من فکر میکنم در نگاه به نابرابریهای جنسیتی دو دیدگاه وجود دارند. هر کدام از این دو نگرش به کنشهایی متفاوت منجر میشوند و به نظرم برای همین مهم است که برای خودمان مشخص کنیم که در هر زمینه نگاه ما کدام است.
نگاه اول: یک نگاه این است که وقتی میبینیم که برای مثال در رشتهی مهندسی کامپیوتر ۷۰ درصد دانشجویان پسر هستند و ۳۰ درصد دانشجویان دختر هستند(دقت بفرمایید که این آمار فرضی و مثالی هستند) این را نابرابری جنسیتی بنامیم و در رفع آن بکوشیم. مثلا با داشتن این نگرش سعی میکنیم که برای دختران سهمیه برای ورود به دانشگاه اختصاص بدهیم. مثلا بعضی از دانشگاههای دنیا هستند که مشخصا و رسما عنوان میکنند که به دختران راحتتر پذیرش میدهند.
نگاه دوم: نگاه دیگر این است که به حقوق آن دسته از افرادی که انتخابی متفاوت کردهاند توجه کنیم. یعنی بپذیریم که ۷۰ درصد پسران به رشتههای مهندسی کامپیوتر آمدهاند و ۳۰ درصد دختران. اما نگاه ما این نیست که باید این عدد را ۵۰ ۵۰ بکنیم بلکه نگاه ما این است که باید این ۳۰ درصد به خاطر انتخاب متفاوت خودشان تحت فشار اجتماعی و روانی و محدودیتهای قانونی قرار نگیرند. در واقع در این نگاه ما اصلا کاری نداریم که توزیع جنسیتی چگونه است بلکه سعی ما این است که حتی اگر یک دختر در کل کشور هم دوست دارد که مهندسی کامپیوتر بخواند همان یک دختر در مسیر توسط جامعه دلسرد نشود و تحتفشار قرار نگیرد.
نظر شما چیست؟ به نظر شما این دستهبندی نگاهها منطقی است؟ آیا نگاه سومی هم وجود دارد؟ شما کدام نگاه را میپسندید؟