم به طوریکه چرمها را با رنگهای سنتی رنگآمیزی مینماییم و سپس مورد استفاده قرار میدهیم. مرحله بعد از نازک نمودن چرم، برش چرم است. البته بر حسب رنگ و طرح مورد نظر بهطوریکه در این مرحله نقش را بر روی چرم مورد نظر قرار داده و اطراف آن را توسط «نقش بر» میبریم. بعد از این مرحله نوبت انتفال و چسباندن چرم در جای مخصوص خود است که ابتدا بایستی زمینهی چرم را بر روی بوم آماده کنیم بعد نقش بریده شده را بر روی بوم قرار میدهیم و اطراف آن را میبریم و سپس چرمی که قبلا به بوم چسبیده را بهوسیله برش از بوم جدا میکنیم و نقش مورد نظر را در آن جاسازی مینماییم و بعد هر قسمتی از تابلو را که نیاز به پرداز و قلمگیری دارد تکمیل میکنیم. مرحله آخر کار که به «گره چینی» معروف است، برای برجسته شدن قسمتی از تابلو به کار میرود بدین صورت است که آنقدر سریشم و شیره انگور و گل را روی همدیگر قرار میدهند تا اینکه لایهای بهوجود آید و نقشی برجسته بر تابلو ظاهر گردد و سپس نقش برجسته را با آب طلا تزیین میکنند.
3- جلدهای روغنی
عنصر اصلی جلدهای روغنی یا لاکی، مقوای ظریف و استوانهای است که از روی هم قرار گرفتن کاغذهای باطله بهدست میآید. قابل ذکر است که این مقوای ظریف از خمیر کردن کاغذهای باطله بهدست میآید. در ضمن از مواردی از چوب و فلز و چرم نیز بهجای مقوا در ساخت جلدهای روغنی به کار میروند.
بعد از آماده شدن مقوای مورد نظر روی آن را با خمیر گچ و با سفیدآب سرب پوشش میدهند و برای محکمتر شدن بعد از سفیدآب زدن سرب یک لایه محلول سریشم و کتیرا به آن اضافه میکنند و بعد از سخت شدن لایه، روغن کمان رقیقی را بر روی آن میزنند سپس روی روغن کمان را با «شور» پوشش میدهند. یعنی یک لایه محلول سریشم به آن اضافه میکنند و نقاش نقش موردنظر خود را بر روی زمینه که بیشتر تصاویر گل و برگ، انسان و غیره است طرح اندازی میکند که بعد از تکمیل نمودن نقش و خشک شدن رنگ، بار دیگر چند لایه روغن کمان را دور از گرد و غبار بر روی سطح میزنند تا اینکه نقش در بین دو لایه روغن کمان زیر و رو محفوظ بماند. در پایان کار صحاف برای این یک جفت جلد، عطفی میسازد و آن عطف را به کتاب موردنظر میچسباند. سابقه و قدمت جلدهای روغنی به دوره تیموری میرسد ولی رشد و شکوفایی این هنر در دوره صفوی و قاجار بوده است. قابل ذکر است تنوع چشمگیری در طرح جلدهای روغنی وجود دارد که از طرف اهل فن هرکدام به نامهای مختلف نامگذاری شدهاند که در شکل «9» به چند مورد از آنها اشاره شده است.
• جلدهای روغنی گل و بتهای: در روی این جلدها که بوم آن بیشتر به رنگهای سرخ و قهوهای و مشکی است در اصل طرح گل و بتههای رنگین ختایی مکرر به چشم میخورد و حواشی آن را با گلهای ریسهای تزیین میکنند.
• جلدهای روغنی تشعیری: در سطح بیرونی اینگونه جلدها بر روی بوم مشکی نقاشی تشعیری و طلایی یعنی تصویر جانورانی چون شیر، پلنگ، آهو، خرگوش و ... منقوش است. تشعیر این جلدها گاه تمام متن را در برمیگیرد و گاه حاشیهای هم برای آنها در نظر میگیرند.
• جلدهای روغنی تشعیر و معرق: سطح بیرونی اینگونه جلدها تشعیر و در داخل جلدها سوخت معرق کار میشود.
• جلدهای روغنی ترنجی: این گونه جلدها کاملا مرغش (نوعی سنگ است) بوده و بهوسیله جدولبندی از حاشیه متمایز میشود و در وسط آن یک ترنج قرار میدهند و همینطور بالا و پایین آن را دو سر ترنج کوچک تزیین میکند و در گوشههای آن چهار لچکی میگذارند. تمام این نقشها با تصاویر گل و مرغ زینت داده میشود و در حاشیهی آن بین جدولها را با گل و برگهای ریزتر و یا ترسیمات هندسی پوشش میدهند.
• جلدهای روغنی گل و مرغ: در این نوع جلدها که دارای زمینه زرنشان است تمام گل و مرغ برگسازی میشود و حواشی آن را به نسبت اهمیت کار و زیبا سازی آن با بوتههای ریز یا ریسههای گل مزین میسازند و این جلدها بیشتر در جلدهای قرآن به کار میرود.
• جلدهای روغنی صورتدار: در این نوع جلدها بیشتر چهرهی شاعران و عارفان را در حالیکه روبهروی یک منظره طبیعی نشسته و کتاب و کشکولی در برابر خود دارند و یا از مجالس عارفان، تصویر پادشاهان، تصویر شخصیتهای مذهبی و تصویر صورتهایی مربوط به شخصیتهای ذکر شده در اسطورهها و داستانهای ادبی و عرفانی چون لیلی و مجنون یا خسرو و شیرین، شیخها و ... را تصویر میکنند.
• جلدهای روغنی تذهیبی: در این نوع جلدها بیشتر از نقوش اسلیمی و ختایی و جانوران جهت تزیین جلدها استفاده شده است و بر اساس کاری که روی آنها انجام میشود به سه نوع دستهبندی شدهاند که عبارتند از:
1. روغنی زرنشان سازی: در این نوع جلدها روی جلد را بهصورت زر نشان ساده و پشت آن را گاه ساده و گاه بهوسیله طرحهای مختلف میآرایند.
2. روغنی تذهیب با گل و مرغ: در این نوع روی آن را بیشتر زر نشان سازی یا تذهیب میکنند و وسط آن با یک ترنج تزیین میکنند و ترنج را با گل و مرغ میآرایند.
3. روغنی گل و مرغ طلایی: در اینگونه جلدها به جای گل و مرغ رنگین از گل و مرغ طلایی استفاده میشود.
• جلدهای روغنی ساده: در اینگونه جلدها مقوا را با بوم رنگین آمیخته و به آن مرغش میزنند، بدون هیچگونه نقشی و پس از خشک شدن روغنکاری میکنند و پشت و روی این جلدها ساده و یکسان و از لحاظ رنگ متفاوت است و در ضمن روی جلد را جدولکشی طلایی میکنند.
معرفی هنرمندان جلدساز
-اسماعیل عارف کرمانی: در عهد صفویه در کرمان به صحافی و جلدسازی اشتغال داشته است و از نقاشی و سفالگری نیز آگاه بوده است.
-احمدبن علی مراغی: از جلدسازان روغنی قرن نهم هجری قمری اهل مراغه و مقیم قلمرو عثمانی بود از آثار گرانقدر این این هنرمند، جلد روغنی استادانهای است که به طلا آرایش شده است و داخل جلد به رنگ ارغوانی بوده و نقوش آن تحسین برانگیز است.
-عبدالرشید مجلد روغنی: از اهالی کشمیر و جلدساز روغنی کاری بود که وی روغن کمان هم میساخت.
-عبدالکریم مجلد: جلدساز اواخر قرن 13 هجری قمری عثمانی است که یکی از اثرهای وی در موزه «توپ قاپوی استانبول» نگهداری میشود.
-استاد محمدتقی صحاف اصفهانی: آقا محمدتقی صحاف فرزند ملا ابراهیم از استادان هنرمند و نوابغ اصفهان در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم قمری است. وی در فنون صحافی و اقسام جلدسازی سوخت، روغنی، ضربی و ساده در متن و حاشیهسازی و دو پوست کردن کاغذ و سایر فنون مربوط صحافی استادی بیدلیل بود.
-استاد آقا محمدجعفر رجایی: از استادان برجسته اصفهانی در ساختن انواع جلدهای سوخت برجسته، ترنجی و ساده و شیرازه بندی و دو پوست کردن قطعه و ریزه کاریهای این هنر جلدسازی سنتی بود.
-استاد حاج آقا میرزا امامی: استاد «میر محمد مهدی امامی» معروف به «حاج میرزا آقا امامی اصفهانی» در یک خانواده روحانی و هنرمند پرورش یافت. وی به دلیل علاقه بیش از حد به هنر نقاشی از تحصیل روگردان شد و در شهر اصفهان نزد استادان گوناگون به یادگیری شیوههای گوناگون نقاشی، مینیاتور، گل و بوته سازی، تذهیب و تشعیر پرداخت. میرزا آقا امامی در چهره پردازی، نقاشی جانوران گل و مرغ سازی، نماسازی، طراحی نقوش قالی، کارهای روغنی، و ... مهارت فوق العادهای داشت. همچنین در رشته تخصصی خود که هنر سوخت (جلدسازی به شیوه سوخت) بود مهارت بینظیری داشت. یکی از آثار بینظیر او یک جفت «درب روغنی» که در موزه هنرهای ملی تهران نگهداری میشود.
-استاد علی اسفرجانی: یکی دیگر از استادان هنر جلد سازی در شاخه سوخت استاد علی اسفرجانی است که در سال 1299 شمسی در اصفهان متولد شد. وی از سال 1340 بهطور رسمی پا به این عرصه گذاشت و از وی بیش از 22 اثر سوخت معرق چرم به یادگار مانده است.
-استاد زینت السادات امامی: خانم زینت امامی فرزند مرحوم حاج آقا میرزا امامی است که در سال 1313 متولد شد. ایشان از نوجوانی به آموختن هنر سوخت (شاخهای از صحافی و جلدسازی سنتی) علاقه داشت و با تشویق پدر این هنر را چنان آموخت که میتوانست میراث پدر خود را حفظ کند. از آثار ایشان میتوان به تابلوی معراج، تابلوی بهرام و گور، تخت سلیمان و... اشاره کرد. در این تابلوهای ارزشمند شیوههای معرق، سوخت، مهرکوبی، تشعیر و... اجرا شده است. تابلوی معراج حضرت رسول (ص) که حدود سی سال بر روی آن کار شده است با شیوه سوخت و معرق چرم اجرا شده که از شاهکارهای ارزنده ایشان است.
-استاد محمد باقر اصفهانی: وی از نقاشان مشهور دوران زندیه است. وی از پیشتازان نقاشی رنگ و روغن در ایران است که عمده کارهای روغنی او جلدکتاب و قاب آیینهسازی بود.
مآخذ:
1. افشار، ایرج. "صحافی از نگاه فرهنگ و تاریخ". در صحافی سنتی. تهران: کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، 1357، ص 77-؛94
2. همو. "صحافی فرنگیساز در ایران". فصلنامه کتاب. دوره دهم، 1 (بهار 1378): 7-؛14
3. بادرامپور، کبری. صحافی. تهران: وزارت آموزش و پرورش، ؛1373
4. حسین، یوسف. "رساله صحافی" در نجیب مایل هروی. کتابآرایی در تمدن اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1372، ص 459-495؛
5. سلطانی، پوری؛ راستین، فروردین. دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی. ذیل "صحافی"؛
6. صحافی. دایرهالمعارف فارسی ]مصاحب[. ج 2، ص 1555-؛1556
7. واژگان نظام کتابآرایی. در نجیب مایل هروی. کتابآرایی در تمدن اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1372، ص 571-؛832
8. Thompson, Lawrence S. "Binding". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol.2, PP. 486-510
9. کتاب هنر جلدسازی سنتی ایرانی